معاشرت های غیر ضروری
شاگرد باید از معاشرت های نادرست که او را از مسیر تحصیل دور می سازد، پرهیز کند.
مهمترین آثار آن ها هدر رفتن عمر انسان و از دست دادن هدف و تباه شدن دین انسان است.
شاگرد باید از معاشرت های نادرست که او را از مسیر تحصیل دور می سازد، پرهیز کند.
مهمترین آثار آن ها هدر رفتن عمر انسان و از دست دادن هدف و تباه شدن دین انسان است.
اعتکاف در لغت به معنای حبس و توقف و رو کردن به چیزی است با تعظیم و تکریم؛ و در اصطلاح، به معنای توقف و ماندن سه روز و بیشتر از آن در مسجد جامع میباشد.[1]
قرآن کریم در آیاتی به مسئله اعتکاف اشاره کرده است؛ از جمله به حضرت ابراهیم واسماعیل ـ علیهما السلام ـ فرمان میدهد که خانه خدا را برای طواف کنندگان و معتکفان و نمازگذاران آماده سازید، آنجا که فرمود: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ اِبْراهیمَ مُصَلّیً وَعَهِدْنا اِلی اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ أنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُکَّعِ السُّجُودِ;؛[2] و [به خاطر بیاورید] هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن برای مردم قرار دادیم، و ]برای تجدید خاطره] از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید، و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانة مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.»
این آیه شریفه به صراحت از اعتکاف در مسجد الحرام سخن به میان آورده است، ولی از آنجا که همه مساجد خانههای خداوند در روی زمین هستند،[3] اعتکاف در هر یک از آنها در صورت جامع بودن مورد توجه خداوند است و دارای پاداش فراوان؛ البته با حفظ مراتب و درجات مساجد.
در آیهای دیگر به یکی از احکام اعتکاف در مسجد پرداخته میفرماید: ;وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَاَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ آیاتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ&[4]؛ «و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید. این مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند این چنین آیات خود را برای مردم روشن میسازد، باشد که پرهیزگار گردند.»
آیه فوق علاوه بر بیان یکی از احکام اعتکاف، این مسئله را بیان میکند که اعتکاف اختصاص به مسجدالحرام و یا مسجد النبی ندارد؛ بلکه در مساجد دیگری نیز میتوان اعتکاف کرد.
[1] . راغب اصفهانی، المفردات، تهران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404، ص 343؛ و مجمع البحرین؛ ج 7، ص 103، ماده عکف.
[2] . بقره / 125.
[3] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج 83، ص 383.
[4] . بقره / 187
قال الله تعالي :
أنْ طَهِّرا بَيتِيَ لِلطّآئِفينَ وَ العاكِفينَ و الرُّكَّعِ السُّجُودِ تمت؛
قال الله تعالي :
خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان و ركوع و سجده كنندگان پاكيزه كنيد .
بقره ، آيه 125 .
——————————————————
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
مَنِ اعتَكَفَ إيمانا وَ احتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ ؛
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
همه گناهان گذشته كسى كه از روى ايمان و براى رسيدن به ثواب الهى معتكف شود ، آمرزيده مىشود .
. كنزالعمّال ، ح 24007 .
——————————————————
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
المُعتَكِفُ يَعكُفُ الذُّنوبَ ويُجرى لَهُ مِنَ الأجرِ كَأجرِ عامِلِ الحَسَناتِ كُلِّها ؛
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
معتكف همه گناهان را در بند مىكند و مانند كسى كه همه خوبىها را انجام داده است ، به او پاداش داده مىشود .
. همان ، ح 24012 .
——————————————————
امام صادق عليهالسلام :
لا اعتِكافَ إلاّ في مَسجدِ جَماعَةٍ قَد صَلّى فيهِ امامُ عَدلٍ بصَلاةِ جَماعةٍ ؛
امام صادق عليهالسلام :
اعتكاف تنها در مسجد جامعى است كه امام عادل در آن نماز جماعت گزارده باشد .
