در نگاه روشن شب زنده داران
شرح دعاي روز هجدهم ماه رمضان
اگر لذّتِ ترك لذّت بدانى
دگر لذّت نفس، لذّت نخوانى
هزاران در، از خلق، برخود ببندى
گرت باز باشد درى آسمانى
سفرهاى عِلوى كند مرغ جانت
گر از چنبر آز، بازش رهانى
چنان مى روى، ساكن و خواب درسر
كه مى ترسم از كاروان، بازمانى
نصيحت همين است جان برادر
كه اوقات، ضايع مكن، تا توانى
كاروانى از نور، روان است، به سرعت برق مى گذرد، به تابندگى خورشيد، به سرشارى چشمه ساران، به بركت رمضان… و فقط يك «لحظه» بيدارى، كار عمرى را مى سازد، و يك «آن» توجّه، بركتهاى ساليان را به همراه دارد.
آنچه لازم است، «توجّه» است، و هشيارى!
«انتباه» است و بيدارى و درك «لحظات اللّه ».
گرفتن آن برق هاى معنوى، و نفوذ دادن در رگهاى جان است و عمل كردن به رهنمود قرآنى كه: «وَبِالأسحارِ هُم يَستَغفِرُونَ».[1]
سحرهاى رمضان، همه بركت است.
«بركت»، يعنى خيرفراوان و نيكى جاودان،
«بركت»، ارزشهاى ماندگار است،
آنكه خواب را در ديدگانش مى شكند و چند مشت از آب بيدارى به صورت مى زند، خواب را از چشم خويش گرفته، و بيدارى را در آن مى نشاند، آشناى با بركات سحرگاهى است.
آنكه كام را با ياد خدا شيرين مى كند و دل را با ذكر حق، آرامش مى بخشد و صورت را در برابر پرتو معارف قرآن و معنويات رمضان مى گيرد، و دست و زبانش را خدايى مى كند،
آنكه از بستر گرم و نرم خواب ناز برمى خيزد،
و شب تار را، با زمزمه مناجات، با نواى نيايش، با فروغ ديدار، با روشنايى حضور…روشن مى كند، او، به بركات سحر دست يافته است.
چنين سحرخيزى، اراده اش تقويت مى گردد، از روزمرّگى مى رهد و عادت هر روزه را مى شكند.
«بركات اسحار» چه مى خواهى باشد؟!
اگر آن «تنبّه» و هشيارى را داشته باشى، سحرهاى رمضان، همه نور است و همه ضياء، و بنده، مفتون جلوه اللّه است و سرگشته جذباتِ حق!
مشتاق تو در كويت، از شوق تو سرگردان
از خلق خدا گشته، خرسند به خلقانها
از سوز جگر چشمى، چون حلقه گوهرها
وز آتش دل گاهى، چون رشته مرجانها
[1] ـ ذاريات، آيه 18.
منبع : سيناي نياز ؛ جواد محدثي