یاد تو...
در میان صفحه های باورم
نام تو تنها کلام ماندنيست
اَلّلـهُـــمَّـ عـجّــــل لِـوَلیِّــڪَـــ الـفَـــرَج
در میان صفحه های باورم
نام تو تنها کلام ماندنيست
اَلّلـهُـــمَّـ عـجّــــل لِـوَلیِّــڪَـــ الـفَـــرَج
ایها الداعش
حواست به من باشد
دختـر شیعه زاده ای هستم که
شهادتـــــــــ را ازمـادرم زهــــــرا به ارث دارم
و صــبوری را ازعـمــــه زیـنب
و شجاعت را از دخترکی 3ساله…
من سلاح هایی دارم که با اسمش جانت به لرزه می افتد
چــــادرمــــــ
سربنــــد یا فاطـــمه
دلگرمـــــی به ســقا
فرمــان ســیــد علـــــی
حواست باشد….
گر نگاه چپ کنی سمت حرم
جانت را با خونت میخرم….
أللَّـهــمَــ عجــــِّـلْ لِوَلــیِـکْ الفـــَـرَج
استفاده از خوک به عنوان غذا تاریخچه ای چندین هزار ساله دارد به طوری که مصرف گوشت خوک در بین یهودیان نیز ممنوع بوده است . و یکی از غذاهای حرام در شریعت موسی (ع) است. [1]
در انجیل حضرت عیسی (ع) نیز گناهکاران به خوک تشبیه شده اند. [2] و در ضمنِ داستانها، خوک به عنوان مظهر شیطان معرفی شده است. [3]
با این همه تاکید از طرف ادیان الهی، هنوز مصرف این ماده غذائی در برخی از نقاط دنیا (با وجود اثبات ضررهای جسمی و روحی آن) رواج دارد.
در کشورهای اسلامی در اثر مبارزه جدی اسلام گوشت این حیوان مصرف نمی شود و لذا پیامدهای بهداشتی آن نیز مشاهده نمی شود. اما در کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) این ممنوعیت اعمال نمی شود. ولی با این حال بسیاری از مردم از مصرف آن دوری می گزینند. در برخی کشورها مثل برخی قسمتهای روسیه در اثر شیوع بیماری های وابسته به خوک (کرم ترکین- ترشین) مصرف گوشت آن را ممنوع اعلام کرده اند. [4]
احکام:
در شریعت اسلام در مورد خوک چند حکم صادر شده است:
اول: خوردن گوشت آن حرام و ممنوع و گناه است. [5]
دوم: خوردن شیر خوک حرام است. [6]
سوم: خوکی که در خشکی زندگی می کند حیوان نجسی است که پاک نمی شود. [7]
چهارم: اگر خوک از ظرف، چیز روانی بخورد یا آن را بلیسد ظرف را با آب هفت بار بشویند. [8]
پنجم: خرید و فروش خوک جایز نیست. [9] (چون عین نجس است).
حکمت ها و اسرار علمی:
در مورد فلسفه حرمت گوشت و نجاست خوک از دو جهت می توان سخن راند:
اول: تاثیرات سوء روانی، معنوی و اخلاقی. برخی از مفسران می نویسند:
“خوک حتی نزد اروپائیان که بیشتر گوشت آن را می خورند سمبل بی غیرتی است. و حیوانی کثیف است خوک در امور جنسی فوق العاده بی تفاوت و لا ابالی است و علاوه بر تاثیر غذا در روحیات که از نظر علم ثابت است، تاثیر این غذا در خصوص لا ابالی گری در مسائل جنسی مشهود است.” [10]
یکی از نویسندگان می نویسد:
“خوک غیرت ناموسی ندارد (نقطه مقابل خروس است) و دیوثی می کند و جفت خود را در معرض استفاده خوک های نر دیگر قرار داده، از این عمل علاوه بر آنکه باک ندارد لذت هم می برد و این صفات و اخلاق او در گوشتش تاثیراتی دارد.از این جهت اشخاصی که تغذی به آن می کنند همان صفات و اخلاق رذیله را پیدا می کنند. و این در حالی است که غیرت از صفات کمال الهی است و در اسلام بر صفت غیرت تأکید شده است و غیرت نسبت به دین و ناموس از صفات انبیاء و ائمه طاهرین و مؤمنین است.” [11]
دوم: ضررهای بهداشتی: بیماریهایی که توسط خوک به انسان منتقل می شود به دو دسته تقسیم می شود:
الف- بیماریهایی که از جمله عوامل ابتلای به آنها گوشت خوک است:
اسهال خونی: در امعای خوک انگلهایی به نام بالانتی دیوم Coli Balantidum زندگی می کنند که از أهم منابع انتشار این بیماری در سرتاسر جهان است.
