رازهای کنترل خشم
بهتر است به جای قاضی بودن مشاور باشید!
مشاور هیچ گاه دنبال مقصّر نمی گردد، بلکه تمام فکر او در جهت یافتن راه حل برای رفع مشکل است.
بهتر است به جای قاضی بودن مشاور باشید!
مشاور هیچ گاه دنبال مقصّر نمی گردد، بلکه تمام فکر او در جهت یافتن راه حل برای رفع مشکل است.
افزایش نگرانی، انسان را از رسیدن به اهداف باز می دارد. کسانی که با نگرانی ها دست و پنجه نرم می کنند، نمی توانند درست تصمیم بگیرند، انتخاب کنند و بر انتخاب هایی که داشته اند، باقی بمانند. ممکن است این پدیده روانی در وضعیتی شدیدتر، فردی را از زندگی ساقط، و او را با شکست های پی در پی روبه رو کند. یکی از بخش های نگرانی، مربوط به ذهن است. در این بخش، فرد با ذهنی ناآرام، آشفته و نگران، روبه رو است که برای فعالیت های مفید، قدرت ندارد. این ذهن ناآرام، خود را به صورت خودکار اداره می کند و اجازه نمی دهد خودش برای زندگی و برنامه هایش، برنامه داشته باشد. برای درمان این گونه نگرانی، برنامه های گوناگونی پیشنهاد می شود که بر اساس سطح نگرانی و موقعیت فرد می تواند متفاوت باشد. برای نمونه، اگر فرد یاد بگیرد که همه افکارش را بشناسد و زیر نظر داشته باشد، آن گاه می تواند آن را مدیریت کند. فردی که با چندین مسئله ذهنی روبه روست که هیچ کدام حل نشده اند، تا هنگامی که با آنها درگیر است، مرتب در حال سوزاندن انرژی و توان مغزی خود است و این حالتی بد و منفی، پدید می آورد. چنین ذهنی تا وقتی درباره مسائل خود تصمیم نگرفته باشد، نمی تواند آرام باشد و به فعالیت های عادی و عالی اش بپردازد. برای خروج از این بن بست و یافتن توان تصمیم گیری، باید فرد زمانی به خودش اختصاص دهد؛ زمانی که در آن بیندیشد و مسائل خود را روی صفحه کاغذ بیاورد و نسبت به هر کدام از فایل های باز ذهن خود، نظر بدهد. این کار می تواند تا حد زیادی از نگرانی ذهنی شخص بکاهد. چنین زمانی در اختیار معتکف قرار می گیرد؛ زیرا با آرامش اولیه ای که از برنامه های معنوی به دست می آورد، می تواند به این مراقبت ذهنی بپردازد و چیزهایی را بشناسد که ذهن او را اشغال کرده اند، ازاین رو، با خانه تکانی ذهنی، به پاک سازی فضای ذهن خود بپردازد.
لیله الرغائب(شب آرزوها) اولین شب جمعه ماه رجب است كه برای آن اعمال و فضایل بسیاری نقل كرده اند كه از آن جمله می توان به روزه پنجشنبه و استغفار زیاد اشاره كرد.
شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب مى گویند و از براى آن عملى از حضرت رسول صلى الله علیه وآله وارد شده با فضیلت بسیار كه سیّد در اقبال و علّامه در اجازه بنى زهره نقل كردهاند از جمله فضیلت او آنكه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنكه هر كه این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود حقّ تعالى بفرستد ثواب این نماز را بسوى او به نیكوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصیح.
پس با وى گوید اى حبیب من بشارت باد تو را كه نجات یافتى از هر شدّت و سختى گوید تو كیستى بخدا سوگند كه من روئى بهتر از روى تو ندیدم و كلامى شیرینتر از كلام تو نشنیدهام و بوئى بهتر از بوى تو نبوئیدم گوید من ثواب آن نمازم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب بنزد تو تا حقّ تو را ادا كنم و مونس تنهائى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افكند.
