• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

علی (ع) همتای جهان آفرینش

26 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

انسان کامل چونان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) عصاره نظام آفرینش است و آن چه در جهان امکان به طور کثرت، منشور است در حقیقت علی بن ابیطالب (ع) به طور وحدت ملفوف است و هماهنگی این لف و نشر . پیام خاص خود را دارد و آن اینکه وجودهای طبیعی، مثالی، عقلی، الهی اشیای عینی، همتای مراحل چهارگانه وجود این عبد محض و با اخلاص خداوند خواهد بود، به گونه ای که اگر نظام تکوین به صورت انسان کامل متمثل گردد، همان حضرت علی (ع) خواهد بودو اگر حقیقت انسان کامل مانند علی بن ابیطالب (ع) به صورت جهان عینی متبلور شود، جهان کنونی خواهد شد .

این تبادل و تعامل متقابل محصول تطابق آن لف و نشر است . از این رو آن حضرت درباره خویش فرمود: «ما لله آیة اکبر منی » (1) برای خداوند نشانه ای بزرگتر از من نیست . چنان که چیزی بزرگتر از مجموع جهان نیست .

راز این آیت کبرا بودن را باید در مظهریت انسانی کامل برای اسم اعظم الهی جستجو کرد البته ذوات نورانی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) از یک سنخ وحدت ویژه برخوردارند چنان که در زیارت جامعه می خوانیم «و ان ارواحکم و نورکم و طینتکم واحدة طابت و طهرت بعضها من بعض » (2) و براستی ارواح شما، نور شما و طینت و سرشت شما (ائمه معصومین «ع ») یکی است در حالی که پاکیزه و طاهر است بعضی گرفته از بعضی است . و اثر این هماهنگی کامل انسان معصوم و جهان را می توان در علم غیب انسان کامل نسبت به آن چه در جهان می گذرد و نیز تاثیر وی در آن را به اذن خداوند مشاهده نمود .

1 . اصول کافی، ج 1، ص 207، ح 3 .

 نظر دهید »

علی (علیه السلام) از زبان خود علی(علیه السلام)

19 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

امام علی


 تذکر این نکته لازم است که حضرت سخت استنکاف دارد از این که فضائل خویش را به زبان آورد. چنان که خود می فرماید: «ولو لا ما نهی اللّه عنه من تزکیة المرء نفسه، لذکر ذاکرٌ فضائل جمّةً، تعرفها قلوب المؤمنین و لا تمجّها آذان السامعین؛(1) و اگر خدا نهی نمی فرمود که مرد خود را بستاید، فضائل فراوانی را برمی شمردم، که دل های آگاه مؤمنان آن را شناخته و گوش های شنوندگان با آن آشناست.
1ـ راه و رسم امام

خیلی از رهبران دنیا هستند که به راه و اهدافی که انتخاب کرده اند یقین و باور ندارند بلکه گاه آن راه و اهداف را وسیله رسیدن به قدرت خویش می دانند امّا علی(ع) این چنین نیست آنچه را که بعنوان راه و یا اهداف خویش به مردم معرفی نمود سخت به آن اعتقاد داشت، خود در این زمینه می فرماید:«و انّی لعلی الطّریق الواضح القطه لقطاً؛(2) و براستی من به راه روشن حق گام به گام ره می سپارم .
2ـ سوابق مبارزاتی حضرت

همانا خداوند سبحان حضرت محمد(ص) را مبعوث فرمود: در روزگارانی که عرب کتابی نخوانده و ادّعای وحی و پیامبری نداشت، پیامبر اسلام(ص) با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات کشاند… به خدا سوگند! من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شکست خورد و عقب نشست…در این راه هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم، و خیانت نکردم، و سستی در من راه نیافت به خدا سوگند درون باطل را می شکافم تا حق را از پهلویش بیرون کشم.(3)
3ـ شجاعت مولا

انا وضعت فی الصّغر بکلاکل العرب و کسرت نواجم قرون ربیعة و مضر ؛ من در خردسالی بزرگان عرب را به خاک افکندم، و شجاعان دو قبیله «ربیعه» و «مضر» را درهم شکستم.(4)
4ـ صبر و بردباری علی

حقا که باید گفت صبر علی را هیچ کس نداشته و ندارد او در مقابل غصب خلافت و آن همه توهین ها به شخص او و همسر گرامیش فاطمه زهرا(س) صبر و بردباری نمود با آن که توان و قدرت مقابله را داشت ولی برای حفظ مصالح جامعه اسلامی و وحدت آن همه را تحمّل نمود، خود می فرماید: «در اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقان زای تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت، و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد.

فرأیت انّ الصّبر علی هاتا احجی، فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجاً؛(5)پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشمم و استخوان در گلویم مانده بود. و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند!

در جای دیگر فرمود: «براستی می دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا! به آنچه انجام داده اید گردن می نهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمین روبراه باشد و از هم نپاشد، و جز من به دیگری ستم نشود، و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم. و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن حرکت می کنید، پرهیز می کنم.»(6)
5 ـ علم بی کران مولا

تمام فضائل در عظمت علی(ع) ریشه در علم الهی و بی کران او دارد، گاهی که زمینه پیش می آمد حضرت اشاره به علم وسیع خود می نمود، از جمله فرمود: «و اللّه لو شئت ان اخبر کلّ رجلٍ منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت ولکن اخاف ان تکفروا فیّ برسول اللّه (ص) ؛ سوگند به خدا، اگر بخواهم می توانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم من از آن می ترسم که با اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا(ص) کافر شوید، آگاه باشید که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود می سپارم سوگند به خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت و او را برگزید جز به راستی سخن نگویم، پیامبر اسلام(ص) همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود، و جای نجات کسی که نجات می یابد، و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است. هیچ حادثه ای بر من نگذشت جز آن که در گوشم نجوا کرده بود و مرا بدان مطّلع ساخت.»(7)
6 ـ عدالت علی(ع)

عدالتگری مولا شهره جهانی دارد تا آنجا که گفته اند: علی مانند هر مرد الهی و رجل ربّانی دیگر، حکومت و زعامت را به عنوان یک پست و مقام دنیوی که اشباع کننده حس جاه طلبی بشر است و به عنوان هدف و ایده آل زندگی، سخت تحقیر می کند و آنرا پشیزی نمی شمارد، آنرا مانند سایر مظاهر مادّی دنیا از استخوان خوکی که در دست انسان خوره داری باشد بی مقدارتر می شمارد، امّا همین حکومت و زعامت را در مسیر اصلی و واقعیش یعنی به عنوان وسیله ای برای اجراء عدالت و احقاق حق و خدمت به اجتماع، فوق العاده مقدّس می شمارد و مانع دست یافتن حریف و رقیب می گردد.(8)

خود درباره اجرای عدالت خود می گوید: «مردم! عذرخواهی کنید از کسی که دلیلی بر ضدّ او ندارید، و آن کس من می باشم. مگر من در میان شما براساس «ثقل اکبر» که قرآن است عمل نکردم؟ و ثقل اصغر«عترت پیامبر(ص)» را در میان شما باقی نگذاردم؟ مگر من پرچم ایمان را در بین شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهتان نکردم؟ و البسکم العافیة من عدی؛ مگر پیراهن عافیت را با عدل خود به اندان شما نپوشاندم؟ و نیکی ها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج ندادم؟ و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان ندادم؟..(9)
7 ـ سیاست و زیرکی حضرت

سیاست دینی و اسلامی از شیطنت و حیله فاصله دارد، امّا سیاست های غیر دینی همراه و ممزوج با حیله گری و جنایتگری است: حضرت درباره سیاستمداری خود می فرماید: «و اللّه ما معاویةٌ بادهی منّی، و لکنّه یغدر و یفجر و لولا کراهیّة الغدر لکنت من ادهی النّاس، و لکن کلّ غدرةٍ فجرةٍ، و کلّ فجرةٍ کفرةٌ…؛(10) سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست، امّا معاویه حیله گر و جنایتکار است. اگر نیرنگ، ناپسند نبود من زیرک ترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه هر گناهی نوعی کفر و انکار است. روز رستاخیز در دست هر حیله گری پرچمی است که با آن شناخته می شود. به خدا سوگند، من با فریبکاری غافلگیر نمی شوم، و با سخت گیری ناتوان نخواهم شد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه


پی نوشت ها:

ـــــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغه، نامه 28، ص 512.

2. محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه 97، ص 180.

3. همان، خطبه 105، ص 192.

4. همان، خطبه 192، ص 398.

5. همان، خطبه 3، ص 44.