یرقان عفونی (بیماری وا یل): این بیماری از طریق آب های آلوده به ادرار خوک، سگ یا موش به انسان منتقل می شود. منبع ابتلاء به یرقان عفونی ازنوع Romana فقط خوک است.
انتامیب هیستولتیک Entameba Hiszdgtica : که انسان را به اسهال آمیبی مبتلا می نماید و خوک نقش ناقل این میکروب را به انسان ایفا می کند.
بیماری شبه باد سرخ Ergpeloid : حیوانات زیادی و از جمله خوک به آن مبتلاء می گردند و از طریق این حیوانات به گروه خاصی از انسانها از قبیل قصاب ها، دبا غ ها و ماهی فروشان منتقل می گردد. که در انسان به صورت لکه های سرخ و دردناک توأم با سوزش شدید روی دست ها ظاهر می شود.
میزان چربی و اسید اوریک موجود در گوشت خوک خیلی زیاد است و به همین دلیل در ابتلاء به بیماریهای بسیاری نقش دارد که از جمله آنها می توان از بیماری تصلب شرایین- دردهای مفصلی و مسمویتها، نام برد. [12]
خوک از خوردن چیزهای پلید و کثافات حتی مدفوع خود، باک ندارد. و لذا معده خود را لانه انواع و اقسام میکروب های امراض قرار داده و از آنجا به گوشت و خون و شیر آن سرایت می کند. [13]
و شاید حکمت اینکه در شریعت اسلام دستور داده شده است که ظرف آبی را که خوک از آن چیز روانی خورده یا لیسیده است هفت بار بشوئیم همین مطلب است. یعنی تماس مداوم و بی پروای خوک از طریق دهان یا کثافات موجب آلودگی زیاد آن است. و لذا دو مرتبه آب ریختن در رفع آن کفایت نمی کند.
ب: بیماریهایی که تنها علت آنها خوردن گوشت خوک است:
1ـ کرم کدوی خوک Taena Solium : طول این کرم 2-3 سانتی متر بوده و دارای آ لت مکیدن و قلاب است. لارو این کرم سیستی سرک Sgsticrecus Cellulosac نام دارد و در عضلات و مغز خوک یافت می شود. انسان با خوردن گوشت و یا مغز خام خوک به آن مبتلا می شود. و دچار نارسائی هایی در دستگاه گوارش می گردد. (مثل کم اشتهایی- احساس درد- اسهال و یا یبوست) این بیماری که بصورت گسترده ای در جهان منتشر شده در کشورهای اسلامی که گوشت خوک مصرف نمی کنند، به ندرت دیده می شود. [14]
یکی از بیماریهایی که توسط کرم کدو به وسیله گوشت خوک به انسان منتقل می شود مرض لادرری Ladrerie است.این بیماری در شهرهای مسیحی نشین فراوان یافت می شود. اما در بین مسلمانان و یهودیان که از خوردن گوشت خوک احتراز می کنند به کلی پیدا نمی شود. [15]
2- تری شینوز Trichinella Spiralis : عبارت است از یک کرم ریز به طول 3-5 میلی متر و از طریق خوردن گوشت خوک خام یا نیم پز وارد بدن انسان می شود. آثار این کرم در بدن انسان عبارت است از: خراشیدن و ا لتهاب جداره امعاء- پیدایش جوشها و دملهای پراکنده در تم ام بدن- تخم گذاری در عضلات انسان همراه با درد شدید عضلات و سختی تنفس و ناتوانی در سخن گفتن و جویدن غذا- گاهی در اثر فلج شدن عضلات تنفسی و یا قلب منجر به مرگ می شود که تا کنون درمانی برای این حالت بدست نیامده است و کم
