دیه ی با پشت دست زدن
دیه ی با پشت دست زدن به دهان و خون امدن از لب چیست؟زن باشد یا بچه نا بالغ؟
در فرض سوال اگر پارگی در لب ایجاد شده باشد، دیه ی آن دو شتر است و تفاوتی میان زن و یا بچه نابالغ نیست.
دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ
دیه ی با پشت دست زدن به دهان و خون امدن از لب چیست؟زن باشد یا بچه نا بالغ؟
در فرض سوال اگر پارگی در لب ایجاد شده باشد، دیه ی آن دو شتر است و تفاوتی میان زن و یا بچه نابالغ نیست.
دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ
دیه ی با پشت دست زدن به دهان و خون امدن از لب چیست؟زن باشد یا بچه نا بالغ؟
در فرض سوال اگر پارگی در لب ایجاد شده باشد، دیه ی آن دو شتر است و تفاوتی میان زن و یا بچه نابالغ نیست.
دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ
همراه داشتن تلفن همراه که قرآن و ادعیه در آن ذخیره شده در جاهایی مانند دستشویی و توالت چه حکمی دارد؟
اشکالی ندارد.
دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ
صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ ه.ش دانش آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند رو به سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شکن خویش به جهان اعلام نمایند.
این جوانان پرشور گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند
دانش آموزان در کناره نرده ها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدس “الله اکبر” آنان فضا را می شکافت و تا فاصله های دور طنین می انداخت.
ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب کردند. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشیدند، صدای خود را رساتر کردند و با فریاد دشمن شکن “الله اکبر” لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند.
در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با فریاد الله اکبر و با شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شکست کشاندند.
در این واقعه ۵۶ تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.
امام خمینی (ره) در پیامی که به همین مناسبت از پاریس برای امت قهرمان ایران فرستادند، فرمودند:
“عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است. ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام… صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم".
از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته میشود.
دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ
حضرت زینب کبری (س ) توجه به سر برادر نمود ، حضرت به او فرمود : ((یا اختاه اصبری فان الله معنا))؛ خواهر جان ، صبر کن که خدا با ماست .
در سرالاسرار (ص 306) ، و نیز منهاج الدموع (ص 385) و کتاب عوالم (ص 169) آمده که منهال گفت : سوگند به خدا ، دیدم سر امام حسین (ع ) در شهر شام بالای نیزه مکرر می فرمود : ((لا حول و لاقوه الا بالله )) .
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص104
زینب (س ) از کجاوه روی آورده سر برادرش را دید و به سختی پیشانی خود را به چوب جلو کجاوه زد ، تا اینکه دیدم خون از زیر مقنعه و روسری او بیرون میشد ، و تکه پارچه ای را به آن خون اشاره نمود ، یعنی تکه پارچه ای روی آن زخم نهاد .
ناگفته نماند : علیا حضرت زینب (س ) با آن همه صبر و شکیبایی که داشت چگونه و چرا با دیدن سر و مطهر برادر پیشانی اش را به چوب کجاوه زد،طوری که از آن خون جاری و روان گشت ؟ می توان گفت : از بسیاری مصایب و اندوه ها و صبر و شکیبایی و خودداری نمودن خون در قلب و همه جای بدن او فشار آورد که حتما بایستی حجامت (بادکش کردن و خون گرفتن از بدن به وسیله مکیدن باشاخ و جز آن و تیغ زدن به پوست بدن ) یا فصد (رگ زدن ) نمود ، تا خون از فشار باز ایستد و پیشامدی روی ندهد ، و چون وسیله حجامت و فصد نبود ، به اشاره سر بریده امام (ع ) سرش را به سختی به چوب کجاوه زده تا خون گرفته شده از فشار باز ایستد ، و می توان ((فنطحت جبینها)) به صیغه مجهول خواند ، یعنی علیا حضرت زینب (س ) چون روی آورد و سرش را از کجاوه بیرون نمود و سر برادرش را دید پیشانی به چوب جلو کجاوه زده شد ، و اینکه به جای ((نطح )) ، ((نطحت )) گفته ، برای آن است که جبین برای مذکر و مؤ نث استعمال شده و و به کار رفته مگر اینکه گفته شود : این سخن درست نیست برای اینکه جبین که برای مذکر و مؤ نث استعمال می شود به معنی جبان و ترسو است نه به معنی پیشانی ، ((والله العالم )) .
خلاصه علیا حضرت زینب (س ) در آن هنگام آغاز نموده و فرمود :
1-ای هلال و ماه نو (ماه شب اول ماه قمری ) که چون به حد و پایان کمال و آراستگی رسید (ماه شب چهارده شد) ، پس خسوف و ماه کرفتن آن فرا گرفت و غروب و ناپدید شدن را آشکار ساخت . (اینکه علیا حضرت زینب (س ) سر برادر را تشبیه به هلال و ماه نو نموده ، شاید برای آن بوده که اهل کوفه با دست هاشان به یکدیگراشاره به سر مقدس اباعبدالله الحسین (ع ) می کرده و می گفتند : این است سر امام حسین (ع ) چنان که مردم هنگام استهلال و جست و جوی ماه نو کردن ، به ویژه در شب اول ماه رمضان و شب اول ماه شوال و ذی الحجه ، با دست هاشان به یکدیگر هلال و ماه نو را که به شکل کمان دیده می شود ، اشاره نموده ، نشان می دهند) .
2- ای پاره دل من ! (این پیشامدها) گمان نمی بردم ، این کار تقدیر و نوشته شده بود (خدای تعالی حکم نموده و فرمان داده و خواسته است ) .
3- ای برادر ! با فاطمه خردسال سخن بگو که محققا نزدیک است دل او (از فراق و جدایی ) گداخته شود .
4- ای برادر ! دل تو بر ما مهربان بود ، چه شده است آن را که سخت و استوار گردیده (چرا به ما التفات نداشته و روی نمی آوری ) ؟
5- ای برادر ! کاش (زین العابدین ) علی (بن الحسین ) را هنگام اسیری و دستگیری و یتیمی و بی پدری می دیدی که به جا آوردن واجبات را به نحو کامل طاقت و توانایی ندارد و(و در برخی از نسخ و نوشته ((لا یطیق جوابا)) نوشته شده ، یعنی جواب و پاسخ دادن را طاقث ندارد و این انسب و شایسته تر است ) .
6- هر گاه او را به زدن (با تازیانه و جز آن ) به درد آورند با ذلت و خواری تو را صدا زند ، در حالی که اشک ریزان (از جشمانش ) جاری و روان سازد .
7- ای برادر ! او را به خود بچسبان و نزدیک گردان و دل ترسانش را تسکین داده و آرام نما .
9- چه بسیار یتیم و پدر مرده ذلیل و خواست است ، هنگامی که پدرش را فریاد نموده و بخواند و پاسخ دهنده ای او را نبیند .
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص102
از بعضی مقاتل عامه نقل شده است : زمانی که اهل بیت (ع ) را وارد شام نمودند علیا مخدره زینب (س ) به شمر ملعون فرمود : مارا از راه خلوتی عبور دهید . آن لعین اعتنا نکرد و چند تازیانه به بی بی زد . علیا مخدره ناراحت شد و به زمین امر فرمود : فرو ببر او را ، و زمین تا کمر او را فرو برد . صدای نازنین امام حسن (ع ) بلند شد : خواهر ، برای رضای خدا صبر کن . بی بی زینب به زمین امر فرمود : رهایش کن ، و زمین رهایش کرد .
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص101