روز شمار ایام الله دهه ی فجر(1)
آذین بندی، نصب عکس و پوستر در مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها
در تاریخ 11 بهمن ماه1394
کارگاه وبلاگ نویسی
از سری برنامه های ایام الله دهه مبارک فجر انقلاب، امروز با حضورتعدادی از طلاب مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها کلاسی تحت عنوان وبلاگ نویسی درمحل سایت کامپیوتر حوزه برگزار گردید در این کلاس مطالب مقدماتی درمحیط وبلاگ نویسی به طلاب آموزش داده شد.
نقش ارزشمند زنان در پيروزي انقلاب اسلامي
نقش ارزشمند زنان در پيروزي انقلاب اسلامي به روايت امام خميني
زنان, ايـن عنـاصـر فضيلت و ارزشهاي الهي داراي بـركـات زيـادي هستند و به عنـوان نيمـي از جامعه بشريت, همـواره بيشتريـن بار مشكلات را بـر دوش مي كشند و نـوعا شـريك غم خانـواده مـي باشنـد.
اسلام برخلاف جـوامع و تمدن جاهلـي كه زنان را حقير و ضعيف و دون شمرده و آنان را در خـدمت ابتذال و فساد گـرفته بـود, به زنان, شخصيتـي باكرامت و مقامي والا بخشيد. ايـن مقام و منزلت, تـوإم با فـداكاري و ايثار, در پـرتـو انقلاب اسلامـي تجلـي يافت و عطر شكـوفايي ايـن مـوجـود بزرگـوار و بافضيلت, جهانيان را به شگفت آورد, تا آنجا كه از سـوي خبرگزاريها و تحليل گران, انقلاب اسلامي به «انقلاب چادرها» نام گرفت.
زنان, ايـن عناصر عفاف و نجابت, نه تنها در پيروزي انقلاب اسلامي سهم بزرگـي ايفـا كـردنـد, بلكه در تثبيت نظام جمهوري اسلامـي و تداوم انقلاب اسلامـي حرف نخست را زدند و با حضـور در صحنه انقلاب اسلامي, تـوطئه هاي دشمنان را در عرصه هاي گوناگون فرهنگي, نظامي, اقتصادي, اجتماعي, سياسـي و … نقـش بـر آب سـاختنـد. در ايـن مقاله تلاش شـده است با بهره گيـري از سخنان گهربـار معمار انقلاب اسلامـي, حضـرت امـام خمينـي, نقـش و سهم بزرگ زنـان در پيـروزي انقلاب, به تصوير كشيده شـود و تلاش و منزلت ايـن بزرگواران عيان گردد. چهار عنوان «تحـول فكري و روحي زنان», «حضـور زنان در صحنه انقلاب اسلامـي», «انگيزه حضـور زنان در انقلاب اسلامـي» و «ويژگـي زنان انقلابـي» محـورهاي اصلـي ايـن تصـوير مـي باشـد.
تحول فكري و روحي زنان
هنر انقلاب اسلامي ايـن بود كه زنان جامعه ما را متحول ساخت و در مسير اسلام و ارزشهاي الهي هدايت كرد و از بي هـويتـي و بـي بند و باري و ابتذال كه سوغات غرب بـود, به سوي عزت خـواهي, عفاف, درك شخصيت و كمال جـويي و تحول فكري و روحي هدايت كرد و از دون مايگي به اوج انسانيت ارتقا بخشيد.