خونی و سرگیجه و تب های مخصوص از جمله آثار آن است. [16]
برخی نویسندگان از این کرم در فارسی با نام “ترکین” و “ترشین” یاد کرده و می نویسند:
“کرم ترشین تنها به وسیله گوشت خوک به انسان منتقل می شود و به ماهیچه های بدن نفوذ کرده و به آسانی از بین نمی رود. و یک گرم گوشت خوک ممکن است هزارها عدد از این کرم همراه داشته باشد. و یک ترشین ماده تقریبا 1500 کرم جوان می زاید. این کرم می تواند به قلب نیز نفوذ کرده، تولید سکته های قلبی نماید. پختن گوشت، این کرم ها را نابود نمی سازد زیرا وقتی گوشت را حرارت می دهند، مواد سفیده ای گوشت، منقعد می شود و کرم در وسط این اجرام منعقده از آسیب حرارت مصون می ماند. این قسمت های منعقده که کرم ها را در وسط خود محفوظ کرده اند، در معده حل نمی شوند و به روده ها می روند.” [17]
ترکین که داخل معده می شود هیچ دوای کرم کش یا “ورمیفوژی” قادر به دفع آن نیست. کرم ترشین در یک ماه پانزده هزار تخم ریزی می کند و در یک کیلو گوشت خوک ممکن است 400 میلیون نوزاد این کرم باشد. [18] این کرم اولین بار توسط یک نفر انگلیسی به نام « سرجیمز پاژت » در سال 1835 میلادی کشف شد. [19] این بیماری در تمام دنیا به ویژه آمریکا و کانادا و اروپا شیوع دارد ولی در کشورهای اسلامی به دلیل حرام بودن مصرف گوشت خوک بسیار نادر است. [20]
3ـ گوشت خوک ثقیل الهضم است و معده را سخت در زحمت می اندازد. در اثر خوردن گوشت خوک اغلب سمّیّتی به وجود می آید که در اصطلاح علمی آن را « بوتولیسم » می گویند. [21]
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
[1] - کتاب مقدس، سفر لاویان، باب یازدهم، آیه 7 (و خوک زیرا شکافته سم است و شکاف تمام دارد لیکن نشخوار نمی کند این برای شما نجس است.)
[2] - عهد جدید، رساله دوم پطرس رسول، باب 2، آیه 22.
[3] - ر.ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 586.
[4] - احمد اهتمام، فلسفه احکام، ص 164.
[5] - ر.ک: امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله و رساله های عملیه مراجع معظم تقلید، مبحث احکام خوردنی ها.
[6] - همان .
[7] - همان، مبحث نجاسات.
[8] - همان، مبحث مطهرا ت، (البته در مورد کمیت و کیفیت این حکم بین مراجع اختلافاتی هست ولی اصل آن مورد توافق است.)
[9] - همان، مبحث معاملات حرام.
[10] - تفسیر نمونه، ج 1، ص 586.
[11] - احمد اهتمام، فلسفه احکام، ص 162 با تصرف.
[12] - دکتر عبدالمجید دیاب و دکتر قرقوز، طب در قرآن، ص 146-147.
[13] - ر.ک: فلسفه احکام، ص 161-162.
[14] - طب در قرآن، ص 146-147 .