. الكافى ، ج 4 ، ص 176 .
السلام علیک یا صاحب الزمان، سلام بر بهترین ذخیره ی عالم، نوه ی رسول خدا، نجات دهنده ی انسانیت در عصر اصالت ماده و منزلت یا فتن جسم، در زمان فراموش شدن روح و مغفول ماندن جان آدمیت، ای ذات و شیرازه ی عالم امکان کجایی؟ بیا که دلواپسی، رزق لحظه لحظه های زندگیمان شده است. بیا که بادها، خزان ها، بوران ها، سردی ها و گرمی های عالم را دگر تاب تحمل نیست. اگر هم باشد دیگر توانی برای مقابله با سونامی های فرهنگی، تجاوزات عقیدتی به یغما رفتن فکر و اندیشه ی بشریت و قرار دادن جهل و خرافه به جای علم و بصیرت ، باقی نمانده؛ آن تنفسی که اکسیژن را به پیکرهای نیمه جانمان می رساند فقط امید به حضور و ظهور توست. پس بیا ای ردای برهنگان، تسلا بخش و انرژی زای گرسنگان و خستگان و ای جان پناه بی پناهان .
پروردگارا من و دوستانم را از بهترین اطاعت کنندگان درگاهش و قوی ترین فرمانبردارانش قرار ده، در حالی که دوست یاوران و دوستان او و دشمن دشمنان و کارشکنان خواسته های او باشیم.
ان شا ءالله
هاجر انجمنی طلبه ی مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها
مراد از اهل بيت در آيه تطهير (سوره احزاب/33) پنج تن آل عباست در اين خصوص قول پيامبر كه از منابع اهل سنت نيز نقل شده است كافى است كه فرمود: «اين آيه درباره من و على و حسن و حسين و فاطمه نازل شده است» ميبدى نقل مىكند كه: «ربالعالمين منت مىنهد بر مصطفى عربى كه خواست ما و حكم ما آن است كه اهلبيت تو پاك باشند از هر چه آلايش خلقيت است و اوساخ بشريت تا «از خانه به كدخداى ماند همه چيز». الطيبات للطيبين والطيبون للطيبات و در همان تفسير از قول امسلمه آورده است: چون آيه تطهير نازل شد «فارسل رسول الله الى فاطمة و على والحسن والحسين فقال هؤلاء اهل بيتى» در تفسير روضالجنان هم مىخوانيم: «رسول -عليهالسلام- حسنعليهالسلام را بر دست راستخود نشاند و حسين را بر دست چپ و على را و فاطمه را در پيش روى، آن گه گليمى خيبرى بر ايشان افكند و گفت: اللهم لكل نبى اهل و هؤلاء اهلى، در حال خداى تعالى اين آيت فرستاد (.. انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا»
با وجود قدر و شان عظيم امسلمه و تاييد نيكنهادى او توسط پيامبر از همراهى با پنج تن منع مىشود ولى جبرئيل با حسن قبول «انت منا» با نورانيتى مضاعف به ملكوت پرواز مىنمايد و در آسمانها مىنازد و فخر مىكرد و مىگفت: «من مثلى وانا فى السماء طاووس الملائكة و فى الارضمن اهل بيت محمد» يعنى چون من كيست كه در آسمان رئيس فرشتگانم و در زمين از اهلبيت محمد خاتم پيغامبرانم؟»
از افتخاراتی که نصیب علی (ع) شده این است که تربیت وی در دامان رسول خدا انجام شد و از کودکی در کنار ایشان بود،به گونه ای که مورخین نوشته اند این به آن علت بود که قریش دچار خشکسالی و مضیقه سختی شد و ابو طالب مردی عیالوار بود و از نظر مالی نیز در مضیقه و فشار قرار داشت و برادرش عباس بن عبد المطلب مردی ثروتمند بود و وضع مالی خوبی داشت،محمد (ص) که در آن وقت به خاطر ازدواج با خدیجه جدای از ابو طالب زندگی می کرد و ثروت خدیجه نیز در اختیار آن حضرت قرار گرفته بود.به عمویش عباس فرمود:برادرت ابو طالب عیالوار است و خود شاهد این خشکسالی و سختی هستی،بیا نزد او برویم و بار مخارج او را سبک کنیم،بدین ترتیب که من یکی از فرزندانش را برگیرم و تو نیز یکی را.
عباس پذیرفت و به اتفاق آن حضرت نزد ابو طالب رفتند و منظور خود را با او در میان گذارده گفتند:ما برای سبک کردن بار سنگین خرجی را که به عهده داری نزد تو آمده ایم و پیشنهاد بردن دو تن از فرزندان او را بیان کردند.
ابو طالب روی علاقه ای که به عقیل داشت،اظهار کرد:
«اذا ترکتمالی عقیلا فاصنعا ماشئتما»
[اگر عقیل را برای من بگذارید هر چه خواهید بکنید،و هر که را خواهید ببرید.]
اینجا بود که محمد (ص) علی را برگرفت و به نزد خود برد و عباس نیز جعفر رابرداشته و پیش خود برد.
و در صفحات آینده خواهد آمد که بر طبق نقلی علی (ع) در آن روز شش سال داشت.
ناگفته پیداست که این نزدیکی و قرب جوار و انس با محمد (ص) در زندگی،گذشته از افتخار بزرگی که نصیب علی (ع) کرد چه اندازه در جلب محبت و علاقه محمد (ص) نسبت به آن حضرت مؤثر بود و تا چه حد پیغمبر خدا را نسبت به علی (ع) علاقه مند ساخت،چنانکه علاقه علی (ع) را نیز نسبت به رسول خدا (ص) منعکس می سازد.
زیرا با توجه به نبوغ ذاتی،هوش،استعداد،درک و رشد فوق العاده علی (ع) بخوبی روشن است که پیوسته سعی در فرمانبرداری هر چه بهتر و اطاعت بیشتر از رسول خدا که بهترین پدرها برای او محسوب می شده،داشته و از هر فرزند دلسوزی،کارهای آن حضرت را دلسوزانه تر انجام می داد و رسول خدا (ص) نیز با مشاهده کردار و اعمال و ادب او از هر فرزندی بیشتر او را دوست می داشت (1) ، چون رابطه عموزادگی را نیز بدان ضمیمه کنیم،آن هم زاده عمویی همچون ابو طالب که گذشته از آنکه تنها عموی پدر و مادری آن حضرت بود،سالهای متمادی نیز سرپرستی رسول خدا (ص) را به عهده داشته و کمال محبت را نسبت به آن حضرت انجام داده و اکنون رسول خدا می خواهد با نگهداری و تربیت فرزندش محبتهای او را تلافی نماید،آن وقت است که می توانیم تا حدی شدت علاقه رسول خدا (ع) و علی (ع) را نسبت به یکدیگر بفهمیم و از پیوند محبت محکمی که میان آن دو بزرگوار برقرار شده بود،در محدوده فکر خود آگاه گردیم.
اینکه گفتیم:«به مقدار درک و محدوده فکر خود»برای آن است که انسانهای کامل و مردان الهی به هر اندازه که به خدای تعالی و به کمال مطلوب انسانی خود نزدیکتر باشند به همان اندازه نیز اخلاق نیک و بارز انسانی و الهی که یکی از آنها محبت و عاطفه است در آنها بیشتر و کاملتر است و این به خاطر حساسیت بیشتر روح و صفای باطن آنهاست.با توجه به این که ما در میان انسانها کاملتر از رسول خدا (ع) و سپس علی (ع) سراغ نداریم،به همین نسبت می توانیم به عمق علاقه و محبت میان آن دو وجود مقدس پی ببریم.
امام علی علیه السلام :
المُنصِفُ كَثيرُ الأَولِياءِ وَ الأَوِدّاءِ؛
شخص با انصاف، ياران و دوستان بسيارى دارد.
غرر الحكم، ح2116