زنان مسلمان در انقلاب اسلامي شخصيت و هويت خويـش را يافتند و به مقام و منزلت والاي خـويـش پـي بردند و بينـش سياسـي, فرهنگـي و اجتماعي پيدا كردند. ايـن تحول فكري و روحي بزرگي كه نصيب زنان شد, مـوهبت الهي بـود كه امام خميني بارها از آن به بزرگـي ياد كـرده و آن را افتخـار بزرگ ملت ايـران دانستند:
«مـن در جامعه زنها يك جـور تحـول عجيبـي مي بينـم كه بيشتر از تحـولي است كه در مردها پيدا شده[ است].»(1) «خانمهايي كه در قبل وضعشان يك نحـو ديگـري بـود, و رژيـم آنها را به يك مسـايل ديگري مشغول كرده بـود, متحول شدند به كساني كه در مقابل رژيـم ايستادنـد.»(2) «نهضت اسلامـي به بـركت اسلام چنان تحـولـي در نفـوس زن و مـرد به وجـود آورده كه ره صـد سـاله را يك شبه طـي نمـوده است.»(3) «اين يك تحـولي بـود كه بشر نمي تـوانست ايـن تحول را درست كند. اين تحول الهي بـود.»(4) «ايـن تحول كه در ايـران پيـدا شـد, تحـول همه جـانبه بـود»;(5)
يعنـي زنان در تمـام زمينه هاي روحـي, فكـري, اخلاقـي, فـرهنگـي, سيـاسـي, اجتمـاعي و انگيزه هـا و اهـداف, الهي شـده بـودنــد و مـي خـواستند در صبغه اسلام قرار گيرند و در مسير حضرت زهرا(س) و زينب كبرا(س) قدم بردارند.
زنان مسلمان از حالت بـي اعتنايي بيرون آمدند و نسبت به سرنـوشت خـود و خـانـواده خـويـش و اسلام احسـاس مسـووليت كـردند:
«همان زنهايـي كه آن وقت كه ـ هيچ ـ بـي تفاوت بـودنـد راجع به كشـور خـودشان, راجع به همه چيز, هميـن ها وارد شدند در ميدان و ديـديـم كه خـوب هـم مـي تـواننـد انجـام وظيفه كننـد.»(6)
تحول فرهنگي
در تهاجـم فرهنگـي غرب, زنان را در مسلخ «فروش كالا» و «فساد و فحشا» قربانـي كرده و ايـن مركز عطـوفت و فضيلت را به گرداب ابتذال كشانده بـودنـد. در طـول پنجاه سال سياه حاكميت خانـدان فاسـد پهلـوي, زنان مسلمان زير فشار و يـورش فرهنگـي استعمار و استكبـار دست و پـا مـي زدنـد. رضـاخـان ايـن مهره استعمــاري و استبدادي, خشـن ترين شيوه را در اشاعه فرهنگ مبتذل غرب, در قالب كشف حجاب به كار برد.
اسلام و انقلاب آمـد و زنان را از ايـن منجلاب فرهنگـي نجات داد و آنان را به اخلاق اسلامـي و حجـاب و عفاف و فضيلتها آراسته ساخت:
«ايـن اسلام كه در ايران زنده شد, آن خـدمتـي را كه به بانـوان كرده است و خواهد كرد, ارزشش به اندازه اي است كه نمي توانيـم ما توصيف كنيـم. اگر نبود اين انقلاب و نبود ايـن تغيير و تحولي كه در ايران واقع شـده بـود, بعد از چنـد سال ديگـر اثـري از اخلاق اسلامي در ايران نبود.»(7)
«اينجانب به زنان پرافتخار ايران, مباهات مي كنـم كه تحولي آن چنان در آنان پيـدا شـد كه نقـش شيطانـي بيـش از 50 سال كـوشـش نقاشان خارجـي و وابستگان بـي شـرافت آنان, از شعراي هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاي تبليغاتي مزدور را نقـش بر آب نمودند و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهـي نشـده و با ايـن تـوطئه هاي شـوم غرب و غرب زدگان آسيب نخـواهد پذيرفت.»(8)