6. همان، خطبه 74، ص 122.

7. همان، خطبه 175.

8. رـ ک سیری در نهج البلاغه، ص 128.

9. نهج البلاغه، خطبه 87، ص 148.

10. همان، خطبه 200.

 نظر دهید »

عواطف امام على علیه السلام

14 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم. “سوره فتح آيه 29″
بقاى هر اجتماعى بمحبت و جاذبه افراد وابسته است، محبت و عاطفه در قلب پاك و نفس سليم پرورش يابد و كسى كه واجد چنين صفات عاليه باشد در فكر ديگران بوده و حتى آسايش آنها را براحتى خود ترجيح ميدهد. على عليه السلام مظهر محبت و عاطفه بود او رنج ميكشيد و كار ميكرد و سر انجام مزد كار خود را صرف بيچارگان و درماندگان مى نمود.

على عليه السلام براى نيازمندان و ستمكشان پناهگاه بزرگى بود او پدر يتيمان و فرياد رس بيوه زنان و دستگير درماندگان و ياور ضعيفان بود، در زمان خلافت خود شبها از خانه بيرون ميآمد و در تاريكى شب خرما و نان براى مساكين و بيوه زنان مى برد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول ميداد بدون اينكه كسى بشناسد كه اين مرد خير و نوع پرور كيست؟
على عليه السلام هر كجا يتيمى ميديد مانند پدرى مهربان دست نوازش بسر او ميكشيد و برايش خوراك و پوشاك ميداد. آنحضرت روزى در كوچه ميرفت زنى را ديد كه مشك آب بر دوش گرفته و بخانه مى برد و از سنگينى مشك ناراحت بود، على عليه السلام مشك را از زن گرفت و بمنزل وى رسانيد و از طرز معيشت زن جويا شد، آنزن بدون اينكه او را بشناسد گفت شوهرم از جانب على بمأموريت جنگى رفت و بشهادت رسيد و من از روى ناچارى براى تهيه معاش خود و بچه هايم بخدمتگزارى مردم پرداختم. على عليه السلام از شنيدن اين سخن خاطر مباركش ديگر گونه شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد زنبيلى از آرد و خرما برداشت و بخانه آنزن رفت و گفت من همان كسى هستم كه در آوردن مشك آب بتو كمك كردم زن آذوقه را گرفت و از او تشكر نمود و گفت خدا ميان من و على حكم كند كه فرزندان من يتيم و بى غذا مانده اند على عليه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى خدمت تو و كسب ثواب حاضر هستم من كودكان ترا نگه ميدارم و تو نان بپز آن زن مشغول پختن نان شد و على عليه السلام هم كودكان يتيم را روى زانوى خود نشانيد و در حاليكه اشك از چشمان مباركش فرو ميغلطيد خرما بدهان آنها ميگذاشت و ميفرمود اى بچه هاي من، اگر على نتوانسته است بكار شما برسد او را حلال كنيد كه وى تعمدى نداشته است، چون تنور روشن شد و حرارت آن بصورت مبارك آنجناب رسيد پيش خود گفت اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بيمناك باش اينست سزاى كسى كه از حال يتيمان و بيوه زنان بى خبر باشد!
در اينموقع زن همسايه وارد شد و حضرت را شناخت و بصاحب خانه گفت واى بر تو اين على است كه تو او را بكار وا داشته اى! آنزن پيش على عليه السلام شتافت و عرض كرد چقدر زن بيشرم باشم كه چنين گستاخى نموده و امير المؤمنين را بكار وا داشته ام از تقصير من در گذر. على عليه السلام فرمود ترا در اينكار تقصيرى نيست بلكه وظيفه من است كه بايد بكار يتيمان و بيوه زنان رسيدگى كنم [ بحار الانوار جلد 41 ص 52. ]
على عليه السلام در حسن سلوك و رفتار با مردم چنان فروتن و مهربان بود كه حدى بر آن نميتوان تصور نمود او كريم و نجيب و اصيل و با عاطفه بود و بزرگواريش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش نيز او را بدارا بودن چنين خصال كريمه ميستودند.
• شهد الانام بفضله حتى العدى و الفضل ما شهدت به الاعداء
• و الفضل ما شهدت به الاعداء و الفضل ما شهدت به الاعداء
[تمام مردم حتى دشمنان بفضل و برترى او گواهند و فضل “حقيقى” آنست كه دشمنان بدان گواهى دهند. ]

سبطیان

 1 نظر

فاطمه بنت اسد

11 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


فاطمه، مادر گرامی امیرالمؤمنین علیه السلام یازدهمین نفری است که مسلمان شد. او نخستین زنی است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله بیعت کرد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله او را بسیار احترام می نمود و او را بزرگ می شمرد و او را «مادر» خود می خواند.

