یا مالک! اشعر قلبک
“و اَشعِر قلبک الرَّحمة لِلرّعیّة و المحبّة لهم و اللُّطفَ بهم” این بخشی از نامهی حضرت امیرالمومنین(ع) به جناب مالک اشتر نخعی است که به ایشان امر می کنند “رحمت و محبت و لطف به مردم را پوشش دل خود قرار ده". «شِعار» به لباس بالا تنهای گفته میشود که به بدن میچسبد مانند زیر پیراهن.
استفاده از کلمهی «اشعر» در «اشعر قلبک» به جای کلمات معادل دیگری در معنای ” امر به پوشیدن” مانند “استر"، به این علت است که رمز بزرگی در کلمه «اشعر» نهفته است و بیانگر این نکته است که در مکتب اسلام هر خدمتی مورد قبول نيست و تنها خدمتی پذیرفته است که از «ته دل» و همراه با رحمت و محبت و لطف باشد. «اشعر قلبک» فرمانی است که در هیچ قانون نوشته و نانوشتهی بشری و در هیچ اعلامیهی حقوق بشری یافت نمیشود. چرا که عقل بشر مدرنیته، که خدای قانوننویسانِ سودمحورِ جهان امروز است، چه میداند “قلب” چیست؟ پیامبران آن مکتب به ادعای خودشان چیزی جز «پول و لذت» نمیشناسند. اما در جامعهای که داعیهدار حکومت اسلامی است، ماجرا به گونه ی دیگریست.
نقل کردهاند در زمان تصدی پست شهرداری ارومیه توسط شهید آقا مهدی باکری سیلی در ارومیه آمد که باعث آبگرفتگی بسیاری از معابر و منازل شد. آقا مهدی بدون خدم و حشم به یکی از محلات محروم ارومیه رفتند و چکمه پوشیدند و بیل به دست گرفتند و وارد خانهی پیرزنی شدند و گلولای حاصل از سیلاب را از خانهی پیرزن خالی کردند و موقع اتمام کار هم در مقابل نفرینهای پیرزن به شهردار ارومیه که چرا به فکر ما نیست، تنها به طلب مغفرت برای شهردار و دعا برایشان اکتفا کردند؛ یا نقل کردهاند که در یک روز داغ تابستانی آقا مهدی برای بازدید از روند آسفالت کردن خیابانها، سر پروژهای حاضر می شوند، البته بدون تشریفات، و خودشان چندساعتی مانند یک کارگر ساده و سختکوش همراه دیگر کارگرها کار میکنند تا به عنوان مسئول از نزدیک و از «ته دل» سختی کار آنها را درک کنند و کسی هم متوجه نمیشود که ایشان شهردارند و در آخر کار پی به قضیه میبرند. یقینا اقدامات فراوانی از طرف این شهید بزرگوار انجام گرفته که یا نقل نشده و یا بین خود و خدایشان مخفی مانده و کسی خبر نداشته تا نقل کند و متاسفانه بُعد مدیریتی این مردان بزرگ، که مسئولین عصر خود بودند، مهجورتر از دیگر ابعاد زندگیشان است.
اما، در خانه اگر کس است یک حرف بس است… چقدر زمان و سرمایه که در دعوای بین مسئولین تلف میشود. مسئولین یک استان را در نظر بگیرید؛ شهردار با شورای شهر، شهردار با استاندار، شهردار با نماینده و … تمام این کشمکشها را دو سویه فرض کنید مثلا شورای شهر با شهردار و الخ.
اگر تک تک مسئولین مومن و عامل به «اشعر قلبک» شوند آیا فرصتی برای جنگ زرگری باقی میماند؟ امیرالمومنین(ع) در همان نامه و ادامهی همان امر میفرمایند ” و لا تکونَنَّ علیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنِم اَکَلهُم ، و با آنان (مردم) چونان حیوان درندهی آماده شکاری نباش که خوردنشان را غنیمت شماری”