اصل و نصب آل سعود
دوره دوم (1240-1309ق.):پس از بازگشت ابراهيم پاشا به مصر، عبدالله بن محمد بن سعود در سال 1225ق. دولت دوم را تأسيس كرد. وي رياض را بازستاند و آن را به جاي درعيه، مركز حكومت قرار داد.[23]در اين دوره، شماري از پادشاهان سعودي كه آخرينشان عبدالرحمن بن فيصل بود، تا سال 1309ق. حكومت كردند. سرانجام آل رشيد، از خاندانهاي با نفوذ و معروف شبه جزيره كه از همپيمانان آل سعود بود، بر آنان شوريد و با غلبه بر ايشان، ديگر بار سلطنتشان را برانداخت. آنگاه عبدالرحمن بن فيصل به منطقه كويت پناهنده شد.[24]
دوره سوم (1319ق. تاكنون):با منزوي شدن خاندان سعودي، آل رشيد قدرت را يكسره از آن خود كردند. آنان سلسلهاي از اميران عرب از قبيله شمر بودند كه از آغاز سده هجدهم بر سرزمين سرير در شمال نجد حكمراني داشتند و مركز حكومت آنان شهر «حايل» بود. معمولاً آل رشيد و آل سعود در زد و خورد و جنگ به سر ميبردند.[25]فرزند عبدالرحمن به نام عبدالعزيز پس از سالها زندگي در كويت به سال 1319ق. به رياض رفت و پنهاني وارد قصر آل رشيد شد و با كشتن حاكم وقت، دوره سوم سلطنت آل سعود را پايه نهاد.[26]اين دوره تا كنون ادامه يافته و مهمترين رويدادهاي آن عبارتند از: حمله به حجاز در سال 1343ق.[27]؛ اختلاف ميان پادشاهي نجد و ملك حسين و برچيده شدن حكومت اشراف بر حجاز[28]؛ قتل عام و كشتار دوم مدينه و شهرهاي اطراف[29]؛ ادغام دو پادشاهي جداگانه نجد و حجاز[30]و تعيين نام «المملكة العربية السعوديه» در سال 1351ق. /1939م. براي كشور زير سلطه آل سعود.
بدين ترتيب، آل سعود با پيروزي بر دو رقيب ديرين خود يعني آل رشيد و اشراف حجاز، حاكم مطلق شبه جزيره شدند. رفتارهاي آنان، به ويژه در دوره سوم، مخالفت كشورهاي مختلف را به همراه داشت. تصرف وحشيانه حجاز، بركناري اشراف هاشمي و ناآراميهاي پس از آن، بسياري از كشورهاي اسلامي را به رژيم سعودي بدگمان كرد. افراطيگري خاندان سعودي در ميان اهل سنت و افزايش نگراني كشورها، به ويژه ايران به عنوان تنها كشور شيعه، از بيحرمتي و تخريب آرامگاه چهرههاي مورد احترام و مكانهاي مقدس در مكه و مدينه، موجي از مخالفت را برانگيخت. اعلاميه مفتي بزرگ مصر در ممنوعيت حج، نخستين واكنش مخالفتآميز بود. مردم ديگر كشورها از جمله مسلمانان هند نيز كارهايي از اين دست انجام دادند. ايران نيز در 25 اسفند 1304ش. عزيمت زائران به عربستان را رسماً ممنوع اعلام كرد.[31]تبليغات اشراف هاشمي و انتشار گزارشهايي از تخريب و كشتار، در گسترش اين موج مخالفت مؤثر بود. در گزارشي از وزير خارجه حكومت حجاز «فؤاد الخطيب» به وزير مختار ايران «غفار خان جلال السلطنه» ضمن شرح مفصل حمله به طائف و رفتار سعوديان در مكه و مدينه، از ايران درخواست شد براي جلوگيري از اينگونه فعاليتهاي عربستان اقدام كند. البته ايران در آن دوره تمايلي به حمايت از حكومت حجاز نشان نداد و سرگرم تنظيم روابط خود با حكومت جديد عربستان بود.[32]
عربستان سعودي در اين دوره، به ويژه دوران ملك فيصل (حك: 1964-1975م.) روزگاري سرشار از تحولات را پشت سر نهاد و در زمينه سياستگذاري داخلي و به ويژه خارجي، و نيز تغييرات اقتصادي ـ اجتماعي، دگرگون شد. يكي از مهمترين رخدادهاي اين دوره، تأسيس سازمان كنفرانس اسلامي بود كه در سال 1394ق./1974م. با حضور شش عضو تشكيل شد و نخستين بار سازمان آزاديبخش فلسطين به عنوان تنها نماينده مردم فلسطين در آن شركت كرد.[33]اشغال مسجدالحرام در زمان ملك خالد به سال 1399ق./1979م. يكي از رويدادهاي مهم اين دوره است. اين اشغال به دست گروهي مسلح از مخالفان سلطنت خاندان سعودي و متمايل به اخوان المسلمين، به فرماندهي محمد بن عبدالله قحطاني صورت گرفت؛ اما با دستگيري و اعدام شورشيان اين آشوب پايان يافت.[34]
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت
__________________________
[1]. جزيرة العرب، ص215؛ آل سعود، ص8 .
[2]. تاريخ الجزيره، ص149.
[3]. تاريخ نجد الحديث، ص62.
[4]. تاريخ نجد الحديث، ص108.
[5]. تاريخ آل سعود، ج1، ص177.
[6]. تاريخ آل سعود، ج1، ص14-15.
[7]. تاريخ آل سعود، ج1، ص18.
[8]. تاريخ آل سعود، ج1، ص18.
[9]. تاريخ آل سعود، ج1، ص177.
[10]. تاريخ آل سعود، ج1، ص17-18.
[11]. تاريخ المملكة العربية السعوديه، ج1، ص32.
[12]. تاريخ نجد الحديث، ص30؛ كشتار مكه، ص56.
[13]. تاريخ الجزيره، ص159.
[14]. جزيرة العرب، ص310.
[15]. آل سعود، ص9.
[16]. الدرر السنيه، ص46.
[17]. البقيع قصة التدمير، ص90.
[18]. عنوان المجد، ج1، ص121؛ تاريخ المملكة العربية السعوديه، ج1، ص73.
[19]. حياة الشيخ محمد بن عبدالوهاب، ص386-387.
[20]. عنوان المجد، ج1، ص136-137.
[21]. تاريخ المملكة العربية السعوديه، ج1، ص42.
[22]. عجائب الآثار، ج3، ص408؛ فتنة الوهابيه، ص16.
[23]. جزيرة العرب، ص228.
[24]. تاريخ نجد الحديث، ص106.
[25]. در خاورميانه چه گذشت، ص349.
[26]. جزيرة العرب، ص239.
[27]. جزيرة العرب، ص266؛ تاريخ المملكة العربية السعوديه، ج2، ص289.
[28]. جزيرة العرب، ص206-214.
[29]. البقيع قصة التدمير، ص110.
[30]. كشتار مكه، ص67.
[31]. روابط ايران و عربستان، ص52-57.
[32]. اسناد روابط ايران و عربستان، سند شماره 10، «پيام رئيس حزب ملي حجاز به وزير مختار ايران»، نمره 714.
[33]. سرزمين سلاطين، ج2، ص619.
[34]. سرزمين سلاطين، ج2، ص731
صفحات: 1· 2