فاطمه بنت اسد هنگام مرگ وصیت های خود را با پیامبر صلی الله علیه و آله در میان گذاشت و آن حضرت وصیت های او را پذیرفت.

پیامبر در قبر او خوابید و با پیراهن خود او را کفن کرد و بر او نماز خواند. از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: شما درباره هیچ کس این گونه رفتار نکردید که با فاطمه رفتار نمودید؟ ! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«انه لم یکن بعد ابی طالب ابر بی منها…;

همانا هیچ کس بعد از ابوطالب، مانند فاطمه به من نیکی نکرد.»

ابن عباس می گوید: «یک روز علی بن ابی طالب علیه السلام در حالی که اشک می ریخت، به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله! «انا لله و انا الیه راجعون » . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یاعلی! چه شده است؟ !

حضرت علی علیه السلام گفت: ای رسول خدا! مادرم، فاطمه از دنیا رفت. پیامبر گریان شد و فرمود: ای علی! خدا رحمت کند مادرت را! او نه تنها مادر تو، که مادر من نیز بود…. عمامه و پیراهن من را بگیر و او را در آن ها کفن نما، به زن ها بگو که او را نیکو غسل دهند، او را بیرون نیاورند تا من بیایم، و کارهای او را به من واگذار.

بعد از ساعتی، پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و فاطمه را بیرون آوردند، و آن حضرت براو به گونه ای نماز خواند که مثل آن برای کسی نماز نخوانده بود…. پیامبر صلی الله علیه و آله داخل قبر شد و مدت طولانی در قبر خوابید…. (سپس فاطمه بنت اسد را در قبر نهاد.) پیامبر صلی الله علیه و آله بالای سر آن بانوی گرامی فرمود: ای فاطمه! من محمد، سرور فرزندان آدم هستم و این افتخاری نیست، اگر نکیر و منکر (دو فرشته ای که در قبر از هر میتی سؤال می کنند.) از تو سؤال کردند و گفتند: پروردگار تو کیست؟ بگو: الله، پروردگار من است. محمد پیامبر من، اسلام دین من، قرآن کتاب من و فرزندم، امام و ولی من است. سپس فرمود:

«اللهم ثبت فاطمة بالقول الثابت »

خدایا! فاطمه را با اعتقاد صحیح ثابت قدم بدار. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از قبر بیرون آمد و با دست مبارک خاک روی قبر فاطمه ریخت…»


 نظر دهید »

اوصاف بدنی علی (ع)

10 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

در کتاب کشف الغمه نوشته شده است که بدر الدین لؤلؤ عامل موصل از بعضی علما درخواست کرد تا احادیث صحیح و گوشه ای از آنچه درباره فضایل و صفات علی (ع) نقل شده است استخراج کنند.این صفات بر«انوار شمع اثنی عشر»نوشته و به آرامگاه آن حضرت برده شد.وی می گوید: «من این شمع را دیدم ».آنچه در اوصاف علی (ع) می آید مطالبی است که از کتاب صفین و از جابر و ابن حنفیه و دیگران و نیز از کتاب استیعاب نقل شده است.بدر الدین با خواندن این صفات گفت: او (علی) نکوترین کسی است که صفاتش را دیده است.ما با استفاده از مجموع این روایات به خصوصیات برجسته آن امام همام اشاره می کنیم.

علی (ع) مردی میانه بالا بود.اندکی کوتاه و چاق.چشمانی سیاه و گشاده داشت.در نگاهش عطوفت و مهربانی موج می زد.ابروانش کشیده و پیوسته بود.صورتی زیبا داشت و از نیکو منظرترین مردم به شمار می آمد.رنگ صورتش گندمگون بود.چهره ای گشاده و بشاش داشت.به جز موهای اطراف سرش، موی دیگری نداشت و سرش طاس بود و از پشت همچون تاجی می درخشید.گردنش از سپیدی به درخشش ابریقی نقره ای مانند بود.ریشی انبوه داشت و بالای آن زیبا می نمود.گردنش ستبر و شانه هایش همچون شانه های شیری ژیان، فراخ بود.

