عدالت
سخن گفتن، از واژة مقدس عدالت و عدالت خواهی که از رایج ترین واژه های قرآنی، حقوقی، سیاسی و فرهنگی است، کاری دشوار و حساس و در عین حال، شیرین و آرام بخش است.
این مفهوم دلنشین اگر به طور صحیح تبیین و اجرا شود، طعم لذتبخش آن کام جهان بشریت را شیرین خواهد کرد. این کلمة زیبا بارها در قرآن کریم به کار رفته است و در سیره و سخن پیشوایان معصوم ـ علیهم السلام ـ کاربردی گسترده دارد.
موضوع عدالت به همان اندازه که در سخن شیرین و پسندیده است، در عمل پیچیده و مواجه با موانع و مشکلات است. برای تجسم و تصور صحیح از عدالت و عدالت خواهی در دوران ظهور اسلام، بعد از حکومت عدل رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ شایسته است به سراغ شیوة حکومتی مولای متقیان، امیرمؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ برویم؛ چرا که شخصیت والای آن حضرت آن چنان با عدالت عجین گشته است که هر جا سخن از عدالت باشد، اذهان و افکار سریعاً به سوی رهبر عدالت پرور شیعیان علی ـ علیه السلام ـ معطوف و این سخن معروف بر زبانها جاری می گردد که «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ؛[1]علی ـ علیه السلام ـ در محراب عبادت خویش قربانی عدالتش گردید.»
نزد همه حقوقدانان و آزادگان، عملکردها، نامه ها و دستورات آن حضرت در تدوین قوانین و آیین نامه ها به عنوان مرجع معتبر و پشتوانة نیرومند فکری و معنوی به حساب می آید؛ همچنان که نامة امام علی ـ علیه السلام ـ به مالک اشتر در سال 1382 ش. به عنوان بهترین سند دادگستری و مرجع عدالت پروری در طول تاریخ، در سازمان ملل به ثبت رسید.
این نامه که بارها مورد ارزیابی نخبگان جهان و اندیشمندان ادیان مختلف قرار گرفته و برجسته ترین کارشناسان سیاسی و اجتماعی سازمان ملل را شگفت زده کرده، مصداق بارز عدالت و قانون جامع حقوق بشر ارزیابی شده است.[2] اساساً فلسفة بعثت انبیاء و هدف خلفاء آن گرامیان، اجرای عدالت و دادگستری در میان مردم ستم دیده و تشنه عدل می باشد.[3]
امام علی ـ علیه السلام ـ بالاترین انگیزة خویش را در پذیرفتن زمامداری مسلمانان اجرای عدالت و احقاق حقوق از دست رفتة مسلمانان می داند، و می فرماید: «أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ؛[4] قسم به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید! اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم و [رها می کردم.] و آخر خلافت را به کاسة اول آن سیراب می کردم. آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بز بی ارزش تر است.»
آن حضرت پاداش هیچ عملی را به اندازه عفو و عدالت نمی دانست و در این باره می فرمود: «شَیْئَانِ لَا یُوزَنُ ثَوَابُهُمَا الْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ؛[5] پاداش دو عمل را نمی توان محاسبه کرد: عفو و عدالت.»
با توجه به اهمیت موضوع، این نوشتار ابعاد، آثار و شرائط و موانع اجرای عدالت را در سیره و سخن علی ـ علیه السلام ـ بررسی کرده و می کوشد نمونه هایی عینی از زندگی آن پیشوای معصوم را به مبلغان و مخاطبان ارجمند تقدیم دارد.
[1]. تعبیر دانشمند مسیحی، جرج جرداق.
[2]. روزنامة جمهوری اسلامی، 24/8/1382.
[3]. حدید / 25: ]لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[؛ «ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.»
[4]. نهج البلاغه، خطبة 3.
[5]. غررالحکم، ص 446، ح 10214.