خرمشهر؛ از ارزنةالروم تا معاهده پاریس
«ایران از سلیمانیه صرف نظر میکند و عثمانی متعهد میشود که شهر و بندر محمره (خرمشهر) و جزیرةالخضر (آبادان) و لنگرگاه و بهطور کل اراضی ساحل شرقی اروندرود را که در تصرف ایران است، متعلق به ایران شناخته و در آن مداخله نکند.»۱ آنچه نقل شد بخشی از دومین بند عهدنامهی مشهور «ارزنةالروم» است؛ عهدنامهای که یکی از مشهورترین رجال ایران یعنی میرزا تقیخان امیرکبیر به عنوان نمایندهی ایران با دولت عثمانی منعقد کرد. هرچند میرزا تقیخان اتمّ تلاش و کوشش و همهی استعداد و توان خود را بهکار گرفت تا معاهدهای منطقی با همسایه غربی منعقد نماید، اما چنانکه اشاره شد، ایران برای شناساندن حاکمیتش بر بخشی از سرزمینهای خود مجبور شد فدیه دهد.
این البته آخرین باری نبود که ایران در ازای حفظ خرمشهر تاوان پرداخت کرد. خرمشهر از تاریخ تأسیس خود در سال ۱۲۲۷ ه.ق تاکنون، چهار بار مورد اشغال نیروهای بیگانه قرار گرفته است. این شهر اولینبار در سال ۱۲۵۳ ه.ق از سوی علیرضا پاشا حاکم بغداد اشغال شد؛ ۲۰ سال بعد یعنی در سال ۱۲۷۳ ه.ق نیروهای انگلیسی خرمشهر را اشغال کردند؛ در سال ۱۳۲۰ه.ش نیز خرمشهر به اشغال نیروهای این کشور درآمد و نهایتاً در آبانماه ۱۳۵۹ه.ش ارتش بعثی عراق خرمشهر را اشغال کرد.
وقتی عراق خرمشهر را اشغال کرد، مستشاران روسی و آمریکایی به پیشنهاد صدام، طرح ۲۰ سالهی دفاع از شهر را طرحریزی و اجرا کردند. در این طرح، میادین وسیع مین، احداث کانالها و خندقها و تمام پیشبینیهای بازدارنده برای ادامهی اشغال شهر انجام شده بود؛ بهطوری که سه رده خاکریز (دژ اول، دژ دوم و خاکریز مارد از کارون تا جادهی اهواز ـ خرمشهر) و از جاده تا شلمچه هم یک خاکریز ممتد شرقی ـ غربی احداث شد.
نخستینبار همانگونه که در مطلع بحث مورد اشاره قرار گرفت، ایران طی عهدنامهی ارزنةالروم مجبور شد از ادعای حاکمیت خود بر سلیمانیه چشمپوشی کند تا در مقابل، عثمانی نیز حاکمیت ایران بر خرمشهر را به رسمیت بشناسد.۲ این تهاتر در حالی رخ داد که براساس اسناد و مدارک متقن، خرمشهر به ایران تعلق داشت. اشغال خرمشهر برای بار دوم هزینهای بیشتر از دفعهی نخست داشت. اینبار دولت ایران برای رهایی خرمشهر [و البته بوشهر] که از سوی نیروهای انگلیسی اشغال شده بود، به عهدنامهی «پاریس» تن داد. براساس این عهدنامه، ایران برای رهاندن بخشی از خاک خود (خرمشهر و بوشهر) از بخش دیگری از قلمروش (هرات) صرف نظر کرد.۳ سومینبار که در جریان جنگ جهانی دوم و باز هم از سوی نیروهای انگلیس خرمشهر اشغال شد، بیگانگان با دولت ایران به مثابه یک کشور هزیمتدیده در جنگ رفتار کردند و بیرون بردن نیروهای خود را به قیمت دخالت آشکار در امور حاکمیت و حکومت ایران انجام دادند.
* چهارمین اشغال
خرمشهر اما برای چهارمینبار، پس از ۳۴ روز مقاومت قهرمانانه در دوم آبانماه ۱۳۵۹ از سوی ارتش عراق اشغال و ویران شد. پس از استقرار نیروهای نظامی ارتش عراق در خرمشهر و تثبیت اشغال این شهر، بهنظر میرسید برای خرمشهر و بخشهایی دیگری از خاک ایران که از سوی عراق مورد تجاوز و اشغال واقع شده بود، سرنوشتی مشابه و شاید فجیعتر از گذشته رقم خواهد خورد.
واقعیت این است که علیرغم مقاومتهای مردمی و تلاشهای نیروهای مسلح در مقابل پیشرویهای ارتش عراق و توقف این پیشرویها، کوششهای اولیه در قالب عملیاتهایی نظیر «۲۳ مهر»، «نصر» و «توکل» برای آزادسازی ۱۵۰۰۰ کیلومتر مربع از اراضی اشغالشدهی ایران ناکام بود.۴ در چنین وضعیتی ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور و فرمانده قوای مسلح ایران به این نتیجه رسیده بود که «این جنگ راهکار نظامی ندارد؛ ما باید از نظر سیاسی دنبال راه حل باشیم».۵ وی در جای دیگری گفته بود: «یا باید به جنگ خاتمه داد و یا اگر بخواهیم به جنگ ادامه دهیم، باید طول زمان را بپذیریم و راهی به بازارهای اسلحه و مهمات باز کنیم.»۶ قاسمعلی ظهیرنژاد، فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز معتقد به انجام حرکت نظامی از سوی ارتش نبود و معتقد بود وضعیت موجود (ادامهی حضور نیروهای عراق در داخل خاک ایران) باید حفظ شود.۷ سردمداران حکومت عراق با مشاهدهی چنین مواضعی از سوی مقامهای ارشد سیاسی و نظامی ایران تهدید کردند: «چنانچه حکام تهران سر عقل نیایند، دولت عراق ناگزیر است بر اقدامات خود بیفزاید و شکستهای سختتری را بر رژیم تهران وارد آورد.»۸
ناظران خارجی در پی شروع عملیات بیتالمقدس و پیشروی نیروهای ایرانی، تحولات صحنهی نبرد را که حاکی از برتری قاطع رزمندگان ایرانی بود، وارونه منعکس میکردند. رادیو «مونتکارلو» بازستادن خرمشهر را با وجود موانع پدافندی متعدد عراق در منطقهی عملیاتی برای ایران غیر ممکن قلمداد کرد. رادیو بیبیسی نیز گفت: چنانچه ایرانیان درصدد بازپسگرفتن خرمشهر برآیند، سختترین گردو را برای شکستن برگزیدهاند.
در حالی که یأس و ناامیدی در برخی اجزای ساختار سیاسی و نظامی ایران و بعضی مقامهای ارشد ایرانی رخنه کرده بود و درست زمانی که رئیسجمهور به عنوان فرمانده کل قوا بهجای تلاش برای بسیج تمام توان کشور و استفاده از همهی ظرفیتهای نیروهای داخلی در راستای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی، به اختلافات داخلی دامن میزد و کشور را تا سرحد یک بحران داخلی پیش برده بود، بهنظر میرسید ارزنةالروم یا معاهدهی پاریس دیگری باید منعقد شود تا ایران در ازای چشمپوشی از بخشی از سرزمین خود، حاکمیت خود بر دیگر مناطق را تثبیت کند، اما تحولات شگرفی در صحنهی سیاست و متعاقب آن در میدانهای نظامی به وقوع پیوست.
* سختترین گردو برای شکستن!
در چنین وضعیتی رزمندگان ایران با فاصلهی اندکی پس از انجام عملیات فتحالمبین، عملیات بیتالمقدس را با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز کردند. ناظران خارجی در پی شروع عملیات بیتالمقدس و پیشروی نیروهای ایرانی به سمت خرمشهر، تحولات صحنهی نبرد را که حاکی از برتری قاطع رزمندگان ایرانی بود، وارونه منعکس میکردند و از ناتوانی ایران در این عملیات سخن میگفتند. در این باره، رادیو «مونتکارلو» بازستادن خرمشهر را با وجود موانع پدافندی متعدد عراق در منطقهی عملیاتی برای ایران غیر ممکن قلمداد کرد.9 رادیو بیبیسی نیز ضمن تأکید بر دشواری بازپسگیری خرمشهر به دلیل تبدیل شهر به سنگر دفاعی مستحکم ارتش عراق، گفت: «چنانچه ایرانیان درصدد بازپسگرفتن خرمشهر برآیند، سختترین گردو را برای شکستن برگزیدهاند.»10
ادامه »