هنگام سوار شدن بر محمل
13 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
آن ایام خوش ، هر گاه زینب می خواست سوار بر محمل گردد ، قمر بنی هاشم و علی اکبر و سیدالشهداء او را کمک می کردند تا به راحتی بر محمل سوار شود . عباس کمک او می کرد تا سوار گردد . علی اکبر طناب شتر را گرفته و سیدالشهداء کمر خواهر و دستهای او را می گرفت تا سوار محمل شود .
اما وقتی اسراء را خواستند از کربلا به کوفه انتقال دهند ، زینب تمام زنان و طفلان را سوار نمود و فقط خود ماند که سوار گردد . یادش به دوران خوش وصل تلاقی نمود . برگشت و رو به مقتل شهدا صدا زد : ((برادرم عباس ! علی اکبر ! برخیزید که وقت سواری آمده ، مرا سوار بر محمل نمایید . برخیزید که که وقت اسیری رسیده است . حسینم برخیز ! . . . ))
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص100