هنوز همانیم
9مرداد روز اهدای خون
هنوز خیلی نگذشته است و ما از نسل همان مردان و زنانیم؛ مردانی از جان و خونشان گذشتند تا از اعتبار و آبروی این ملت پاسداری کنند و زنانی که هر ماه و هر سال و شاید چند هفته یک بار، خونشان را اهدا میکردند تا قامت مردانشان را برافراشته نگه دارند، تا زخمهای مجروحانشان را التیام بخشند.”
امروز دیگر صحبت ترکش و توپ و باروت و زخمهای جنگ نیست. امروز دیگر صحبت فراق و غربت و دردهای هجران نیست. اما صحبت زخم و درد و اشک و آه، هنوز هم هست؛ به گونه ای دیگر، درد هست، زخم هست؛ آن هم برای بخشی از هم وطنان ما. امروز بیماران خاص چشم انتظار شکوفایی گلهای احسان تواند. به دستان تو خیره ماندهاند که روزگار، بی وقفه، زخمها و دردهای عمیقی را بر جانشان میریزد. امروز کودکان مظلومی، به جویبار سرخ رگهای تو امید بسته اند.
امروز شاید مثل همان دیروزهاست و من و تو از نسل همان زنان و مردان راستقامتیم که اگر روزگار عضوی از آنان را به درد می آورد، قرار از دیگر اعضا رخت برمی بست. خیلی دور نیست. امروز شاید به نوعی مثل همان دیروزهاست.