در روایتی دیگر ذکر شده است: شانه هایش مانند شانه های شیری قوی جثه، پهن بود. بازوان نیرومندش، از شدت درهم پیچیدگی عضلات از ساعدش قابل تمیز نبود.مچها و نیز پنجه هایی قوی و قدرتمند داشت.

در روایتی دیگر نیز آمده است: آن حضرت انگشتانی باریک و ساعد و دستی نیرومند داشت.و چنان قوی بود که اگر دست کسی را می گرفت، بر او مستولی می شد و طرف مقابل قدرت نفس کشیدن را از دست می داد.شکمی بزرگ و پشتی قوی داشت.سینه وی فراخ و پرمو بود و سر استخوانهای او که در مفصل با یکدیگر جفت شده بودند، بزرگ می نمود.عضلاتی پر پیچ و تاب و ساقهایی کشیده و باریک داشت.بزرگی عضله دست و پای او بهنجار و موزون بود و هنگام راه رفتن اندکی به جلو متمایل می شد.چون به میدان کارزار روی می آورد، با هروله و شتاب می رفت.نیرومند و شجاع بود و در رویارویی با هر کسی، پیروز می شد.به راستی خداوند او را با عز و نصر خود تایید کرده بود.

مغیره در این باره گفته است: علی (ع) همچون شیر بود، بلکه از شیر قوی تر و اندامش از اندام او بهنجارتر می نمود.

آن حضرت را با الفاظی همچون اصلع (طاس و بی مو) ، اجلح (کسی که جلوی سر او کم مو باشد) ، انزع (مردی که موی پیشانیش از هر دو طرف رفته) و بطین (شکم بزرگ) بسیار توصیف کرده اند که ذکر آن نیز گذشت.

در کتاب فائق آمده است که ابن عباس می گوید: من زیباتر از طرفین پیشانی علی (ع) ندیده ام.شرصتان (طرفین پیشانی) از شرص و به معنای جذب و کشیدن است.گویا مو کشیده شده و جای آن معلوم می شود.آیا به وجه تسمیه مو به نزعه نمی نگری و نمی بینی لغات جذب و نزع همه از یک رشته سرچشمه می گیرند؟!

منبع : سیره معصومان ج 3 , امین، سید محسن

 نظر دهید »

علم امام علی علیه السلام

09 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


در باب مولی علی(ع) سخن بسیار گفته آمده است و هر اندیشمند توانا و سخنور نامور و هنرمند هنرآوری سعی کرده است به اندازه توش و توان خود نمی از یم اقیانوس کران ناپیدای علی را به کف آرد و انگشتانه ای را از زلال صفات موّاج و نیکوییهای سرشار او لبریز نماید، امّا از پس هزار و چهارصد سال همه همچنان مات و مبهوت بر ساحل این اقیانوس عظیم و تسخیر ناشدنی انگشت حیرت به دندان گرفته و همچنان در اول وصف او مانده اند.

در این میان، با همه قیل و قالها به خاطر حوادث ایام و شاید به خاطر اهمیت، ضرورت و دسترسی نسبتا آسان تر و ملموس تر بودن ابعادی همچون عدالت، شجاعت، مروت، بلاغت، سخاوت، حکومت، ولایت و… در همین شناخت اندک و سطحی از آن شخصیت بی منتها، یکی از ابعاد مهم و اساسی آن امام همام، یعنی دریای علم و حکمت آن حضرت که از ساحل اندیشه بشری دورتر و از عمق و ژرفای بسی فزونتر برخوردار است، ناشناخته تر مانده و نسبت به سایر اوصاف آن حضرت کمتر مورد توجه اندیشه ورزان و دانش وران قرار گرفته است. عظمت این دریای پهناور آنچنان است که علی(ع) خود هیچ کرانه ای برای آن نمی شناسد و بی قید و شرط از همه انسانها دعوت می کند، هرچه می خواهند از او بپرسند که او آگاه به علوم آسمان و زمین است:

اَیُّهَا النَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِی فَلاَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ اَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الاَرضِ.(1)
ای مردم، آنچه می خواهید از من بپرسید، قبل از آنکه مرا از دست دهید که من به راههای آسمان آشناتر و آگاه تر از راههای زمین هستم.

