معنای لغوی و اصطلاحی حق
“حق ازنظر لغوی:
حق: ثابت که انکار آن روا نباشد. موجود ثابت (منتهی الارب) حق نقیض باطل.[1] حق :ثابت. ضد باطل. احقاق حق وابطال باطل، ثابت کردن حق و روشن کردن بطلان باطل است.[2]حق .جمع :حقوق".[3]
“حق ازنظر اصطلاحی:
این واژه معانی گوناگونی دارد که در همهی معانی لغوی و اصطلاحی آنیک نحو«ثبوت» ملحوظ است، خواه ثبوت تکوینی و حقیقی باشد و خواه ثبوت قراردادی و اعتباری. در اینجا فقط به معنای مصطلح آن در حقوق میپردازیم. معنایی که از این کلمه در قلمرو حقوق استفاده میشود مفهومی است اعتباری، هنگامیکه میگوییم حق خیار یا حق شفعه یا حق مرد بر زن یا حق زن بر مرد، همین مفهوم اعتباری رادرنظرداریم. اعتباری بودن این مفهوم به این معنی است که بههیچوجه مابازاء عینی خارجی ندارد و تنها با ارتباط با افعال اختیاری انسانها مطرح میشود.، انسانهای آزاد و صاحباختیار یک دسته کارها را باید انجام دهند وازد سته دیگر کارها باید بپرهیزند، برمحورهمین بایدها و نبایدهای حاکم بر رفتار آدمیان، مفاهیمی از قبیل «حق» و«تکلیف» زاده میشوند.حق امری است اعتباری که برای کسی (له ) و برای کسی (علیه ) وضع میشود»".[4]
قسمتی از پایان نامه خانم زهره صلاحیان (طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها) با عنوان: نقش دولت اسلامی در حمایت از بنیان خانواده در فقه امامیه وحقوق جمهوری اسلامی
[1] - خلیل بن احمد،فراهیدی، ج3، ص6.
[2] - علی اکبر،قرشی، قاموس قران،چاپ 6،تهران-ایران،ناشر دار الکتب الاسلامیه،1412هق، ص158و159.
[3] - صالح،اشکبوس، عادل، عامری،فرهنگ فارسی عربی،چاپ اول،انتشارات مدرسه، 1387، ص252.
[4] - محمد تقی،مصباح یزدی،حقوق و سیاست در قران، ج1،انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1377، ص24و26.