خود فریبی منافقان
مشکل بزرگی که مسلمانان در ارتباط با منافقان داشتند این بود که از یکسو مأمور بودند هر کس اظهار اسلام می کند با آغوش باز از او استقبال کنند، و از تفتیش عقاید در مورد اشخاص خودداری نمایند؛ از سوی دیگر، باید مراقب توطئه های منافقان باشند. منافقانی که با قیافه حق به جانب به نام فرد مسلمان، گفتارشان مورد قبول افراد واقع می شد، در حالی که در باطن، سدّ راه اسلام و از دشمنان قسم خورده بودند.
این گروه با پیش گرفتن این راه، فکر می کردند می توانند خداوند و مؤمنان را برای همیشه فریب دهند، در حالی که بدون توجّه خود را فریب می دادند.
تعبیر به «یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا» با توجّه به معنای مخادعه که به معنای نیرنگ و خدعه از دو طرف است، مفهوم دقیقی را ترسیم می کند و آن اینکه آن ها از یک سو بر اثر کوردلی، اعتقاد داشتند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یک خدعه گر است که برای حکومت بر مردم، دین و نبوّت را مطرح ساخته، و افراد ساده لوح نیز اطراف او جمع شده اند، لذا باید در مقابل او به خدعه برخاست! بنابراین، از یک سو کار این منافقین، خدعه و نیرنگ بود و از سوی دیگر درباره پیامبر بزرگ خدا نیز چنین اعتقاد غلطی داشتند.
امّا جمله بعد «وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ» هر دو پندار آنها را درهم می کوبد، از یک سو اثبات می کند که تنها خدعه و نیرنگ از جانب خود آنهاست و از سوی دیگر می گوید این خدعه و نیرنگ نیز به خودشان باز می گردد و نمی فهمند، چرا که سرمایه های اصیلی را که خداوند برای نیل به سعادت در وجودشان آفریده، در مسیر خدعه و نیرنگ بر باد می دهند و دست خالی از هر خیر و نیکی، با کوله باری از گناه، از دنیا می روند.
مشاهده شده توسط سليماني(نويسنده وبلاگ) در كتاب چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص: 25