در عرصه قیامت پس خوشحال باش كه خیر از تو معدوم نخواهد شد هرگز و كیفیت آن چنان است كه روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میدارى چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز مى گذارى هر دو ركعت به یك سلام و در هر ركعت از آن یك مرتبه حمد و سه مرتبه اِنَّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ مى خوانى و چون فارغ شدى از نماز هفتاد مرتبه مىگوئى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَعَلى آلِهِ پس به سجده مىروى و هفتاد مرتبه مى گوئى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ پسسر ازسجده برمیدارى وهفتاد مرتبه مى گوئى رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الأَعْظَمُ پس باز به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مىگوئى سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ پس حاجت خود را مىطلبى كه انشاءاللَّه برآورده خواهد شد.
در تفسير فرات كوفي از امام صادق(علیه السلام) درباره آيه نخست سوره قدر «انا انزلناه في ليله القدر» روايت شده است كه حضرت فرمودند: منظور و مراد از «ليله» فاطمه است و مقصود از «القدر» الله جل جلاله است، پس هر كسي كه فاطمه(س) را آن گونه كه حق آن است، بشناسد، به تحقيق شب قدر را درك كرده است و همانا او فاطمه ناميده شد زيرا كه مردم از شناخت او بازماندند (عاجز ماندند).
منبع: روزنامه کیهان
نظم، واژه ارزشمند و گرانسنگی است که حاصل تلاش مصلحان بشریّت و پیامبران پاک آسمانی، و رهبران جهادگر و ایثارگر بشری است.
چون نظام احسن الهی در پرتو نظم و حساب و برنامه سازمان یافته است، همه پدیده ها در پرتو نظم و حساب پدید آمدند، تکثیر شدند، و قانونمند باقی مانده اند.
کهکشان ها، منظومه ها، میلیاردها ستاره و سیّاره، زمین، همه و همه با نظم لباس وجود پوشیدند و هم اکنون در پرتو نظم، حیات و تداوم زندگی آنان سامان گرفته است. اگر هم اکنون حیات تداوم دارد، و کرات و سیّارات قانونمند در سیر و حرکتند و زندگی معنا دارد، و حال و آینده ای مطرح است، و حساب و حسابگری در طلوع و غروب ستاران تحقّق می یابد، همه و همه به برکت نظم عمومی، نظم جهانی، نظم کیهانی، نظم هدفدار، و نظم جاودانه و همیشگی است که قلب ها با وجود نظم در هوا و نظم در فشار هوا، می تپد، و پدیده ها در حرکت منظّم زمین پدید می آیند.
اگر نظم در کهکشان خدشه بردارد، دیگر نظمی در منظومه و زمین وجود نخواهد داشت و دیگر در بی نظمی حرکت زمین و بی نظمی در فشار هوا، قلبی نیز نخواهد تپید، و حیاتی نیز وجود نخواهد داشت.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به این نظم کیهانی اشاره کرده و می فرماید:
«وَنَظَمَ بِلاَ تَعْلِیقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا، وَلاَحَمَ صُدُوعَ انْفِرَاجِهَا وَوَشَّجَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ أَزْوَاجِهَا، وَذَلَّلَ لِلْهَابِطِینَ بِأَمْرِهِ، وَالصَّاعِدِینَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ، حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا، وَنَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِیَ دُخَانٌ، فَالْتَحَمَتْ عُرَی أَشْرَاجِهَا، وَفَتَقَ بَعْدَ
تکامل یا سقوط ملّت ها با ارزش های اخلاقی ارتباط تنگاتنگ دارد، زیرا پیمودن راه کمال بدون ارزش های اخلاقی ممکن نیست، و آینده سازی، و پیدایش تحولاّت شگرف اجتماعی، سیاسی، بی آنکه آینده سازان متحوّل گردند، و در یک بازسازی درونی دچار تحولاّت اخلاقی شوند، امکان نخواهد داشت.
الاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا، وَأَقَامَ رَصَدا مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَی نِقَابِهَا، وَأَمْسَکَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ فِی خَرْقِ الْهَوَاءِ بِأَیْدِهِ، وَأَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لاِءَمْرِهِ.
