زینب (سلام الله علیها ) بر بالین علی اکبر
حسین (ع ) که از شهادت علی (ع ) باخبر شد ، از خیمه بیرون آمده به بالین جوان قرار گرفت و همچنین که می گریست و اشک اندوه می بارید ، فرمود : جوان من ! خدا بکشد کشندگان تو را ، چقدر این بی حیامردم بر خدا جری شدند و چگونه پرده احترام رسول خدا را دریدند .
سپس اضافه کرد : پس از شهادت تو ، خاک بر سر دنیا و زندگانی آن .
زینب (س ) که از شهادت یادگار برادرش باخبر شد ، به سرعت از خیمه بیرون آمده ، با ناله اندوهناکی برادر و برادرزاده را ندا می داد و بالاخره بی تاب شده ، خود را بر اندام او افکند .
امام حسین (ع ) که خواهر را سخت ناراحت دید پیش آمده او را از روی نعش فرزند بزرگوارش برداشت و او را به خیمه ها روانه کرد و به جوانان دستور داد و فرمود : اینک بیایید نعش برادرتان را بردارید .
آنها حسب الامر آمده و نعش پاکیزه یادگار حیدر کرار را در پیش خیمه ای که برابر آن کارزار می کردند گذاردند .
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص75