سخنان تکان دهنده امام علی (ع) با ابوبکر در جریان غصب خلافت
(به نقل از شیخ طبرسی):
مرحوم شیخ طبرسی در کتاب احتجاج خود، سخنان امیرالمؤمنین علی ع برای اثبات حقانیت خود با ابوبکر رابه #سند خود از امام صادق ع از پدر بزگوارش نقل کرده که خلاصه آن چنین است:
پس از بیعت مردم با ابوبکر در امر خلافت برای اینکه در برابر امام علی ع بر این کار خود عذری بتراشد، آن حضرت رادر خلوت ملاقات کرد و گفت:
یا ابالحسن به خدا سوگند مرا در این امر میل و رغبتی نبود …
امام ع فرمود: پس چه چیز تو را بر این کار وا داشت در حالی که نه به آن میل داری و نه به آن حریصی و نه خود را لایق آن میدانی؟
ابوبکر گفت حدیثی از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: خداوند امت من را بر گمراهی جمع نمیکند و دیدم مردم بر خلافت من اجماع کردند و لذا از قول پیامبر تبعیت کردم و اگر می دانستم کسی از پذیرفت خلافت تخلف میکند امتناع می ورزیدم.
امام علی علیه السلام فرمود: اینکه گفتی پیامبر فرموده خداوند امت من را بر گمراهی جمع نمی کند آیا من از امت هستم یا خیر؟ ابوبکر گفت بله هستی.
امام ع فرمود: و نیز افراد دیگری از امت و اصحاب پیامبر که از خلافت تو امتناع داشتند مثل سلمان و ابوذر و مقداد و سعد بن عباده و جمعی از انصار که با او بودند آیا از امت بودند یا نه؟
ابوبکر گفت من از مخالفت آنها خبر نداشتم مگر پس از خاتمه کار و ترسیدم اگر کنار بکشم مردم از دین برگردند!
امام علی ع فرمود بگو بدانم کسی که متصدی چنین امری می شود باید چه شرایطی داشته باشد؟
ابوبکر گفت: خیرخواهی،وفا، عدم چاپلوسی نیک سیرتی،آشکار کردن عدالت،علم به کتاب و سنت،داشتن زهد در دنیا و بی رغبتی نسبت به آن، ستاندن حق مظلوم از ظالم،سبقت در اسلام و قرابت با پیامبر ص.
سپس امیرالمومنین علی ع فرمود: ای ابوبکر تو را سوگند میدهم به خدا آیا این صفاتی را که نام بردی در خود میبینی یا در من؟
ابوبکر گفت بلکه تو واجد این صفات و شرایط هستی.
امام علی ع فرمود: تو را سوگند میدهم به خدا آیا پیش از همه مردها من دعوت رسول خدا ص را اجابت کردم یا تو؟
ابوبکر گفت البته تو پیش از ما همراه او بودی؟
امام علی ع فرمود:ایا من از جانب رسول اکرم به جای خود او مأموریت پیدا کردم که سوره برائت را برای کفار بخوانم یا تو؟
ابوبکر گفت بلکه شما بودید.
امام علی ع فرمود: ایا در هنگام خروج و هجرت رسول اکرم از شهر مکه تازمانی که در غار بود و به مدینه رسید من در مقام حفظ جان آن حضرت فداکاری نمودم یا تو؟
ابوبکر گفت: انصافاً تو از خودگذشتگی و فداکاری نمودی؟
امام علی ع فرمود: آیا به مقتضای فرموده و تصریح رسول اکرم ص من مولای تو و دیگران هستم یا تو؟
ابوبکر گفت اعتراف میکنم که تو مولای همه هستی.
امام علی ع فرمود: آیا ولایت من قرین ولایت پروردگار متعال و پیغمبر ص واقع شده است به سبب انفاق انگشتر در آیه شریفه (انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنو) یا از تو؟
ابوبکر گفت منظور در این آیه شما هستید.
امام علی ع فرمود: آیا مقام #وزارت رسول خدا ص به طوری که برای هارون بود نسبت به حضرت موسی ع برای تو بود یا من؟
ابوبکر گفت برای شما بود.
امام علی ع فرمود: آیا آیه تطهیر(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) در شأن شما نازل شد یا درباره من و خانواده من؟
ابوبکر گفت درباره شما و اهل بیت شما نازل شد.
امام علی ع فرمود:آیا شما و اهل بیت شما در زیر کساء بودید که رسول خدا ص درباره شما دعا میکرد یا ما بودیم که در حق ما عرض می کرد پروردگارا اینان اهل بیت من هستند؟
ابوبکر گفت شما اهل کساء بودید.
امام علی ع فرمود: آیا در حق شما این آیه شریفه ( و یطعمون الطعام علی حُبه) نازل شده است یا در شأن ما؟
ابوبکر گفت در شأن شما نازل شده است.
