می ترسم
08 خرداد 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً…
هیچ امیدی نباشد بر من و احوال من
مستحق هیچ پروازی نباشد بال من
كارهای من وصالت را به تاخیر افكند
بوی هجران می دهد پرونده ی اعمال من
من دگر آن نوكر خوب و قدیمی نیستم
این لباس نوكری گرید بر این احوال من
بارها دستم گرفتی و نمک گیرت شدم
بارها شد ، جای من تو آمدی دنبال من
بارها خوردم زمین از جا بلندم كرده ای
شكر یک نعمت نكرد آخر زبان لال من
تا دم آخر منم شرمنده ی احسان تو
من گنه كردم تو كردی گریه براحوال من