طلب ریاست
امام صادق عليه السلام :
مَن طَلَبَ الرئاسةَ هَلَكَ؛
هر كه جوياى رياست باشد، نابود شود.
الكافي : 2/297/2
امام صادق عليه السلام :
مَن طَلَبَ الرئاسةَ هَلَكَ؛
هر كه جوياى رياست باشد، نابود شود.
الكافي : 2/297/2
گاهی صلح دارای مفهوم عام است و صلح ابتدایی را نیز شامل می شود: مانند آیاتی که مطلق اصلاح را گوشزد می نمایند.« فمن اتقی و اصلحَ فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» اعراف/35
فلو وقع ابتداءً……………اگر صلح برعین با عوض معلوم در ابتدا واقع گردد صحیح است واین صلح انتقال دو عوض را فائده می دهد همانگونه که در بیع چنین می باشد و در التنقيح و كنز العرفان و جامع المقاصد و لك و الكفاية و الرياض به آن تصریح شده است.1
از عبارات بعضی از فقها استفاده می شود که عنوان صلح ابتدایی اختصاص به صلحی دارد که مسبوق به حق نیست. می توان صلح ابتدایی را می توان به اعم واخص تقسیم کرد. صلح اعم صلحی است که در مقام رفع منازعه محقق یا محتمل نباشد خواه مسبوق به حق باشد یا نباشد وصلح اخص صلحی است که مسبوق به حق نبوده ودر مقام رفع منازعه محقق یا محتمل نباشد صلح در مقام معاملات را صلح بدوی گریند وطرفین چون نمی خواهند در گیر آثار عقد بیع شوند مانند خیار تأخیر ثمن یا مجلس وغیره عقد بیع را به صورت صلحنامه تنظیم می کنند.
قسمتی از پايان نامه خانم اعظم خطيري(طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
1. محمد مجاهد طباطبايى حائرى،كتاب المناهل؛ ص: 342
جهالت در صلح في الجمله بخشیده شده است. لكن اين در جائى است كه آن مصالحه، مبنى بر مسامحه باشد، مثل صلح در مقام هبه يا نحو آن، يا آن كه استعلام مقدار آن مال، عينا أو دينا ممكن نباشد. يا باشد، لكن غرر نباشد .1
از مادّه 761 «صلحى كه در مورد تنازع يا مبنى به تسامح باشد، قاطع بين طرفين است و هيچ يك نمىتواند آن را فسخ كند، اگر چه به ادعاى غبن باشد …».
معلوم مىشود كه در بعضى از اقسام صلح مىتوان ادعاى غبن كرد و در بعضى ديگر نمىتوان ادعاى غبن كرد. نوع اوّل را «مغابنه» و نوع دوّم را «مسامحه» ناميدهاند. به عنوان نمونه: اگر كسى امتياز تلفن خود را در برابر مبلغى به ديگرى صلح كند و معلوم باشد كه قصد تسامح نداشته است، يعنى تساوى عرفى ارزش اقتصادى عوضين را كاملا در نظر داشته است، در صورت وجود غبن مىتواند صلح را بر اساس خيار غبن فسخ كند (صلح مغابنه)؛ اما اگر در موردى صلح براى رفع نزاع يا مبنى بر مسامحه باشد قابل فسخ به استناد غبن نيست و از اين نوع دوّم به صلح مسامحه ياد مىكنند.2
صلح مغابنه صلحى است معوّض كه طرفين، در مقام تساوى عرفى ارزش اقتصادى عوضين بوده باشند.
ماده 761 ق ماعلام می داردکه در عقد صلح نمی توان ادعای غبن کرد.
قسمتی از پايان نامه خانم اعظم خطيري(طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
1.يزدى، سيد محمد كاظم طباطبايى مصطفى محقق- محمد مدنى بجستانى- حسن وحدتى شبيرى سؤال و جواب (للسيد اليزدي چاپ: اولمركز نشر العلوم الإسلامي: تهران- ايران1415 ه ق،ص: 229
2.حبیب الله ،طاهرى،همان ج4، ص: 515
طبق ماده 946 قانون مدنی زوج از تمام اموال زوجه ارث میبرد لیکن زوجه از اموال
منقول از هر قبیل که باشد و ابنیه و اشجارارث می برد.
