زینب (سلام الله علیها) در سوگ مادر
نابکاران و کوردلانی که می خواستند علی (علیه السلام) را به بیعت با خلیفه وادارند ، آمده بودند تا او را به زور از خانه اش بیرون ببرند . علی بیرون نرفت ، زهرا بیش آمد و با ضربات ((مغیره )) و ((قنفذ)) نقش زمین گشت و با بدنی مجروح در بستر بیماری قرار گرفت . و سرانجام زینب به سوگ مادر نشست .
زهرا (سلام الله علیها ) چون در بستر مرگ قرار گرفت ، به دختر پنج ساله اش وصیت کرد : ((هرگز از دو برادرت جدا مشو . پیوسته با آنان باش و از آنان نگهداری کن . برای آنها به جای من مادر باش . ))
زینب به چشم خود دید که چگونه پدرش جسم پاک مادر را غسل داده و چگونه اشک می ریزد ، چه سان ناتوان شده و از خدا صبر و بردباری می طلبد ؟ !
هنگام دفن مادر ، که به نظر می رسد در خانه انجام گرفت ، با چشم تیزبین می دید که که زهرا را زیر خاکها پنهان می کنند ، و با یاد نمودن رسول خدا از ستم امت و ستمگران ریاست طلب شکوه می کنند .
زینب با دیدن چنین مناظری رو به سوی قبر پیامبر کرد و گفت : با مرگ مادر جای خالی تو برای مامحقق شد ، و دیگر دیدار ممکن نیست .
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص42