«و امّا حق زيردستانى كه با دانايى رعايت حالشان را دارى اين است كه بدانى اين خداست كه تو را با دانشى كه از گنجينه حكمت داده برآنها سرپرست ساخته است، حال اگر در آنچه خدا تو را سرپرستى داده به نيكى رفتار كنى و در جايگاهى ايستاده باشى كه گنجينهدار مهربان و خيرخواهِ سرورش در امور بندگان و نيزبردباروخدامحورى مىايستد تا آنجا كه هرگاه نيازمندى را ببيند ازآن دارايى هايى كه دارد به او مىبخشد آنگاه سرپرستى رشديافته خواهى بود تا بتوانى از پسِ آن سرپرستىِ كه دارى آن چنان كه اميدمى رود برآيى وگرنه خدا را خيانتكار و خلق خدا را ستمكار خواهى بود تا خدا دانشى را كه دارى از تو بستاند و تو را به شكست بكشاند».
در اين بخش براى شاگردان چندين حقّ و حقوق گفته شده است كه به اجمال توضيح داده مى شود.
1. استاد، خود را گنجينه دار دانش و حكمتى بداند كه خدا وى را امين آن دانسته و بر شاگردانش سرپرست ساخته است.
2. با شاگردان به نيكى و با خوشخُلقى رفتار كند.
3. استاد، نسبت به شاگردانش مهربان و خيرخواه و دلسوز باشد.
4. استاد، با دانشآموزان با بردبارى و خويشتندارى رفتار كند.
5. استاد از آموختن آنچه را كه ياد گرفته است به شاگردانش دريغ نكند كه اگر خوددارى كند به خدا خيانت كرده و به خلق خدا ستمكار بوده است.
چنانكه پيداست در اين بخش به خُلق و خوى زيبا و به مهربانى و دلسوزى و بردبارى و خويشتندارى استاد و دورى جستن وى از بدخُلقى بسيار تأكيد شده است. زيراكه اگر آموزگار و استاد، پارسا و وارسته و خود ساخته نباشد و دلش به حال شاگردانش نسوزد هرگز نمىتواند استعدادهاى گوناگون شاگردانش را شكوفا سازدو از قوّه به فعليّت برساند، بلكه با كشتن استعدادشان آنان را از شجاعتِ انديشيدن وپرسيدن باز مىدارد و دانسته و نادانسته آنها را خوار و زبون بار مىآوردوآنان را رفته رفته از بلندهمّتى محروم ساخته به ترك تحصيل وا مى دارد و اين همه همان است كه در اين بخش از سخنان امام سجّاد(ع) «خيانت به خدا و ستمكارى كردن به خلق خدا» خوانده شده است.
بر گرفته از:«شرحی بر رساله حقوق امام سجاد(ع)»، محمدصحتی سردرودی