«بجز مشتي زنان مرفه طاغوتـي و وابستگان ساواكـي و سرسپـردگان آنان ديگر قشرهاي ميليـونـي زنان متعهد كه اساس ملت مسلمان اند, در دام فـريب دلباختگان به غرب نيفتاده و بـا عمل خـود در طـول پنجاه سال سياه, بـا روي سفيـد نزد خـدا و خلق شجـاعانه مقاومت نمودند.»(9)
بنيانگذار انقلاب اسلامـي خطاب به روشنفكـران مـرتجع و دلباختگان بـي بنـد و بـاري و ولنگـاري غرب فـرمود:
«آيا زنها در ايران ديگر كنار رفتند به كلـي, يا همـدوش مردها در كارهاي سازنده داخل انـد؟ شما مـي خـواهيد كه زنهاي اينجا هـم بـي بند و بار باشند, هر جـور مـي خـواهند باشنـد؟ ايـن برخلاف آن تحـولـي است كه در خـود زنها پيـدا شـده است.»(10)
ميل به مبارزه
رها سـاختـن زنـدگـي آرام و بـي درد سـر و روي آوردن به زنـدگـي پرمخاطره و مبارزه با طاغوت يكي از تحـولاتـي بـود كه خداوند در وجود زنها به وجـود آورد. آن ترس و وحشتـي كه از طاغوت داشتند, از ميـان رفت و شجـاعت و شهامت جـاي آن نشست. زنـان مسلمـان از چكمه پـوشان و سـرنيزه هـاي گـارد شـاهنشـاهـي واهمه اي به دل راه نمي دادند و از زخمي و كشته شـدن نمـي هراسيدنـد. امام راحل ايـن گونه اين تحول را بيان مي كند:
(خـداوند) قلبها را از آن وحشت بيرون آورد, از آن وحشتـي كه از ايـن رژيمها همه داشتنـد, از آن وحشت بيـرون آورد و به جـاي آن تصميـم و شجاعت به ايشان داد, به طوري كه زنها, بچه ها و مردها, همه به مبارزه برخاستند. كـي سابقه داشت كه زن در مبارزه بيايد مقابل توپ و تانك بايستد؟ ايـن يك تحول روحي بود كه خداي تبارك و تعالـي در ايـن ملت تحـول را ايجـاد فـرمود.»(11)
1ـ صحيفه نور, ج11, ص162.
2ـ همان, ج8, ص184.
3ـ همان, ج12, ص72.
4ـ همان, ج7, ص129.
5ـ همان, ص262.
6ـ همان, ج9, ص156.
7ـ همان, ج18, ص262.
8ـ همان, ج14, ص201.
9ـ همان.
10ـ همان, ج19, ص273.
11ـ همان, ج7, ص129.
تاثير نماز بر بهداشت خواب
هر انسان طبيعي در حدود 3/1 عمر خود را در خواب به سر مي برد و تاثير خواب بر روان و جسم انسان از دانسته هاي مسلم علم پزشكي است . بطوريكه امروزه تغييرات خواب انسان از پيش آگهي هاي مهم و قابل توجه در زمينه ابتلا به بيماريها ، به حساب مي آيد .
به عنوان مثال ، در اشخاص مبتلا به افسردگي ، ميزان خواب به نحو چشمگيري ، افزايش و يا به ندرت ، كاهش پيدا مي كند . تغييرات خواب انسان در بيماريهاي جسمي نيز بسيار چشمگير است ، بخصوص اگر تاثير ناراحتي هاي روان انسان بر جسم او را در نظر داشته باشيم و به ياد آوريم كه بيش از 60 درصد مراجعه كنندگان به بيمارستانهاي عمومي ، در واقع از يك مشكل رواني رنج مي برند.
به اين ترتيب ايجاد بهداشت خواب ، در واقع يك ركن مهم بهداشت رواني و جسمي به حساب مي آيد و هر عاملي كه در تنظيم بهداشت خواب موثر باشد ، پيشگيري كننده و حتي درمانگر بسياري از بيماريهاي جسمي و رواني است .
امروزه ، نخستين اصلي كه در ايجاد بهداشت خواب ، توسط جديدترين منابع علمي دنيا توصيه مي شود بيدار شدن هر صبح سر يك موقع مشخص از خواب است .
يك نگاه كلي به جدول اوقات شرعي ، نشان مي دهد ، كه وقت نماز صبح ، در تمام طول سال ، با در نظر گرفتن تغييرات ناشي از حركات وضعي و انتقالي زمين ، زمان ثابتي است و اقامه كننده نماز صبح ، با برخاستن پس از اذان در واقع اساسي ترين گام را در جهت رعايت بهداشت خواب و در نتيجه آن ، سلامت بدني و تعادل رواني برداشته است .
مصادیق سبك شمردن نماز
مصادیق سبك شمردن نماز:
الف) تأخیر نماز:
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیهی شریفهی قرآن، كه در ارتباط با مذمت بی اعتنایی به نماز نازل گردیده است.(1) میفرماید: «تاخیر الصّلاه عن اوّل وقتها لغیر عذرٍ»(2) مراد از بی اعتنایی به نماز، «تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است».
البته روشن است كه مراد از عذر، ضرورتی است كه بصورت اضطراري پیش آید و قابل تأخیر نباشد و الاّ باید چنانكه برخي از مردان خدا توصيه مي كردند به كار بگوییم نماز دارم نه به نماز بگوییم كار دارم!
ب) عدم رعایت آداب آن در خلوت:
پیامبر اكرم (ص) در روایتی چنین میفرماید: «من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلك استهانهٌ»(3) یعنی: «آن كس كه در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی كرده است».
مروری بر نمازهای خلوت و جلوت ما، روشن مینماید كه آیا احترام و توجه ما به نماز بیشتر بوده است یا به ناظران صحنهی نماز!
ج) فراهم نكردن مقدمات نماز قبل از اذان:
در روایت دیگری میفرماید: كسی كه وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی كرده است. آری كسی كه به كاري اهمیت میدهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات آن را فراهم میكند. كدام ملاقات و میهمانی است كه وقت آن فرا رسیده باشد و ما هنوز در فكر پوشیدن لباس و یا آماده كردن شرایط آن باشیم؟!
د) عدم یادگیری معانی:
آیا ندانستن معانی الفاظی كه روزانه ده بار در نماز تكرار میشود به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! آیا اگر ما برای طرف گفتگوی خویش در نماز اهمیتی قائل باشیم در فكر این نخواهیم بود كه محتوا و مضمون مذاكره و نجوای خود را بفهمیم و با ادراك صحیح به سخن در برابر او بایستیم؟! چگونه ممكن است با اقامت كوتاه در یك كشور، تا حدودی به زبان مردم آنجا آشنا میشویم و با یكی دو بار عبور از مسیری، نام و نشان آن را فرا گیریم و در برخورد با هر بنایی از اسم و بانی و مشخصات آن جویا شویم. اما هیچكدام از این توجهات و حساسیتها در مورد نماز اعمال نشود؟! آیا اینها به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! چگونه میتوانیم پاسخگوی عباداتی باشیم كه به دليل سبك شمردن و بي توجهي به آنها، بيش از آنكه بيانگر بندگي و خضوع ما باشد، بيانگر تكبر و بي اعتنايي ما مي باشد؟! اینجاست كه امام حسین(علیه السلام) به خداوند تبارك و تعالی عرض میكند: «الهی مَن كانَت محاسِنُه مَساوِی فكیف لایكونُ مَساوِیه مَساوِی»(4) (خدایا آن كس كه اعمال به ظاهر نیك او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟!)
فرق نمازگزارانی كه در نماز هیچ دردی را احساس نمیكنند(5) جز درد فراق دوست، از هیچ حادثهای مطلع نمیشوند،(6) هیچ صدایی را نمیشنوند و غرق در لذت با معشوقند، نماز گزارانی كه زیر شلاق و علیرغم هر گونه تهدید و شكنجه و محدودیتی نماز را بپا میدارند(7) با كسانی كه نماز را مانع و رنجی میدانند كه در برداشتن و عبور از آن باید شتاب كرد و در هنگام اقامهی آن به هر موضوعي جز سخن و راز و نياز با خالق هستي فكر كرده و به مخاطب و ارتباط خود با او نمي انديشند.
هـ) عجله و شتاب در نماز:
سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی كه همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد از نشانههای دیگر بی توجهی به نماز است.
استاد شهید مرتضي مطهری در این باره می گويد:
«(به اعتقاد روانشناسان:یك كار همین قدر كه برای انسان عادت شد، دو خاصیّت متضاد در آن به وجود میآید. هر چه كه بر عادت بودنش افزوده شود و تمرین انسان زیادتر گردد، كار، سهلتر و سادهتر انجام میشود). یك ماشین نویس كه به ماشین نویسی عادت میكند، هر چه بیشتر عادت میكند، از توجهش كاسته میشود. یعنی از اینكه این عمل او یك عمل ارادی و از روی توجّه باشد كاسته میشود و به یك عمل غیر ارادی نزدیكتر میگردد. خاصیّت عادت این است. اینكه در اسلام به مسألهی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است كه عبادتها آن چنان عادت نشود كه به واسطهی عادت، به یك كار طبیعی و غیر ارادی و غیر فكری و غیر هدفی و كار بدون توّجه كه هدف درك نشود و فقط به پیكر عمل توجه گردد تبدیل شود.
اینها چیزهایی است كه ما تنها در نماز اسلامی به دست میآوریم و متوّجه میشویم كه بسیاری از برنامههای تربیتی به وسیله این عبادت و در پیكر این عبادت پیاده میشود، گذشته از اینكه خود این عمل، پرورش عشق و محبّت خدا و معنویّت در انسان است، كه این روح عبادت است.»(8)
مردی در حضور امیر المؤمنین(علیه السلام)نماز خود را با شتاب به جا میآورد. حضرت نگاهی به او كرده و فرمود: چند وقت است اینگونه نماز میخوانی؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل كلاغی است (كه منقار بر زمین میكوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست. منقار به زمین كوبیدن است) اگر اینگونه بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اكرم، مرده ای. سپس حضرت در مورد كم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی كه دزدترین مردم كسی است كه از نمازش بدزدد.(9)
1. ماعون(107)آیۀ 5ـ4. فویلٌ للمصلّین، الذین هم عن صلاتهم ساهون.
2. مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، بحار الانوار، ج6، ص83، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
3. محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج3، 26، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق.
4. مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، بحار الانوار، ج95، ص225 .
5. اشاره به جریان كشیدن تیر از پای مبارك امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در حال نماز.
6. فرزند امام سجاد(ع) در حالی كه حضرت در نماز بودند به چاه افتاد و حضرت علیرغم شیون افراد خانه متوجه آن نشد و پس از نماز فرزند را به سلامت از چاه بیرون كشید (بحار، 81/245).
7. به كتاب خاطرات آزادگان ایرانی در اردوگاههای عراق با عنوان «نماز در اسارت» چاپ سازمان تبلیغات اسلامی مراجعه شود.
8. شهید مرتضی مطهری(ره)، تعلیم و تربیت در اسلام، ص197، قم انتشارات صدرا.
9. بحارالانوار، 84/242.
یا معین الضعفاء
رمز حرکت ما نام مقدس امام رضا علیه السلام بود از صبح تا عصر جستجو کردیم هفت شهید پیدا شد. گفتیم حتما باید شهید دیگری پیدا شود .رمز حرکت امروز نام مقدس امام هشتم بوده.اما هرچه گشتیم شهید دیگری پیدا نشد .خسته بودیم ودلشکسته.لحظات غروب بود.گفتند:امام جماعت یکی از مساجد شیعیان عراق در نزدیکی مرز باشما کار دارد!به نقطه مرزی رفتیم.ایشان پیکر شهیدی را پیدا کرده وبرای تحویل آورده بود.
لباس بسیجی برتن شهید بود.با آمدن او هشت شهید روز توسل به امام هشتم کامل شد.اما عجیب تر جمله ای بود که بر لباس شهید نوشته بود..همه با دیدن لباس او اشک می ریختند.برپشت پیراهنش نوشته بود:یامعین الضعفاء
راوی:بسیجیان تفحص
منبع:کتاب شهید گمنام