و به موجب ماده 947 قانون مدنی «زوجه از قیمت ابنیه و اشجار ارث میبرد و نه از عین آنها و طریقه تقسیم آن است که ابنیه و اشجار با فرض استحقاق بقاء در زمین بدون اجرت تقسیم میگردد.
ولی آنچه در قرآن کریم در میزان سهمالارث زوجه در آیه 12 سوره نساء بیان شده برخلاف قانون مدنی میباشد چون در قرآن کریم سهمالارث زوجه از کل ماترک زوج میباشد نه بهای ابنیه و اشجار چنانکه قرآن کریم میفرماید:
سهم ارث شما مردان از ترکه زنان نصف است در صورتی که آنها را فرزند نباشد و اگر فرزند باشد ربع خواهد بود پس از خارج کردن حق وصیت و دینی که به دارایی آنها تعلق گرفته و سهم ارث زنان ربع ترکه شما مردان است اگر دارای فرزند نباشید و چنانچه فرزند داشته باشید ثمن خواهد بود پس از اداء حق وصیت و دین شما.
قسمتی از پايان نامه خانم اعظم خطيري(طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
و لو صالحه على سكنى دار… اگر شخص بر سکونت در خانه مصالحه کند در حالیکه اجاره نباشد صحیح است واگر قبل از استیفای منفعت خانه از بین رفت صلح باطل است.1
در کلیات حقوقی آمده است تسلیط مجانی بر منفعت قدر مشترک میان سکنی ، عمری و رقبی بوده و در بعضی از خصوصیات با یکدیگر متفاوتند سکنی مخصوص عطای حق سکونت در خانه و عمری اختصاص به تمام منافع مال دارد و از حیث مدت مقید به عمر یکی از دو طرف یا عمر شخص اجنبی خواهد بود ودر رقبی استفاده از منفعت محدود به وقت معینی است. 2
قسمتی از پايان نامه خانم اعظم خطيري(طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
1.حسن بن يوسف بن مطهر، اسدى حلّى، علامه، ، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط - الحديثة)،چاپ اول، مؤسسه امام صادق عليه السلام، قم - ايران، ، 1420 ه ق، ص10،
2.جعفر، سجادی،همان ،ج2 ،ص1008
صلح دعوی براى دو نفرى كه در دين يا عين يا منفعتى دعوى دارند جايز است.
صلح بر دعوى صلح ممكن است در مورد رفع تنازع موجود واقع شود، مانند آنكه كسى پس از اقامه دعوى مالكيت نسبت به زمينى بر ديگرى، دعوى را با او صلح نمايد و مبلغى بعنوان مال الصلح دريافت كند، و ممكن است براى جلوگيرى از تنازع احتمالى منعقد گردد، مانند آنكه كسى ملكى را از ديگرى ميخرد و كليه حقوق فرضيه و احتماليه خود را از هر جهت نسبت بمورد معامله با بايع به يك سير نبات صلح ميكند.
در صورتیکه عقد صلح نسبت به موضوع دعوی منعقد گردد ممکن است برای رفع اختلاف موجود یا جلوگیری از بروز اختلاف در آینده مورد استفاده قرار گیرد.مثلاً هنگامیکه دو نفر که با یکدیگر با هم معاملات متعدد داشته باشند وتصمیم بگیرند که دیگر روابط معاملاتی نداشته باشند. مطالعات وحقوق احتمالی خود را از دیگری در برابر مبلغی صلح کنند تا هیچیک از طرفین نتوانند در آینده ادعای حقی از یکدیگر در این زمینه داشته باشند.
قسمتی از پايان نامه خانم اعظم خطيري(طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
1. حسن، امامی ،ج2، ص: 315
2.مهدی، شهیدی ،عقود معین، ص128
اقسام صلح
صلح با إقرار و إنكار
عناصر صلح انکار
«الف. تحقق دعوی وطرح آن در مرجع ثالث
ب.اظهار انکار از طرف مدعی علیه یعنی خوانده استحقاق مدعی رارد کند.
ج. مدعی دلیل کافی برای اثبات حق را نداشته باشد یا عرضه نکرده باشد.ومدعی علیه با وجود تسلیم نبودنبه دعوی دفاع مستدل نداشته باشد ویا دادگاه تأثیر دفاع او را احراز نکرده باشد.
د.یکی از متداعیین پیشنهاد صلح کند ومورد قبول طرف دیگر واقع شود.
قسمتی از پايان نامه خانم اعظم خطيري(طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)