عظمت و شکوه علم و علماء و متعلمان از دیدگاه قرآن کریم
باید توجه داشته باشیم که خداوند متعال، علم و دانش را علت کلی و اساسی آفرینش همه پدیدههای هستی جهان - اعم از آسمان و زمین - معرفی کرده است. همین نکته برای نشان دادن عظمت و ارزش علم و علماء و افتخار آنها، بهترین دلیل گویا و قاطع ترین گواه میباشد.
وقتی خداوند متعال میخواهد چشم بصیرت انسان را در برابر این نکته و حقیقت باز کند و دلهای خردمندان را در مقابل این واقعیت، آگاه و بیدار سازد در نبشتار استوار بنیاد و کتاب آسمانی خود میفرماید:
الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله علی کل شیء قدیر (1)
خدائی که هفت آسمان را آفرید و زمین را همسان و همانند با آن خلق کرد (تا فرمانش میان این دو پدیده شگرف فرود آید). هدف این است که از علم و بصیرت برخوردار گردید، بصیرتی که شما را به قدرت و توانائی همه گیر و گسترده خداوند رهنمون باشد.
برای روشن شدن مسئله فضیلت علم - به ویژه علم به توحید و یگانگی خدای متعال - همین آیه کفایت میکند، بالاخص علم توحید یعنی اطلاع از یگانگی و یکتائی پروردگار عالم که اساس و بنیاد هر دانش، و محور هرگونه شناخت و معرفت است؛ (یعنی همه دانشها و معارف، سرانجام، انسان را به خدا رهنمون میگردد). به همین جهت پروردگار عالم، دانش و معرفت را از لحاظ شرافت و ارزش در اوج همه مراتب و مقامات قرار داده است.
خداوند متعال با نخستین نعمت خویش - یعنی علم و بینش -، بر آدم ابوالبشر منت نهاد؛ آنگاه که پروردگار جهان، آدم را آفرید و او را از بوته تیره عدم رهائی بخشید و لباس نورانی هستی را بر قامت وی پوشاند، بر او از آن جهت منت گذارد که وجود او را با زیور علم بیاراست. لذا در اولین سورهای که بر پیامبرش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرو فرستاد ارزش علم و دانش را بازگو فرموده و بر تمام افراد بشر چنین منت نهاده که در میان تمام پدیدههای هستی، وجود آنان را با علم، ویژگی بخشیده و مشخص و ممتازشان ساخته است، آنجا که میفرماید:
اقرء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم. (2)
ای پیامبر، بنام پروردگارت خواندن را آغاز کن، پروردگاری که آفریننده است. انسان را از خون بسته و لخته شده و یا چیزی شبیه کرم و زالو آفرید. بخوان ای پیامبر، و پروردگار تو کریم ترین کریمان است، از آن جهت که با خامه و قلم، بشر را با علم و دانش آشنا و مأنوس ساخت.
باید دقت نمود که خداوند با چه کیفیتی کتاب آسمانی مسلمین را افتتاح فرمود، و با چه طلیعهای برگهای زرین این نبشتار اعجازآمیز را آغاز کرد. کتابی که بیهوده سخن در پیش و پس آن راه ندارد، و از وجودی منشاء گرفته است که در عین دانائی، در تمام جوانب گفتار و رفتارش ستوده است.
این کتاب الهی، نخست با سخن از نعمت ایجاد عالم و آدم، آغاز گردیده، و سپس نعمت علم و بینش را بلافاصله به گوش هوش انسان میخواند.
کمترین دقت و تامل در این آیات، انسان را وا میدارد که چنین بیندیشد که:
اگر در این موقف و جایگاه - پس از نعمت ایجاد - نعمت و احسانی والاتر از علم وجود میداشت، خداوند، انسان را به ویژه با چنین احسان، و نعمتی - یعنی علم - ممتاز نمیساخت (و بلافاصله از نعمتهای دیگر یاد میکرد) و نور هدایت و طریق هدایت به صراط مستقیم را با علم آغاز نمیفرمود، آن هم به گونهای که براعت و تناسب دیباچه و مطلع با مباحث و مطالب قرآن کریم و دقایق معانی و حقایق بلاغت در چنین افتتاحی نیز جلب نظر میکند.
