روایتی از همسر شهید دقایقی
07 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
روایتی از همسر شهید دقایقی
قبل از عملیات کربلای5 زنگ زد و گفت:«اگر می توانید به اهواز بیایید.» نگران شدم، با ابراهیم و زهرا به سمت اهواز حرکت کردیم. شب رسیدیم پیش اسماعیل. بعد از کمی صحبت گفت:«شاید دیدار بعدی ما در بهشت باشه!». من همه چیز را فهمیدم و… بیشتر »