وَجَعَلَ شَمْسَهَا آیَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا، وَقَمَرَهَا آیَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَیْلِهَا، وَأَجْرَاهُمَا فِی مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا، وَقَدَّرَ سَیْرَهُمَا فِی مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا، لُِیمَیِّزَ بَیْنَ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ بِهِمَا، وَلِیُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِینَ وَالْحِسَابُ بِمَقَادِیرِهِمَا، ثُمَّ عَلَّقَ فِی جَوِّهَا فَلَکَهَا، وَنَاطَ بِهَا زِینَتَهَا، مِنْ خَفِیَّاتِ دَرَارِیِّهَا وَمَصَابِیحِ کَوَاکِبِهَا، وَرَمی مُسْتَرِقِی السَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا، وَأَجْرَاهَا عَلَی أَذْلاَلِ تَسْخِیرِهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا، وَمَسِیرِ سَائِرِهَا، وَهُبُوطِهَا وَصُعُودِهَا، وَنُحُوسِهَا وَسُعُودِهَا؛
فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که به چیزی تکیه کند، نظام بخشید، و شکاف های آن را به هم آورد، و هر یک را با آنچه که تناسب داشت و جفت بود پیوند داد، و دشواری فرود آمدن و برخاستن را آسان کرد، بر فرشتگانی که فرمان او را به خلق رسانند یا اعمال بندگان را بالا برند.
در حالی که آسمان بصورت دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطه های آن را برقرار ساخت، سپس آن ها را از هم جدا نمود و بین آن ها فاصله انداخت، و بر هر راهی و شکافی از آسمان، نگهبانی از شهاب های روشن گماشت، و با دست قدرت، آن ها را از حرکت ناموزون در فضا نگهداشت، و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسلیم باشند و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد، و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد، و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری نمود تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود، و با رفت و آمد آن ها شماره سال ها، و اندازه گیری زمان ممکن باشد، پس در فضای هر آسمان فلک آن را آفرید، و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیاراست، و آنان را که خواستند اسرار آسمان ها را دزدانه در یابند، با شهاب های سوزان تیرباران کرد، و تمامی ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بی قرار، فرود آینده و بالارونده، و نگران کننده و شادی آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود.»(1)
داشت.
تکامل معنوی و اخلاقی انسان در زندگی فردی و اجتماعی نیز چنین سرنوشتی را دارد، اگر زندگی انسان در پرتو نظم و حساب و قانون سامان یابد، پیمودن راه تکامل ممکن است. و استقرار نظم اجتماعی و سیاسی در زندگی انسان ها یک ضرورت غیرقابل انکار بوده و خواهد بود.
نظم اجتماعی، سیاسی جامعه محتاج به تکیه گاه های مستحکم و استوار است. باید دید که چه عواملی در پیدایش نظم دخالت داشته و می توانند نظم و عدل عمومی را پدید آورده، تداوم بخشند؟ در اینجا جایگاه واقعی ارزش های اخلاقی روشن می گردد. بدون اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی، نمی توان انتظار استقرار نظم و عدل را داشت. عدالت اجتماعی ثمره شیرین اخلاق اجتماعی است. اگر همه افراد جامعه راستگو باشند. به قانون احترام بگذارند، احساس تعهّد و مسئولیّت کنند، وفادار و مهربان باشند، به حقوق جامعه و مردم احترام بگذارند و دیگران را برخود مقدّم بدارند، نظم اجتماعی استقرار می یابد و آنگاه نظم سیاسی نیز در زندگی صحیح اجتماعی به بار می نشیند.
با توجّه به واقعیّت های یاد شده، ارتباط اخلاق و ارزش های اخلاقی با نظم اجتماعی، سیاسی به اثبات می رسد.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این حقیقت را در خطبه ها و نامه های گوناگونی به ارزیابی می گذارد:
«فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِصَلاَحِ الْوُلاَةِ، وَلاَ تَصْلُحُ الْوُلاَةُ إِلاَّ بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیَّةِ، فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِیَّةُ إِلَی الْوَالِی حَقَّهُ، وَأَدَّی الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ، وَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ، وَاعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ، وَجَرَتْ عَلَی أَذْلاَلِهَا السُّنَنُ، فَصَلَحَ بِذلِکَ الزَّمَانُ، وَطُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَةِ، وَیَئِسَتْ مَطَامِعُ الاْءَعْدَاءِ؛
پس رعیّت اصلاح نمی شود جز آن که زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمی شوند جز با درستکاری رعیّت .
و آنگاه که مردم حق رهبری را ادا کنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت یابد، و راه های دین پدیدار، و نشانه های عدالت برقرار، و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله پایدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم در تداوم حکومت امیدوار، و دشمن در آرزوهایش مأیوس می شود.»(2)
اخلاقی، نظم اجتماعی و سیاسی هم تحقّق خواهد یافت.
و آنگاه به این حقیقت می پردازند که اگر اخلاق در جامعه ای بمیرد، و ضدّارزش ها رواج یابد، نظم اجتماعی درهم پاشیده خواهد شد، و نظم سیاسی هم جایگاه ارزشی نخواهد داشت.
امام علی علیه السلام فرمود:
«وَإِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّةُ والِیَها، أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِی بِرَعِیَّتِهِ، اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ، وَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ، وَکَثُرَ الاْءِدْغَالُ فِی الدِّینِ، وَتُرِکَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ بِالْهَوَی، وَعُطِّلَتِ الاْءَحْکَامُ، وَکَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ، فَلاَ یُسْتَوْحَشُ لِعَظِیمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَلاَ لِعَظِیمِ بَاطِلٍ فُعِلَ! فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الاْءَبْرَارُ، وَتَعِزُّ الاْءَشْرَارُ، وَتَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللّه ِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ. فَعَلَیْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِی ذلِکَ، وَحُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ؛
و هنگامی که مردم بر حکومت چیره شوند، یا زمامدار بر رعیّت ستم کند، وحدت کلمه از بین می رود، نشانه های ستم آشکار، و نیرنگ بازی در دین فراوان می گردد، و راه گسترده سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله متروک، هواپرستی فراوان، احکام دین تعطیل، و بیماری های دل فراوان گردد، مردم از اینکه حقّ بزرگی فراموش می شود، یا باطل خطرناکی در جامعه رواج می یابد، احساس نگرانی نمی کنند، پس در آن زمان نیکان خوار، و بدان قدرتمند می شوند، و کیفر الهی بر بندگان بزرگ و دردناک خواهد بود.
1.نهج البلاغه،خطبه 91/32.
2. روضه کافی، ج 8، ص 352؛ منهاج البراعة، ج 2، ص 348؛ نسخه خطی نهج البلاغه، ص 184؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 539؛ بحار الانوار، ج 8، ص 707 و ج 27، ص 251.
3.نهج البلاغه، خطبه 216/10.
امام صادق عليه السلام :
إنَّ للقُلوبِ صَداءً كصَداءِ النُّحاسِ، فاجلُوها بالاستِغفارِ؛
دلها نيز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صيقل دهيد.
عدّة الداعي : ص249
تقصير ماست غيبت طولاني شما
بغض گلو گرفته ی پنهاني شما
بر شوره زار معصيتم گريه مي كني
جانم فداي ديده ي باراني شما
پرونده ام براي شما دردسر شده
وضع بدم،دليل پريشاني شما
اي واي من! كه قلب شما را شكسته ام
آقا چه شد تبسم رحماني شما؟!
اي يوسف مدينه مرا هم حلال كن
« عفو و گذشت» سنت كنعاني شما
آيا حقيقت است كه اصلا شبيه نيست؟!
رفتار ما به رسم مسلماني شما
ايران ما اگر چه بسي شاه ديده است!
چشم اميد بسته به سلطاني شما
صدها هزار نوح و سليمان نشسته اند
در انتظار منسب درباني شما
عشاق شهر يكسره تعريف مي كنند
از لحن و صوت مكي قرآني شما
نشنيده ياد روضه ي گودال كرده ام
دل مي برد تلاوت روحاني شما
اين اشك روضه حال مرا خوب كرده است
رد خور نداشت، نسخه ي درماني شما
« يا فارس الحجاز» برايم دعا كنيد
درمانده است شاعر ايراني شما
وحید قاسمی