معنا شناسی نمامی
سخن چینی : در فرهنگ فارسی ، خبر کشی معنا شده است .
نمامی : واژه “نمامي” در لغت برگرفته از نمَّ (ن م م) به معني سخن چيني كردن و سخن گفتن براي اختلاف است، نميمه همان سخن چيني و دو به هم زني است .
سخن چینی : در فرهنگ فارسی ، خبر کشی معنا شده است .
نمامی : واژه “نمامي” در لغت برگرفته از نمَّ (ن م م) به معني سخن چيني كردن و سخن گفتن براي اختلاف است، نميمه همان سخن چيني و دو به هم زني است .
پشینه ی موضوع سخن چینی به صدر اسلام باز می گردد . روایاتی از پیامبر و ائمه ی معصومین “سلام الله علیها” در این باره ذکر شده است .
بخشی از کتاب اخلاق بشر در رکن سوم ، باب سه ، آفات سخن چینی بیان شده است . هم چنین در کتاب اخلاق عملی نوشته ی آیت الله کنی ، ضمن پرداختن به روایات ، آثار و انگیزه های نمامی را بررسی کرده است و راهکاری در این زمینه ارائه نموده اند .
در کتاب معراج السعادة ضمن نقل داستانی درباره ی سخن چینی ، اشعاری در این زمینه ارائه شده است .
یکی از آفات زبان که از رذائل اخلاقی به شمار می رود و انسان را از راه خدا دور می سازد ، نمامی و سخن چینی است ، دوری از این رذیلت از ضروری ترین حقایق تربیتی و اخلاقی است .
یک مسلمان اگر بخواهد مسلمان و مؤمنی کامل باشد ، باید از رذائل اخلاقی ، از جمله سخن چینی دوری کند و آثار و پیامدهای آن را بشناسد و در امر تربیت خویش تلاش و کوشش کند .
یکی از لغزش های اخلاقی که مربوط به زبان می شود، سخن چینی است. این خصلت زشت را قرآن کریم و احادیث فراوانی مورد نکوهش قرار داده و به افراد سفارش می کنند، تا هم از سخن چینی پرهیز نمایند و هم به سخن افراد سخن چین ترتیب اثر ندهند؛ بلکه با روش های صحیح و حساب شده، به مبارزه با سخن چینی اقدام نمایند. سخن چینی نوعی سخن بی اساس یا شایعه ای است که درباره ی مسائل شخصی یا خصوصی دیگران گفته می شود. از گناهانی که کبیره بودنش، به واسطه وعده عذاب در قرآن و اخبار مسلم شده، سخن چینی(نمیمه) است. خداوند در سوره مبارکه رعد می فرماید: «و کسانی که قطع می کنند آن چه را خداوند امر به وصل آن فرموده و در زمین فساد می کنند، برای ایشان است دوری از رحمت خداوند و برایشان بدی سرای آخرت است یعنی عذاب اخروی» .
هدف ازارائه این تحقیق ، آشنا بودن با یکی از آفات زبان یعنی آفت سخن چینی است که چطور انسان ها در دام آن می افتند و به آن مبتلا می شوند و چگونه می توان از این رذیله اخلاقی در امان ماند و استفاده از آیات قرآن کریم و احادیثی که از ائمه اطهار «علیهم السلام» و پیامبر «صلی الله علیه وآله» در این زمینه آورده شده و پیامدهای آن چه در این دنیا و چه در آخرت ذکر شده ، تا انسان بتواند در برابر این معضل خود را واکسینه کند.
با توجه به مطالب پيش گفته دانسته شد كه فقدان آرامش، مودت، عشق و مهرباني، رحمت و احسان و نيكوكاري در خانواده مي تواند از مهم ترين عوامل ايجاد اختلافات خانوادگي باشد.
درآيات قرآني به مسايل اختلافي خانواده به گونه اي اشاره مي شود كه بيانگر فقدان هر يك از آنان در محيط خانواده است. از جمله مساله نشوز (نساء آيه 34) و اعراض همسران (نساء آيه 128) بخل و عدم گذشت (همان) و نيز مساله دشمني بيروني كه به شكل سحر خودنمايي مي كند (بقره آيه 102)
از آن جايي كه خانواده مي بايست برپايه عفت و پـاكدامني (نساء آيه 25 و مائده آيه 5 و نور آيه 3) و نيز سخنيت و هم كفو بودن در اعتقادات، باورها و ايمان (بقره آيه 22 و نيز نساء آيه 25) شكل گيرد، فقدان هر يك از اين ها مي تواند خانواده را دچار مشكل سازد. از اين رو پيشنهاد شده است كه آغاز خانواده اي شكل گيرد كه از اين مسائل برخوردار بوده و حسن تفاهم در اين امور در ميان زن و مرد وجود داشته باشد.حال اگر اين امور نباشد مي تواند با كوچك ترين مساله به آن دامن زده شود و اختلافات جزيي تشديد گردد.
