قیام عاشورا دلیل بطلان سکولاریسم
هفتمین نکته شيعه چنين نيست كه دين را در حد يك حكومت بشناسد و بر آن اساس، دين ر ا بپذيرد، بلکه انسان معصوم را به عنوان والي و حاكم پذيرفته است، و ديني را مي شناسد كه حكومت وجهي و بعدي از دين است، و لذا حكومتي را جز حكومت ديني نمي پذيرد، مي گويد: دين بايد در جامعه و روابط بين انسانها حاكم باشد، نه اينكه حكومت يك چيز مستقل و جداي از دين قلمداد شو د. اسلام به عنوان يك دين كامل داراي حكومت هم هست، اما اسلام فقط حكومت نيست. [اين مسئله بسیار ظريف است و همان کلاهی است که معاویه سر مردم گذاشت بسياري از مردم نفهميدند معاويه چه می کند. اهل البيت بودند كه خطر اين فكر و كار معاويه را فهميدند. معاويه چه كرد؟ معاويه كار بسيارعجيبي انجام دا د. او اسلام را به عنوان يك حكومت نشان داد نه به عنوان يك دين.]
نهمین نکته اینکه برخي در جهت اثبات جدايي دين از سياست چنين القا مي كنند كه قيام امام حسين(علیه السلام) صد در صد دموكراتيك و به خواست مردم انجام گرفته است و با اين كار نفي حاكميت خداوند را به امام(علیه السلام) نسبت مي دهند. واقعيات تاريخي و تحليل سخنان امام حسين(علیه السلام) به خوبي بيانگر الهي - ديني بودن اقدامات سياسي امام حسين(علیه السلام) و در نتيجه ردّ نظريه طرفداران سكولاريسم است.
دهمین نکته امام حسین(علیه السلام) - بر خلاف نظامهاى سكولار و مكاتب سیاسى رایج دنیا - اهداف حكومت را بسیار فراتر از تأمین رفاه و امنیت دنیوى و معیشتى مردم مىداند. آن حضرت به هنگام ترك مدینه - و قبل از اینكه مسأله دعوت و یا بیعت كوفیان مطرح باشد - یكى از اهداف قیام خویش را، اصلاح جامعه اسلامى و انجام فریضه امر به معروف و نهى از منكر اعلام مىنماید.
معناى این انگیزه این است كه اگر امام از عدم تشكیل حكومت و نقض عهد مردم كوفه نیز مطمئن بود - بدون توجه به علم غیب ایشان - دست از خروج و قیام خود بر نمىداشت؛ چرا كه انگیزه اصلى و اولى قیام حضرت، همان احیاى دین بود و مسأله حكومت و زمامدارى در مراحل بعدى قرار داشت.
یازدهمین نکته اینکه سیدالشهدا(علیه السلام) در سخنرانى مهمى كه در اواخر عمر معاویه در موسم حج و سرزمین منا و با حضور صدها تن از رجال و شخصیت هاى مذهبى و سیاسى عصر خویش ایراد كرد، اهداف خود را از تلاش براى به دست گرفتن حكومت چنین ترسیم فرمود:
«اللهم انك تعلم انه لم یكن ما كان منّا تنافساً فى سلطان و لا التماساً فى فضول الحطام و لكن لنزى المعالم من دینك و نظهر الاصلاح فى بلادك و یأمن المظلومون من عبادك و یعمل بفرائضك و سننك و احكامك»
آن حضرت پس از بیان این نكته كه نه به دنبال سلطنت و ریاست بر مردم هستم و نه در پى رسیدن به ثروت و مال دنیا، اهداف خود را چنین تعیین مى كند:
1. آشكار كردن نشانههاى دین الهى،
2. اصلاح در روى زمین،
3. ایجاد امنیت براى بندگان مظلوم،
4. عمل كردن به واجبات، سنتها و احكام و قوانین
دوازدهمین نکته اینکه حضرت اباعبداللَّه(علیه السلام) در گفت و گویى كه با فرزدق در مسیر مكّه به كوفه، در منزل صفاح دارد، مى فرماید:
«یا فرزدق! ان هولاء قوم لزموا طاعة الشیطان و تركوا اطاعة الرحمن و اظهروا الفساد فى الارض، و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استأثروا فى اموال الفقرا و المساكین و انا اولى من قام بنصرة دین اللَّه و اعزاز شرعه و الجهاد فى سبیله لتكون كلمة اللَّه هى العلیاء»؛ در این قسمت امام(علیه السلام) امویان را به عنوان نخستین سكولارهاى واقعى در درون جامعه اسلامى - كه در اندیشه كنار نهادن دین الهى هستند - معرفى مىكند و هدف خویش را مقابله با آنان و برپایى دین الهى مى داند. آن حضرت به روشنى فلسفه حكومت را «برترى كلمة اللَّه» بیان مى نماید و روشن است كه بر پایى دین اسلام به صورت كامل، سعادت دنیوى و اخروى افراد را تضمین خواهد نمود.
سیزدهمین نکته، بر خلاف سكولاريسم كه دين و سياست را همچون دو خط موازى مىداند كه هيچ نقطه تلاقى با يكديگر ندارند و مسير آنها جداى از يكديگر است و هر يك به نهايت و پايانى غير از آن چه كه مقصد ديگرى است ختم مىگردد، اسلام سياست و رفتارهاى سياسى را همچون رفتارهاى اجتماعى و اعمال فردى روى يك خط و مسير و به طرف هدفى واحد مىداند. آن هدف رسيدن انسان به سعادت و كمال نهايى، يعنى قرب به خدا، است كه از مسير عبوديّت و اطاعت خدا در همه عرصههاى اجتماعى و سياسى و فردى به دست مىآيد، و در واقع هدف سياست و رفتارهاى سياسى در اسلام همان هدف ترسيم شده براى دين از سوى خداست؛ به نحوى كه عمل نكردن به احكام سياسى و اجتماعى اسلام همان قدر انسان را از رسيدن به سعادت جاويدانش محروم مىكند كه عمل نكردن به احكام فردى مانند نماز و روزه. بلكه گاهى عمل كردن به واجبات سياسى و اجتماعى اسلام اساس ايمان و شرط قبولى ساير اعمال است. چنان كه در مذهب شيعه پذيرش ولايت ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ به عنوان يك امر سياسى و اجتماعى شرط تأثير ايمان و اعمال شايسته در سعادت جاودانى است.
صفحات: 1· 2