اوضاع سياسي ایران بعد از انقلاب
يكي از نشانههاي بارز اوضاع سياسي ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي حاكميت ليبرالهاست. تحقيقاً آغاز نخستوزيري مهندس بازرگان (16 بهمن 1357) تا سقوط بنيصدر در تيرماه 1360 را ميتوان دوران حاكميت ليبرالها ناميد. مهندس بازرگان و همفكرانش در سياست خارجي معتقد به عاديسازي روابط با امريكا، و سياست داخلي معتقد به جذب تمام گروهها و دستجات سياسي بودند، گروههايي كه از نظر ماهوي با حكومت اسلامي خصوصاً حكومتي كه در رأس آن ولي فقيه عادل و جامعالشرايط باشد، مخالف بودند. به همين دليل با ليبرالها در مقابل نيروهاي انقلابي و پيرو خط امام(ره) وحدت تاكتيكي برقرار كردند. از سوي ديگر دولت امريكا ضمن مثبت ارزيابي كردن روند تحولات داخلي ايران سعي ميكرد با حمايت از ليبرالها، سياس داخلي ايران را در جهت اهداف مورد نظر خود هدايت كند. به همين دليل با دخالت در اغتشاشات مناطق مرزي، نظير كردستان و گنبد و… ضمن مشغول كردن نيروهاي حزب الله و پيرو خط امام(ره) درصدد تثبيت موقعيت ليبرالها در مسند امور برآمد.
گروههاي چپ و راست نيز از اين موقعيت استفاده كرده و با حضور در مراكز مختلف از جمله كارخانهها و دانشگاهها تلاش گستردهاي را آغاز كردند و قصد داشتند با بهرهبرداري از اوضاع، در مصادر حساس نفوذ كرده و سرانجام رشتة امور را به دست گيرند، و با سياست گاهي به نعل و گاهي به ميخ سعي ميكردند ضمن حمايت از دولت بازرگان مشكلات پيش آمده را متوجه ليبرالها كنند.
در مقابل اين جريانات، نيروهاي اصيل انقلاب اسلامي كه از فرامين و دستورات امام خميني(ره) تبعيت ميكردند، براي حفظ دستاوردهاي انقلاب و اجراي احكام اسلام همه تلاش خود را به كار گرفتند، و در اين راستا با برگزاري رفراندوم 12 فروردين 1358 كه در آن نوع حكومت مشخص شد و نيز انتخابات مجلس خبرگان به منظور تدوين قانون اساسي و تشكيل مجلس شوراي اسلامي، قدمهاي بزرگي را در جهت تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي برداشتند. امّا ايجاد جو ناآرام سياسي و فشارهاي رواني از سوي گروهكها و تفرقهافكني در صفوف ملت با تحريك عوامل خارجي در سايه حاكميت ليبرالها، وضعيتي را به وجود آورد كه براي نيروهاي مؤمن و حتي خود حضرت امام(ره) قابل تحمل نبود.
بدين ترتيب امام(ره) تصميم گرفت كه ليبرالها را وارد صحنه كند تا امتحان خود را پس داده و براي هميشه طومار آنها در هم پيچيده شود، و از نظر معظمله بهترين زمان همان شرايط اوليه انقلاب بود. لذا ملاحظه ميكنيم كه امام راحل(ره) به عنوان حافظ اصلي انقلاب اسلامي چگونه ليبرالها را در رسيدن به اهداف خود با وجود حاكميت در دستگاههاي اجرايي كشور ناكام ميگذارد. البته ليبرالها هم به گمان اينكه همه چيز را به دست گرفتند، با شتابزدگي هرچه بيشتر باعث افول عمر كوتاه سياسي خود شدند. زيرا با علني كردن اهداف پنهان در سخنرانيها و مصاحبهها حتي برقراري رابطه با امريكا و ملاقات با سران آنها، نيروهاي انقلاب و پيرو خط امام(ره) را در شرايطي قرار داد تا به مركز هدايت و سازماندهي اين توطئهها يعني سفارت امريكا حملهور شده و بنا به فرمودة امام(ره) انقلابي بزرگتر از انقلاب اول را به وجود آورند.
بخشي از كتاب تاريخ دفاع مقدس