امام علی ع فرمود:تو را سوگند میدهم به خدا آیا آفتاب برای نماز تو به دعای رسول اکرم ص رجوع کرد یا برای من؟
ابوبکر گفت البته درباره تو بود.
امام علی ع فرمود:آیا کشتن عمرو بن عبدود در جنگ خندق که موجب ظفر و سرور مسلمین گردید به دست تو بود یا به دست من؟
ابوبکر گفت: به دست تو صورت گرفت.
امام علی ع فرمود: آیا گفتار رسول اکرم ص در حیات خود به اصحاب و یارانش که فرموده بود مرا یه عنوان امیرالمومنین سلام گفته و نداء کنند در حق من بود یا در حق تو؟
ابوبکر گفت صحیح است و نسبت به شما بود.
امام علی ع فرمود:آیا من مباشر تغسیل و تکفین و تدفین رسول اکرم ص بودم یا شما؟
ابوبکر گفت: شما بودید.
امام علی ع فرمود: آیا شما مصداق (اولوالقربی) بوده و از اقربایرسول خدا هستید یا من؟
ابوبکر گفت شما هستید.
امام علی ع فرمود:آیا تو کسی هستی که رسول اکرم ص او را به دوش خود بلند کرده و اصنام و بتهای کعبه را شکست یا من بودم؟
ابوبکر گفت شما بودید.
امام علی ع فرمود: تو را به خداوند سوگند میدهم آیا پیامبر خدا هنگامی که دستور داد همه درها که به مسجد باز میشد بسته شود مگر یک در، آن در از خانه من بود یا در خانه شما؟
ابوبکر گفت در خانه شما.
امام علی بن ابیطالب علیه السلام از این کلمات و براهین و دلائل پشت سر هم ایراد می کرد و ابوبکر یکایک آها را تصدیق می نمود تا به جایی رسید که ابوبکر گریه کرده و حالش دگرگون گشت.
امام علیه السلام فرمود: اینها که گفتم از علائم و دلائل امامت و خلافت است و انسان به واسطه این امور مستحق مقام خلافت بوده و سزاوار آن می شود که ولایت امور مسلمین را به عهده گیرد.
ای ابابکر!چه امری تو را از خدا و رسول ص باز داشته و در این راه تو را فریب داده است با آنکه در وجود تو از این دلائل چیزی نیست؟
ابوبکر در حالی که گریه میکرد گفت: راست گفتی ای ابالحسن! امروز را به من مهلت بده تا در این باره بیاندیشم. حضرت فرمود باشد یک روز فکر کن ای ابوبکر!
ابوبکر از نزد امام ع بیرون رفت و با کسی صحبت نکرد تا شب فرا رسید، در آن شب رسول خدا ص را در خواب دید و چون به آن حضرت سلام کرد پیامبر روی از او برگرداند، ابوبکر عرضه داشت یا رسول الله! آیا دستوری فرموده ایی که من انجام نداده ام؟ پیامبر به او فرمود من سلام را بر تو رد میکنم زیرا تو با کسی که خدا و رسولش او را دوست دارند دشمنی کردی، حق را به اهلش برگردان. ابوبکر پرسید اهل آن کیست؟ حضرت فرمود آن که تو را عتاب کرد(علی ع).
ابوبکر گفت ای رسول خدا بازگردانیدم و دیگر آن حضرت را ندید و از خواب بیدار شد.
صبح زود به محضر امام ع آمد و گفت ای ابالحسن! دستت را باز کن تا با تو بیعت کنم و آنچه را در خواب دیده بود به امام ع خبر داد.امام ع دستش را گشود و ابوبکر دست خود را به آن کشید و بیعت کرد و گفت فردا به مسجد خواهم رفت و مردم را از آنچه در خواب دیده ام و از سخنانی که بین من و تو گذشته است آگاه می گردانم و از این مقام نیز خود را کنار می کشیده و به تو تسلیم میکنم.
ابوبکر در حالی که رنگش متغییر بود از محضر امام ع خارج شد و مرتب خود را سرزنش میکرد اما در بین راه با عمربن خطاب مواجه شد، عمر پرسید تو را چه می شود ای خلیفه مسلمین؟ ابوبکر ماجرا را برای عمر نقل کرد، عمر گفت ای ابوبکر و ای خلیفه رسول خدا! تو را به خدا قسم می دهم که گول سحر بنی هاشم را نخوری و به آنها اطمینان نداشته باشی، این اولین سحر آها نیست.
عمر آنقدر گفت و گفت تا ابوبکر از تصمیم خود برگشت و مجدداً او را بر امر خلافت راغب نمود.
امام مظللوم علیه اسلام به مسجد آمد تا طبق وعده ایی که ابوبکر به حضرتش داده بود عمل شود امپبا دید خبری نیست.
منبع:
الاحتجاج،طبرسی ج 1 مطبعه نعمان نجف الاشرف 1386 ه ق ص 157و 158
علـــــــــــــــــــــی مع القران و القران مع علـــــــــــــــــــــــی