شق القمر از نظر علوم روز
شق القمر معجزه پیامبر اسلام(ص)
خداوند در سوره انشقاق به این مسئله اشاره میفرماید: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ».[1] در آیه شریفه از دو حادثه مهم سخن به میان آمده: یکى نزدیک شدن قیامت است که بزرگترین دگرگونى را در عالم آفرینش همراه دارد و حادثه دیگر معجزه «شق القمر» است که هم دلیلى است بر قدرت خداوند بزرگ بر هر چیز و هم نشانهاى است از صدق دعوت پیامبر گرامیش.[2]
قرائن متعددى در آیه وجود دارد که تأکید بر وقوع یک اعجاز میکند، از جمله ذکر این موضوع به صورت «فعل ماضى» که نشان میدهد «شق القمر» واقع شده است، همانگونه که نزدیکى رستاخیز با ظهور آخرین پیامبر خدا نیز تحقق یافته است.
افزون بر اینها روایات فراوانى در منابع اسلامى در زمینه وقوع این اعجاز نقل شده که در حد شهرت یا تواتر است، و لذا قابل انکار نمیباشد.
نکته جالب در مورد اینکه شق القمر معجزه پیامبر اسلام(ص) است این است که در بعضى روایات میخوانیم علت پیشنهاد «شق القمر» از سوی کفار قریش به پیامبر(ص) این بود که میگفتند سحر در امور زمینى اثر میگذارد، ما میخواهیم مطمئن شویم که معجزات محمد(ص) سحر نیست.[3]
2. شق القمر از نظر علوم روز
در اینجا ابتدا متذکر میشویم؛ وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانی از نظر اکتشافات علمی دانشمندان فلکى نه تنها محال نیست، بلکه بارها نمونههاى آن مشاهده شده، هر چند در هر کدام عوامل خاصى مؤثر بوده است.
به تعبیر دیگر؛ کراراً در دستگاه منظومه شمسى و سایر کرات آسمانى انشقاقها و انفجارهایى روى داده است که براى نمونه باید یادآور شویم که تمام کُرات منظومه شمسى در آغاز جزء خورشید بوده است و بعداً از آن جدا شده، و هر یک در مدار خود به گردش در آمده است. این نظریه از سوى همه دانشمندان پذیرفته شده است.[4] به هر حال مسئله انفجار و انشقاق در کُرات آسمانى امرى بیسابقه نیست، و هرگز از نظر علم محال نمیباشد تا گفته شود اعجاز به محال تعلق نمیگیرد.
اما در مورد وقوع انشقاق و شکاف و سپس التیام در کره ماه؛ میگوییم: بازگشت انشقاق به حالت معمولى بر اثر نیروى جاذبهاى که میان دو قطعه وجود دارد کاملاً امکانپذیر است. گرچه در هیئت قدیم که بر محور عقیده «بطلمیوس» و افلاک نُهگانه پوست پیازیش، دور میزد، چنان این افلاک بلورین به هم پیوسته بودند که خرق و التیام آنها از نظر جمعى محال بود، از اینرو پیروان این عقیده هم معراج جسمانى را منکر بودند، و هم شق القمر را، چرا که موجب شکافته شدن و سپس التیام در افلاک بود، ولى امروز که فرضیه هیئت بطلمیوسى به دست افسانهها و اسطورههاى خیالى سپرده شده، و اثرى از آن افلاک نُهگانه باقى نمانده، زمینهاى براى این سخنان باقى نیست.[5]
در پایان تذکر دو نکته نیز ضروری است:
1. باید توجه داشت اثبات حقایق دین اسلام که به نوعی فرا طبیعی است، توسط علوم طبیعی کار آسانی نیست؛ به خصوص اینکه این علوم در جایی پیشرفت کردند که از حقایق دین اسلام دور بوده است.
2. مسئلهای که از نظر عقلی امری ممکن و دلیلی بر محال بودن آن وجود ندارد و از نظر دلایل نقلی قطعی است نیازی به اثبات علمی آن نیست گرچه اثبات علمی آن برای اطمینان و تقویت ایمان مفید خواهد بود.
دیده شده توسط سلیمانی (نویسنده وبلاگ) در کتاب تبلیغ
[1]. انشقاق، 1: «قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت».
[2]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 7 – 8، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 17، ص 355، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. البته درباره عامل این جدایى بین لاپلاس و دانشمندانی که بعد از او آمدند بحث و گفتگو است که؛ آیا عامل این جدایى «نیروى گریز از مرکز» در منطقه استوایى خورشید بوده یا وقوع جزر و مدهاى شدیدى در سطح خورشید بر اثر عبور یک ستاره عظیم از نزدیکى آن؟
[5]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 23، ص 12 – 19.