بنابر اين قرآن با بيان عناصر عاطفي و تقويت آن مي كوشد تا حد امكان خانواده را حفظ كند. از اين رو بر عناصر جذب و جلب محبت تاكيد مي ورزد و بر مولفه هايي چون عفو و گذشت و مهرباني و احسان و نيكوكاري فراتر از عدل پا مي فشارد.
قرآن همان گونه كه به مسئله آرامش جويي مرد از زن پرداخته است. در تحليل كامل به مساله مورد نياز مرد به همسر براي دست يابي به آرامش را تبيين كرده و به مساله ايجاد آرامش درخانواده نيز اشاره مي كند و با بيان مناسبات سالم ميان زن و شوهر راهكارهاي دست يابي به آرامش درخانواده را تبيين مي كند.
قرآن با اشاره به مسايل عاطفي موجود در ميان زن و شوهر و نيز والدين و فرزندان بر عنصر عاطفه تاكيد كرده و از زن و شوهر و فرزندان مي خواهد كه روابط ميان خود را در خانواده بر پايه اصولي عاطفي سامان دهند.
در تحليل قرآني، انسان بيش از هر چيزي به مسايل عاطفي و روحي و رواني توجه دارد. از اين رو در تعريف سعادت و خوشبختي اگر دو مولفه و عنصر آرامش و آسايش را مطرح سازيم عنصر آرامش در درجه و مرتبه نخست قرار مي گيرد. بنابر اين عنصر روانشناسي همواره بر عناصر ديگر چون عنصر اقتصادي و يا جامعه شناسي مقدم است. انسان پيش از آن كه درجست وجوي امري ديگري باشد از تشكيل خانواده و همسرگزيني مي خواهد به آرامش دست يابد. مسايل عاطفي و عشقي به خوبي نشان مي دهد كه پايه اصلي تشكيل خانواده است و مسايل ديگر در مرتبه و درجه بعدي قرارمي گيرند.
برپايه اين تحليل است كه آموزه هاي قرآني آرامش در محيط خانواده و مناسبات ميان زن و شوهر و نيز پايداري آن را در پـرتو مودت و مهرباني ميان زن و شوهر مي داند (روم آيه 21) بنابر اين مرد و زن مي بايست نخست به عنصر عاطفي و رواني مودت (نوعي عشق و محبت) و مهرباني (رحمت) دست يابند. در سايه سار محبت و رحمت است كه خانواده مي تواند پايدار و برقرار بماند و با از ميان رفتن هر يك از اين عناصر خانواده دچار بحران مي شود. عشق و محبت است كه ميان زن و شوهر از نظر عاطفي ارتباط برقرار مي سازد و رحمت و مهرباني است كه آن را تحكيم مي بخشد و استوار مي سازد. رحمت به معناي آن است كه شخص نسبت به ديگري مهرباني كند و واكنش هاي تند و خشن از خود بروز ندهد
فلسفه تشكيل خانواده
خانواده در آموزه هاي قرآني از مقام و جايگاه ارزشي والايي برخوردار است. خانواده نخستين مساله اي است كه پس از آفرينش انسان بدان اشاره شده است. قرآن پس از بيان چگونگي خلقت انسان به زوج و همسر آدم (ع) اشاره مي كند. در اين بخش به خوبي روشن مي شود كه زن و شوهر از سرنوشت مشتركي برخوردارند.
از همان آغاز آفرينش هر چيزي كه درباره حضرت آدم (ع) گزارش مي شود درباره همسرش نيز گفته مي شود و واژگان به گونه اي به كار برده مي شود كه خود نشان دهنده سرنوشت مشترك آنان است.
از اين رو مي توان گفت كه در بينش و نگرش قرآن، زن و شوهر به عنوان واحدي دانسته مي شوند كه در تصوير ذهني مي توان ميان آنان جدايي انداخت. تا زماني كه خانواده وجود دارد و زن و شوهري ميان دو شخص متحقق است سرنوشت واحد و قوانين مشترك بر آن حاكم مي باشد.
اگر در داستان هبوط انسان ما از هبوط آدم سخن مي گوييم از باب تسامح است؛ زيرا قرآن با چنين نگرشي به مساله نمي نگرد و بر اين نكته پا مي فشارد كه در همه جا زن و شوهر (خانواده) محل كلام و مساله بوده اند. خانواده مورد هجوم دشمنان بيرون از خانواده قرار مي گيرد و دشمن مي كوشد تا خانواده را متزلزل كند و آنان را با وسوسه هاي خويش دچار بدبختي و شقاوت ابدي كند. ضرباتي كه به خانواده از سوي دشمن بيرون زده مي شود موجب مي شود تا انسان به شكل خانواده (و نه آدم تنها) هبوط كند.
در همان آغاز آفرينش انسان از زن و مرد سخن به ميان نمي آيد بلكه از مرد و همسرش سخن گفته مي شود تا اين معنا القا شود كه از همان آغاز آفرينش خانواده است كه شكل مي گيرد و بر خلاف تصور رايج بايد گفت كه خانواده نخستين مساله تاريخ بشري بوده است.