بعضی از دانشمندان در توضیح وجوه و جهات تناسبی که در آیات نخستین سوره «علق» به چشم میخورد بیانهای جالبی دارند. توضیح آنکه:
بخشی از آیات این سوره مربوط به آفرینش انسان است که او از خون لخته شده یا چیزی شبیه زالو بوجود آمد. بخش دیگر این سوره در بیان این حقیقت است که خداوند به انسان، حقایقی را آموخت که قبلا درباره آن حقائق، اطلاع و آگاهی نداشته است. با توجه به دو توجیه زیر به نظم جالب و ترتیب سنجیده این آیات پی میبریم:
1 - خداوند در این آیات از نخستین مرحله و حالات انسان در دوران جنینی یاد میکند که او بصورت خون لخته شده و یا همچون زالوئی که به جدار رحم مادر چسبیده تکون مییابد.
و از چنین مرحلهای پست و تنفرانگیز، حیات و زندگانی خود را آغاز میکند.
و همین موجود غیرقابل توجه و اشمئزازآور، چنان تکامل مییابد که در اوج همه پدیدههای هستی از نظر کمالات قرار میگیرد. یعنی انسانی که در چنین حضیض و نشیب دوران جنینی، وارد عرصه حیات گردید چنان اوج میگیرد که بصورت یک انسان عالم و آگاه، به والاترین مراحل حیات دست مییابد.
گویا خداوند از رهگذر این آیات به انسان هشدار میدهد که ای انسان! تو در نخستین مراحل حیات، در چنین وضع و شرائطی، زندگانی را آغاز کردی، شرائطی که نمایانگر منتهای پستی و ابتذال تو بوده است.
و این همان توئی که در واپسین مراحل زندگانی به چنان پایه و مرتبتی تعالی مییابی که عالیترین منازل شرافت و پرارج ترین دوران زندگانی انسان و والاترین نحوه وجود در میان همه پدیدههای هستی است.
این سخن بر این اساس است که چون علم و دانش، شریفترین حالات ارج آفرین انسان میباشد؛ زیرا اگر - جز علم - جهات و حیثیات دیگری معیار برتری انسان به شمار میرفت، و این حیثیات از لحاظ اهمیت در درجه اول قرار میداشت. چنین شایسته بنظر میرسد که خداوند در این مورد - بلافاصله پس از گفتار درباره آفرینش عالم و آدم - از این حالات و حیثیات، سخن به میان میآورد.
همین نکته اساسی است که ترتیب منطقی آیات مذکور را به ما ارائه داده و تناسب عمیق آن را روشن میسازد.
2 - توجیه در اثبات تناسب و همبستگی درخور ترتیب آیات نخستین سوره «علق» آنست که خداوند (در پی سخن از آفرینش جهان و انسان) میفرماید:
و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم. (3)
و پروردگار تو، کریم ترین کریمان است؛ از آن جهت که با خامه و قلم، علم و آگاهی را به وی ارمغان داده است که از آن محروم بود (و از این رهگذر، کرامت والای خود را بدو ارزانی داشته است).
این ترتیب موجود در گفتار الهی، نکته دیگری را به ما اعلام میکند؛ ولی پیش از آنکه نکته مزبور را توضیح دهیم باید مقدمة بگوئیم:
در علم اصول فقه، چنین مقرر و مسلم گردیده است که «ترتب حکم بر وصف، مشعر به علیت آن وصف برای حکم مذکور است» (به عبارت دیگر: اگر حکمی، مبتنی بر وصف و حالتی خاص باشد به این نتیجه میرسیم که این وصف و حالت، علت آن حکم میباشد). توضیح این قاعده اصولی درباره آیات سوره علق، بدینگونه است:
خداوند متعال به وصف «اکرمیت» و والا بودن کرامتش از آن جهت توصیف شده است که چون علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری - جز علم و دانش - معیار فضیلت بشمار میرفت شایسته بود همان مزیت با وصف «اکرمیت» پروردگار در ضمن آیات، قرین و همپایه گردد، و آن مزیت بعنوان معیار کرامت والای خداوند بشمار آید.
کرامت الهی در طی این آیات در صیغه و قالب «افعل تفضیل» یعنی با تعبیر «الاکرم» بیان شده است و چنین تعبیری به ما میفهماند که عالیترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان، با والاترین مقام و منزلت او - یعنی علم و دانش وی - همطراز است. (بعبارت دیگر: باید والاترین کرامت پروردگار جهان را در اعطاء علم و دانش به بشر، جستجو کرد).
بنابراین چنین ترتیبی، علت «اکرمیت» خداوند متعال را برای ما روشن میکند و آن عبارت از تعلیم و اعطاء علم به انسان میباشد. ضمنا به ما هشدار میدهد که اعطاء نعمت علم و دانش به انسان، نمایانگر والاترین کرامت الهی نسبت به بشر میباشد.
1.طلاق:12
2.علق:1،2،3،4
3.علق:3،4،5
ترجمه منیة المتقین،صص61_64