بی شک امام علی(ع) در پهنه علم و دانش پس از رسول مکرم اسلام بی نظیرترین شخصیت هستی است، امّا ما به راستی درباره گستره دانش و ژرفای بینش امامی که به تعبیر خودش «سیلاب دانش از کوهسار وجودش فرو می ریزد و مرغ اندیشه توان پرواز بر فراز قله رفیع علمش را ندارد»،(2) چقدر اندیشیده ایم و چه سان در غوغای حکومت و سیاست و میدان نبرد و جنگاوری و مناجاتها و عبادتهای شبانه علی از غوص در دریای علم و دانشش غافل مانده ایم و تازه آن هنگام که خواسته ایم در این وادی پا نهیم تنها به زیباهایی خیره کننده و شکوهمند کلام او بسنده کرده ایم و کلام او امیر الکلام نامیده ایم، بی آنکه اندیشه کنیم که سخنانی این چنین حاکی از چنان اقیانوس عظیم علم و آگاهی و اندیشه است که منبع آن فقط می تواند از آفریننده هستی نشأت گرفته باشد که تنها با یک واسطه پیامبر(ص) به او رسیده است:

علومی را که خداوند به پیامبرش آموخت، او به من منتقل کرد و دعا کرد که خداوند این علوم را در سینه ام جای دهد و اعضاء و جوارح من از آن لبریز گردد.(3)
حال آیا زمان آن نرسیده است که از این مخزن علم و معرفت بیشتر سود جوییم و دشتهای تشنه مان را از سیلاب دانش و آگاهی فرو آمده از کوهسار کلامش سیراب سازیم و در پرتو علم و حکمت او به سراغ فلسفه، کلام، تاریخ، روان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، مدیریت، سیاست و حکومتداری برویم و از آن دستمایه های غنی برای رشد و تعالی علمی امت اسلامی به بهره ببریم، و برای کسب علم و معرفت در پیشگاه دانشگاه جامع نهج البلاغه زانو بزنیم.

اینک در این مجال کوتاه مروری کوتاه به اهمیت علم و نیز برخی از روشهای کسب دانش و معرفت از منظر امام(ع) می نماییم.

امام علی که بنا به روایت متواتر منقول از پیامبر باب مدینه علم و دانش(4) است، ارزش و منزلت انسانها را به اندازه دانش و معرفت آنان می داند. امام باقر(ع) فرمود:

در کتاب علی(ع) نگاه کردم و در آن یافتم که ارزش هر انسان و منزلت او به اندازه معرفتش است.(5)
امام که سینه ای مالامال از دانشها و معارف داشت و کسی را نمی یافت که این علوم را به وی منتقل سازد، روزی دست کمیل بن زیاد را می گیرد و قدم زنان به سوی گورستان کوفه روان می شوند و با وی به درد دل می پردازد. آن حضرت پیوسته از اهمیت علم و دانش، و فضیلت عالمان و دانشمندان می گوید و از اینکه کسی را نمی یابد که شایستگی دریافت علوم سترگ او را داشته باشد، تأسف می خورد و ضمن اشاره به سینه اش می فرماید:

اِنَّ هاهُنَا لَعِلْما جَمّا، لَواَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً…(6)
در اینجا دانش فراوانی انباشته شده است، ای کاش کسانی را می یافتم که می توانستند آن را بیاموزند… .

آن حضرت در حکم فرمانروایی مصر به مالک اشتر اداره جامعه و تنظیم امور کشور را نیازمند نظرات دانشمندان و دیدگاه عالمانه آنان می داند و خطاب به مالک می گوید:

ای مالک! با دانشمندان فراوان به گفتگو بنشین و با حکما و اندیشمندان درباره آنچه مربوط به صلاح کشور و تقویت امور مردم است، بسیار بحث نما… .(7)
از دیدگاه امام(ع)، انسان برای رسیدن به علم و کسب معرفت، نیازمند استفاده از روشهایی همچون حس و تجربه، استدلال و برهان عقلی، بینش و شهود قلبی، و وحی الهی است و خداوند تمامی این طرق و ابزارها را در اختیار وی قرار داده است.

منبع : مجله حوزه و دانشگاه، شماره27

1. نهج البلاغه، خطبه 189.

2. همان، خطبه 3.

3. همان، خطبه 128.

4. ر.ک. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1403ق. ، ج3، ص96؛ ج15، ص297؛ و عبدالحسین امینی، الغدیر، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1366، ج6، ص6177.