[15] - ر.ک: فلسفه احکام، ص 162-163 و اسلام پزشک بی دارو، ص 55.
[16] - طب در قرآن، ص 146- 147 .
[17] - اسرار خوراکیها، ص 74 به نقل از اسلام پزشک بی دارو، ص 52-53 .
[18] - تفسیر نمونه، ج 1، ص 587 با تلخیص و نیز فلسفه احکام، ص 164.
[19] - اسلام پزشک بی دارو، ص 53-54 .
[20] - اسلام پزشک بی دارو، ص 53-54 .
[21] - اسلام پزشک بی دارو، ص 56.
27 دی ماه سالروز شهادت نواب صفوی
در سال 1334 ه . ش آمریکا با پیمان نظامی «سنتو» کوشید تا ایران، عراق، سوریه و ترکیه را از نفوذ کمونیسم مصون دارد. فدائیان اسلام در تحلیل این پیمان نظامی به این نتیجه رسیدند که از این پس، ایران به پایگاه نظامی آمریکا تبدیل خواهد شد.
بنابراین، با کوششی فزاینده با آن مخالفت ورزیدند و با صدور اعلامیه ای اعلان نمودند: «در مصلحت مسلمین دنیا، پیوستن و تمایل به هیچ یک از دو بلوک نظامی جهان و پیمانهای دفاعی نبوده، باید برای حفظ تعادل نیروهای دنیا و استقرار صلح و امنیت، یک اتحادیه دفاعی و نظامی مستقل تشکیل دهند.»
حسین علاء، نخست وزیر وقت، به طور جدی پیوستن ایران را به پیمان سنتو دنبال کرد و فدائیان اسلام نیز طبق پیمان خود، اعدام انقلابی او را پی ریزی کردند. آنان روز 25 آبان 1334، علاء را که در مجلس ختم پسر آیتالله کاشانی، (ره)، شرکت کرده بود، در مسجد شاه هدف گلوله قرار دادند. فدایی اسلام «مظفر ذوالقدر» که این عملیات را به عهده گرفته بود، ناکام ماند و نتوانست او را از پای در آورد. علاء دستور سرکوبی فدائیان اسلام را صادر کرد و در نخستین روزهای آذر همان سال، نواب صفوی به همراه مظفر ذوالقدر، سید محمد واحدی و خلیل طهماسبی دستگیر شدند و دادگاه نظامی تشکیل گردید.
پس از بازداشت آنان، حکم اعدام برایشان صادر شد. با صدور این حکم، هیئتی از نجف اشرف، به نمایندگی از طرف علما و مراجع نجف، آیات عظام: خویی، حکیم و شاهرودی ، رحمهم الله، به ایران اعزام گردید تا با مسئولان کشور صحبت کنند. حتی هیئتی از «اخوان المسلمین» مصر نیز برای دفاع از نواب و یارانش راهی ایران شد؛28 اما همه این دفاعها و هواخواهیها در 27 دیماه سال 1334 ه . ش بی نتیجه ماند. در ساعت 30/5 نیمه شب، نواب را که شکنجه زیادی متحمل شده بود، به همراه یارانش بیرون آوردند. به مجرد بیرون آوردن، ندای همیشگی آنان، «الله اکبر»، بلند شد و مرحوم شهید نواب صفوی شروع به خواندن قرآن با صدای بلند کرد. آنان را به سوی جوخه اعدام بردند. نواب درخواست کرد که دستانشان را باز کنند تا با یارانش معانقه نماید. سپس آنان را بستند؛ ولی نواب خواست که چشمانشان را نبندند.29 طنین الله اکبرشان در صدای زوزه گلوله های کینه پیچید و خاموش گردید. راهشان پایدار و روحشان بلند باد!
وقف عين حبس است بر ملك خداي تعالي
بنابراين ملكيت مالك آن به خداوند منتقل ميشود.
مسلمانان با آگاهي از ثمرات ماندگار وقف و بر اساس انگيزه هاي خير خواهانه ، آثار ماندگار و صالحات و باقياتي از خود به يادگار گذاردند که نتايج آن امروزه بر هيچ کس پوشيده نيست ، زيرا وجود هزاران مرکز علمي ، آموزشي ، معنوي شاهد و گواه آشکاري براين مدعاست.
ممکن است اين سوال پيش آيد که چرا بايد آدمي با تمام رنج و زحمتي که براي بدست آوردن مال واموال مستقبل مي گردد، پس از سالها تلاش خود را از نگهداري آن محروم کرده و آن را وقف کند؟
پاسخ اين سوال در فطرت و سرشت انسان نهفته است ، زيرا آدمي ميل به ماندن و بقا دارد ، انسان دوست دارد هميشه زنده باشد، از نيستي و نبودن گريزان است؛تا رنج و درد کوچکي قسمتي از وجودش را مي گيرد سراسيمه به پزشک مراجعه مي کند تا عارضه اي متوجه او نشود ، ميل به خلود و جاودانگي ريشه در روح و روان آدمي دارد.
انسان مي خواهد حتي پس از مرگ و اجابت دعوت حق زنده باشد ونام او ماندگار باشد . به همين منظور چون هستي را نمي بيند بنابراين پادر ورطه ايثار و انفاق و از خود گذشتگي مي نهد .
آدمي با وقف بخشي از اموال خود ضمن کسب رضاي الهي و پيروي از سنت و سيره پيامبر گرامي اسلام (ص) و اهل بيت معصومين (ع) نام نيکوي خود را جاودانه مي سازد و امروز شاهديم کساني که صدها سال است در خاک آرميده اند ، از ثمرات وجود موقوفات آنها ، بخش عظيمي از جامعه بهره مند هستند، توگويي هنوز زنده اند وخوان انفاق آنان تا ابد گسترده است ، امروزه نام واقفين بر تارک موقوفات کشور مي درخشد واين درحالي است که حتي نامي از فرزندان ، نوه و نتيجه هايشان وجود ندارد.
پس وقف مي کنيم تا رضايت الهي را نصيب شويم .
وقف مي کنيم تا پاي خود را جاي پاي اوليا ء الهي بگذاريم .
وقف مي کنيم که تازماني که ثمرات و اثرات وقفمان آشکار است زنده باشيم و زنده بمانيم .
سنت وقف از مصاديق بارز احسان و خيرخواهي است که انسان در نتيجه تعاليم انبياي الهي آن را از گذشته هاي بسيار دور تاريخ به وجود آورده و در صحنه حيات انساني به صورت پديده اي اجتماعي براي همه نسل ها به وديعت نهاده است .
وقف از حسنات موکد ديني و در زمره اعمال صالح باقيه است و از نظر اخلاقي ، بارزترين تجلي روحيه تعاون اجتماعي است .
وقف عملي است باقي و صالح ، و انفاقي است عاري از منت ، و احساني است خالي از اذيت و به دور از تحقير ديگران ، و صدقه اي است دائمي ، مستمر بدون ريا و وامي است بدون اضطراب از بازپرداخت آن و تعديل ثروتي است با رضا و رغبت ، بدون اکراه و اجبار و در طلب رضايت خداوند متعال .
وقف از کنز اموال و تکاثر و بروز اختلاف فاحش طبقاتي به نحو موثر جلوگيري مي کند .
خدمات وقف در جهان اسلام به ويژه در توسعه علم و دانش و ايجاد و احياي مراکز علمي و آموزشي به قدري واضح و روشن است که بسياري از مورخان و محققان به نقش موقوفات در توسعه علم و دانش اشاره نموده اند به عنوان نمونه ، نظر دانشمند و مورخ معروف ابن خلدون ذکر مي شود : « نمي دانم خداوند چه عنايتي به شرق داشته ، ولي گمان مي کنم رواج بازار دانش و پيوستگي رشد تعليم در تمام زمينه هاي دانش و ديگر صنايع ضروري در سرزمين شرق ، به سبب فراواني عمران و آباداني و ترقي حضارت ( تمدن و شهرنشيني ) و کمک کردن به طالبان دانش از راه وظايف و مقرري هايي است که از اوقاف براي آنان معين مي شود و در نتيجه با توسعه يافتن اوقاف ، موجبات رفاه طالبان علم فراهم مي آيد . »
وقف به عنوان يک منبع مستمر مالي مراکز علمي بوده است و همواره پشتيباني ، مردمي داشته و اوامر و حکام زمان نقش زيادي در ايجاد آنها نداشته اند و اگر تاريخ موقوفات و صدقات جاريه تا کنون به صورت دقيق بررسي گردد ، معلوم خواهد شد که وقف چه تأثيرات فرهنگي و بهداشتي و تأميني در جامعه اسلامي داشته است و چه عالمان و دانشمندان بزرگي از رهگذر استفاده از منابع موقوفه به مقام هاي بلند علمي نايل آمده اند و همين دانشمندان چه خدماتي در پيشرفت فرهنگ و تمدن بشري انجام داده اند .
« نقل مي کنند روزي که سپاه اسلام به دروازه هاي مکه نزديک شد ، عده اي نزد ابوسفيان آمدند و گزارش دادند : تمام درب ها و دروازه ها را به روي محمد (ص) و سپاهش بسته ايم . ابوسفيان پاسخ داد : محمد (ص) از درها وارد نمي شود ، بلکه از دل ها وارد مي شود . »
جامعه بايد بداند وقف اهرم هاي متعددي دارد که مي تواند موجبات رفاه و آسايش و اعتلاي آن را به ارمغان آورد ؛ زيرا وقف مشارکت آور است و مشارکت در امور اجتماعي به معني قبول تعهد و مسئوليت است ؛ لذا مردم هر جامعه ناگزير از پذيرش آن هستند ؛ اين تعهد و مسئوليت مي تواند در شکل کار و فعاليت معين و نامحدودي ظهور نمايد که يا جنبه اخلاقي و اجتماعي دارد و يا فرم اقتصادي و حقوقي به خود گرفته باشد .
وقف عقدي است كه به موجب آن مالك قسمتي از اموال خود را در حبس قرار ميدهد و به اين شكل از نقل و انتقال مصون خواهد بود و منافع آن نيز در مسير مشخصي مصرف ميشود. مواردي كه براي مصلحت عمومي مانند مسجد، مدارس، تعزيه، اطعام، دارو و درمان وقف ميشود را وقف عام و مواردي كه براي شخص يا اشخاص معين و محصور وقف ميشود همچون وقف بر اولاد و خويشان را وقف خاص گويند.. وقفنامه، سند يا قباله وقف است كه در آن نام ملك يا املاك و اسم موقوفه و محل و ويژگي رقبات و چگونگي مصارف آن و نام متولي و تعيين ترتيب متوليان بعد از متولي اول بيان شده باشد.
ستايش خداوند رحيمي را سزاست که
نعم بي منتهي و انعام عامش وقف است بر کافه موجودات
در انجام این سجده شرط خاصّى وجود ندارد و به هر صورت که آورده شود، صحیح است. ولى بهتر است مانند سجده نماز، بر هفت عضو سجده کند و پیشانى را بر چیزى گذارد که در نماز بر آن مى گذارد. و افضل آن است که بر خلاف سجده نماز، آرنج را نیز بر زمین بگذارد ،(کافى، جلد 3، صفحه 324، حدیث 14) و سنّت است که نخست پیشانى را بر زمین گذارد، سپس طرف راست صورت را و آنگاه طرف چپ صورت را و در نهایت نیز پیشانى را بر زمین بگذارد،(همان مدرک، صفحه 325، حدیث 17.)