آغاز فعالیت های سیاسی آیت الله جوان
ملی شدن صنعت نفت، آغاز فعالیت های سیاسی آیت الله غلامرضا واعظ طبسی
آیت الله عباس واعظ طبسی سوم تیر 1314 در مشهد به دنیا آمد. پدرش، غلامرضا واعظ طبسی از روحانیون تأثیرگذار زمان خود به شمار میآمد. واعظ طبسی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه به تحصیل در علوم حوزوی علاقمند شد و در سن ۱۶ سالگی با حضور در حوزه علمیه مشهد دروس مقدمات، سطح و خارج را در محضر اساتید این حوزه گذراند. دوران جواني آیت الله واعظ طبسی، مصادف با دوران مبارزات ضد استعماري ملت ايران به رهبري دکتر محمد مصدق و آيت الله كاشاني بود. او در آن روزها هنوز یک دانش آموز دبيرستاني بود، اما براي مبارزه عليه استعمار احساس تكليف مي كرد و به شكلهاي گوناگون، با سخنراني و يا بحثهاي چهره به چهره، دوستان و همسالان خود را به مشاركت در مبارزه دعوت مي كرد.
يكي از حوادثي كه تصميم به مبارزه را در وي تقويت كرد، آشنايي با شهيد نواب صفوي بود. نواب در سفري كه در اوايل دهه 1330 به مشهد داشت، با سخنان پرشور خود در مدرسه نواب، شوق و شوري در دل همه طلاب جوان ايجاد كرد. بدين ترتيب بود كه عشق به اسلام انقلابي كه آن روزها نواب نماد آن بود، در ذهن او بيشتر ريشه دوانيد. پس از 28 مرداد 1332 و آغاز دوره اختناق، مبارزه عليه رژيم شاه، شكل زيرزميني و مخفيانه به خود گرفت و در سال 1335 اين مبارزه علني شد. متاسفانه در اين سالها در مشهد نوعي تفكر پرهيز از درگيري با رژيم وجود داشت. گرایشی که تا سال ها بعد به دلیل ماهیت فکری برخی علمای مشهد ادامه داشت. اين موضع گيري طبعاً بر كساني كه مي خواستند راه مبارزه را ادامه دهند، فشار وارد مي آورد و دشواري كار را دوچندان مي كرد. آيت الله واعظ طبسي خود در خاطراتش، در باب فعاليت هاي سياسي اش مي گفت: “مبارزه علني بنده و جمع دوستان تقريبا از سال ۱۳۳۵ شروع شد. در آن موقع برادرمان جناب آقاي خامنه ا ي (مقام معظم رهبري) در مشهد تشريف نداشتند و شهيد هاشمي نژاد هم در قم بودند. بنابراين در آن زمان من تنها بودم و خيلي سخت مي گذشت، به جهت آن كه در حوزه هم افكار خاص ضد مبارزه حاكم بود…”
در سال 1339 موقعي كه در سراي محمديه درباره عدل زمامداران صحبت مي كرد مورد اعتراض ساواك قرار گرفت. ماموران امنيتي شاه، جلسه سخنراني وي را تعطيل و او را براي مدت هفت ماه ممنوع المنبر كردند تا اين كه فشار اقشار مردم، اين ممنوعيت را لغو كرد. روایت آیت الله واعظ طبسی از لحظه بازداشت اینگونه است: “در این اثنا چون خانمها بالای بالکن سرا بودند، خانمی روسریاش را از بالا پرت میکند بین آقایان و میگوید شما مرد نیستید. فلانی را گرفتند و شما اینجا نشستهاید و نگاه میکنید…”