5. الحکیم، محمد باقر، دور اهل البیت فی بناء الجماعة الصالحة، ص122 به نقل از بحارالانوار، ج1، ص186.

6. نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 147.

7. همان، نامه 53.


 نظر دهید »

حضرت علی (ع) یگانه مرجع فتوا در عصر خلیفه دوم

08 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


گسترش اسلام، پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در میان اقوام وملل گوناگون سبب شد که مسلمانان با یک رشته حوادث نوظهور رو به رو شوند که حکم آنها در کتاب خدا و احادیث پیامبر گرامی وارد نشده بود.زیرا آیات مربوط به احکام وفروع محدود است واحادیثی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در باره واجبات ومحرمات در اختیار امت بود از چهار صد حدیث تجاوز نمی کرد. (1) از این جهت، مسلمانان در حل بسیاری از مسائل که نص قرآنی وحدیث نبوی در باره آنها وارد نشده است با مشکلاتی مواجه می شدند.

این مشکلات، گروهی را بر آن داشت که در این رشته از مسائل به عقل ورای خویش عمل کنند وبا استفاده از معیارهای ناصحیح، حکم حادثه را تعیین کنند. این گروه را «اصحاب رای » می نامیدند. آنان، به جای استناد به دلیل شرعی قطعی از کتاب وسنت، موضوعات را از نظر مصالح ومفاسد ارزیابی می کردند وبا ظن وگمان حکم خدا را تعیین می کردند وفتوا می دادند.

خلیفه دوم با اینکه خود در برخی از موارد، در برابر نصوص، به رای خویش عمل می کرد وموارد آن در تاریخ ضبط شده است، اما نسبت به اصحاب رای بی مهر بود ودر باره آنان چنین می گفت:

صاحبان رای، دشمنان سنتهای پیامبرند. آنان نتوانستند احادیث پیامبر را حفظ کنند واز این جهت به رای خود فتوا داده اند. گمراه شدند وگمراه کردند.آگاه باشید که ما پیروی می کنیم واز خود شروع نمی کنیم ; تابع می گردیم وبدعت نمی گذاریم. ما به احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنگ می زنیم وگمراه نمی شویم.

با اینکه یاد آور شدیم که خلیفه دوم در مواردی در برابر نصوص، به رای خود عمل می کرد ودر مواردی بر اثر نبودن دلیل، از پیش خود، رای ونظر می داد، ولی در بسیاری از موارد به باب علم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت امیرمؤمنان -علیه السلام، مراجعه می کرد.

امیرمؤمنان، به تصریح پیامبر اکرم، گنجینه علوم نبوی بودووارث احکام الهی، وبه آنچه که امت تا روز رستاخیز به آن نیاز داشت عالم بودودر میان امت فردی داناتر ازا و نبود. از این رو، در دهها مورد، که تاریخ به ضبط قسمتی از آن موفق شده است، خلیفه دوم از علوم امام -علیه السلام استفاده کرد وورد زبان او این جملات یا مشابه آنها بود:

«عجزت النساء ان یلدن مثل علی بن ابی طالب ».

زنان ناتوانند ازاینکه مانند علی را بزایند.

«اللهم لا تبقنی لمعضلة لیس لها ابن ابی طالب ».

خداوندا، مرا در برابر مشکلی قرار مده که در آن فرزند ابوطالب نباشد.

1- رشید رضا، مؤلف المنار، د رکتاب نفیس خود، الوحی المحمدی(چاپ دوم، صفحه 225)، تصریح می کند که مجموع احادیثی که از پیامبر اسلام در خصوص احکام وفروع در دست ماست، پس از حذف مکررات، از چهار صد حدیث تجاوز نمی کند واحتمال اینکه احادیث نبوی بیش از این مقدار بوده وسپس از میان رفته است ضعیف است. بنابراین، احادیثی که پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در اختیار امت بود همین حدود یا اندکی بیش از آن بود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • یک نفر مانده .... (5.00)
  • یاران مکتب خمینی (5.00)
  • پیکر شهید رضا رضایی شناسایی شد! (5.00)
  • عواطف امام على علیه السلام (5.00)
  • ​وظایف زن در برابر شوهر (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 370
  • دیروز: 622
  • 7 روز قبل: 5508
  • 1 ماه قبل: 67141
  • کل بازدیدها: 971660

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس