آیا تقابل ایران با آمریکا به پس از انقلاب بر می گردد؟
مبارزه از قبل از سال 43 شروع شد؛ یعنی از سال 32 با كودتای 28 مرداد كه به وسیلهی آمریكائیها در ایران انجام گرفت و حكومت دكتر مصدق را سرنگون كردند. مأموران آمریكائی - كه اسم و رسم و نام و خصوصیاتشان كاملاً مشخص است، همه هم آنها را میشناسند، كتابها هم در این زمینه نوشته شده - رسماً آمدند ایران، با چمدانهای پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضی از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع كردند و كودتای 28 مرداد سال 32 را در اینجا راه انداختند و حكومت مصدق را سرنگون كردند. جالب این است كه بدانید حكومت مصدق كه به وسیلهی آمریكائیها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریكائیها نداشت. او در مقابلهی با انگلیسیها ایستاده بود و به آمریكائیها اعتماد كرده بود؛ امیدوار بود كه آمریكائیها به او كمك كنند؛ با آنها روابط دوستانهای داشت، به آنها اظهار علاقه میكرد، شاید اظهار كوچكی میكرد. با این دولت، آمریكائیها این كار را كردند. اینجور نبود كه دولتی كه در تهران سر كار است، یك دولت ضد آمریكائی باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استكباری اقتضاء كرد، آمریكائیها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و كار خود را كردند. عنصر اصلی كودتا در تهران، یك فرد آمریكائی بود؛ اسمش هم معلوم است، شخصش هم مشخص است، بنده هم كاملاً اطلاع دارم، در كتابها هم نوشتهاند. بعد كه كودتا را به ثمر رساندند و شاه را كه فرار كرده بود، به اینجا برگرداندند، شدند همهكارهی كشور؛ یعنی زمام اختیار كشور را در دست گرفت.
تقریباً ده سال از این قضیه گذشت، حادثهی قیام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامی و مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی پیش آمد. یعنی اینها ده سال فشار آوردند، كتك زدند، زندان كردند، اعدام كردند، هر كار خواستند در این كشور كردند؛ بالاخره یك انفجاری در ده سال بعد از این قضیه در خرداد 42 اتفاق افتاد. اینجا هم طرف قضیه اگرچه حكومت ظالم طاغوت و حكومت پهلوی بود، اما آمریكائیها پشت سر این حكومت قرار داشتند؛ آنها بودند كه آن را تقویت میكردند و به وسیلهی او بر همهی امور كشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا كرد تا سال 43؛ آمریكائیها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال 43 تبعید كردند. اینجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پیش ببرند و به خیال خودشان ملت ایران را مغلوب كنند؛ اما ملت ایران مغلوب نشد.
بعد از سال 43 كه حكومت مطلقهی محمدرضا پهلوی به پشتیبانی آمریكائیها در كشور هزاران فاجعه آفرید و آمریكائیها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعهطلبی و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ دهها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شكنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران كردند، بالاخره در سال 56 و دنبالهاش سال 57 این حركت عظیم ملت ایران به رهبری امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزهای نبود كه امید پیروزی برای دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت كرد، فداكاری كرد؛ مردانش، زنانش، حتّی دانشآموزانش در خیابانها كشته شدند؛ اما سرانجام در سال 1357 ملت ایران پیروز شد. یعنی در این مبارزهی طولانی از سال 32 تا سال 57 - در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه - بالاخره آن كه پیروز میدان شد، ملت ایران بود.
گردآوری شده توسط نویسنده وبلاگ
بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 91/8/10