فاصله كرم تا عدالت
فاصله كرم تا عدالت
اگر بنا باشد كه خداوند به عدل رفتار كند،
اگر از بندگان، به عدل، حساب بكشد،
اگر انسان را طبق آنچه كرده است، مؤاخذه كند و كرم و عفوى در كار نباشد،
اگر فضل خدا، دستمان را نگيرد… اوضاع، بسى وخيم است. چراكه ما، لغزشكاريم و اهل گناه. روزى به تعداد زياد نافرمانى خدا مى كنيم. اگر ما را نسبت به آنها مؤاخذه كنند، كار بسى دشوار است.
آنچه مايه اميدوارى است، «فضل» خداست، و اينكه، خداوند، مهربان و بخشنده و بخشاينده است، جواد و كريم است. وگرنه بايد همه را عذاب كند، عذابى سخت.
در قرآن كريم مى خوانيم:
«اگر خداوند، بندگان را نسبت به ستمهايشان مؤاخذه مى كرد، هيچ جنبنده اى را روى زمين باقى نمى گذاشت، لكن تا «اجل» و فرصتى معين، آنان را تأخير مى اندازد.»[1]
باز، از قول خداى متعال بشنويم:
«خداى تو، آمرزنده و مهربان است، اگر خداوند، مردم را به آنچه در اين جهان مرتكب مى شوند، مؤاخذه كند نسبت به عذاب آنان را در همين دنيا، شتاب مى ورزد، ليكن براى مردم، موعدى قرار داده كه اگر آن موعد برسد، مردم فرارگاهى نخواهد يافت»[2]
راستى، اگر بنا باشد كه خداوند، در محاسبه عمل مردم در آخرت، و نيز در همين دنيا، جود و كرم و بزرگوارى خود را كنار بنهد و با مقياس دقيق «عدل» رفتار كند، چگونه مى توان از عذاب خداوند رست؟
با اين همه گناه و نافرمانى، با اين همه نيّت هاى آلوده و رياها و تزويرها، براى خوشايند مردم كار كردن ها، شهرت طلبى ها، نام جويى ها، غرورها و تكبّرها، باطل پرستى ها، غيبت ها و سوءظن ها…
واى… كه چه محشرى است!…
گر حكم شود كه مست گيرند
در شهر، هر آنكه هست گيرند
اين است كه در نخستين خواسته امروزمان، از پروردگار خواسته ايم كه ما را به خاطر خطاها و اشتباهات و لغزشها، مؤاخذه نكند وگرنه از چنگ عذاب الهى نمى توان رستن!…
كسى، دقتى فراوان داشت كه واجبات را انجام دهد و از محرّمات، پرهيز كند و پيش خود مى انديشيد كه بى گناه است، بنابراين او را از محاسبه به عدل، چه باك؟
از اين رو، در دعاى قنوتى كه داريم، به جاى جمله «أللّهُمَّ عامِلْنى بِفَضلِكَ وَلاتُعامِلْنى بِعَدلِك»، خدايا با من، به فضلت رفتار كن، نه به عدلت»، مى گفت: «خدايا!… با من به عدلت رفتار كن…»
روزى خواب ديد كه محشر است و قيامت و «محاسبه» و چنان از اعمال ريز و درشتش حساب كشيدند و چنان «عدل» را مقياس قرار دادند كه در آخر حساب، جهنّمى و اهل دوزخ از آب درآمد! وحشت زده از خواب پريد و با عذرخواهى از پروردگار نسبت به آنگونه دعا و از آن غرور، مجدّداً دعاى وارده را مثل ديگران خواند، كه:
«خدايا با من، با فضل و كرم خويش، رفتار و معامله كن، نه با عدالت و دادت».
[1] ـ نحل، آيه 61.
[2] ـ كهف، آيه 58.