• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

مناظره امام حسن عسکری(ع) و اسحاق کندی

26 دی 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


«ابن شهر اشوب» مى ‏نويسد: «اسحاق كِنْدى» كه از فلاسفه اسلام و عرب به شمار مى‏ رفت و در عراق اقامت داشت، (1) كتابى تأليف نمود به نام «تناقضهاى قرآن»! او مدتهاى زيادى در منزل نشسته و گوشه نشينى اختيار كرده و خود را به نگارش آن كتاب مشغول ساخته بود. روزى يكى از شاگردان او به محضر امام عسكرى(عليه السلام) شرفياب شد. هنگامى كه چشم حضرت به او افتاد، فرمود:
آيا در ميان شما مردى رشيد وجود ندارد كه گفته‏ هاى استادتان «كندى» را پاسخ گويد؟ شاگرد عرض كرد: ما همگى از شاگردان او هستيم و نمى‏ توانيم به اشتباه استاد اعتراض كنيم. امام فرمود: اگر مطالبى به شما تلقين و تفهيم شود مى‏ توانيد آن را براى استاد نقل كنيد؟
شاگرد گفت: آرى، امام فرمود:
از اينجا كه برگشتى به حضور استاد برو و با او به گرمى و محبت رفتار نما و سعى كن با او انس و الفت پيدا كنى. هنگامى كه كاملاً انس و آشنايى به عمل آمد، به او بگو: مسئله‏ اى براى من پيش آمده است كه غير از شما كسى شايستگى پاسخ آن را ندارد و آن مسئله اين است كه: آيا ممكن است گوينده قرآن از گفتار خود معانى اى غير از آنچه شما حدس مى‏ زنيد اراده كرده باشد؟
او در پاسخ خواهد گفت: بلى، ممكن است چنين منظورى داشته باشد. در اين هنگام بگو شما چه مى‏ دانيد، شايد گوينده قرآن معانى ديگرى غير از آنچه شما حدس مى‏ زنيد، اراده كرده باشد و شما الفاظ او را در غير معناى خود به كار برده ‏ايد؟ امام در اينجا اضافه كرد: او آدم باهوشى است، طرح اين نكته كافى است كه او را متوجه اشتباه خود كند.
شاگرد به حضور استاد رسيد و طبق دستور امام رفتار نمود تا آنكه زمينه براى طرح مطلب مساعد گرديد. سپس سؤال امام را به اين نحو مطرح ساخت:
آيا ممكن است گوينده‏اى سخنى بگويد و از آن مطلبى اراده كند كه به ذهن خواننده نيايد؟ و به ديگر سخن: مقصود گوينده چيزى باشد مغاير با آنچه در ذهن مخاطب است؟ فيلسوف عراقى با كمال دقت به سؤال شاگرد گوش داد و گفت: سؤال خود را تكرار كن. شاگرد سؤال را تكرار نمود. استاد تأملى كرد و گفت: آرى، هيچ بعيد نيست امكان دارد كه چيزى در ذهن گوينده سخن باشد كه به ذهن مخاطب نيايد و شنونده از ظاهر كلام گوينده چيزى بفهمد كه وى خلاف آن را اراده كرده باشد.
استاد كه مى ‏دانست شاگرد او چنين سؤالى را از پيش خود نمى‏تواند مطرح نمايد و در حدّ انديشه او نيست، رو به شاگرد كرد و گفت: تو را قسم مى‏ دهم كه حقيقت را به من بگويى، چنين سؤالى از كجا به فكر تو خطور كرد؟
شاگرد: چه ايرادى دارد كه چنين سؤالى به ذهن خود من آمده باشد؟ استاد: نه، تو هنوز زود است كه به چنين مسائلى رسيده باشى، به من بگو اين سؤال را از كجا ياد گرفته‏اى؟
شاگرد: حقيقت اين است كه، «ابو محمد» (امام حسن عسكرى (علیه السلام)) مرا با اين سؤال آشنا نمود.
استاد: اكنون واقع امر را گفتى. سپس افزود: چنين سؤالهايى تنها زيبنده اين خاندان است (آنان هستند كه مى‏توانند حقيقت را آشكار سازند).(2)
آنگاه استاد با درك واقعيت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشى روشن كردند و آنچه را كه به عقيده خود درباره «تناقضهاى قرآن» نوشته بود تماماً سوزاند! (3)، (4)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

پی نوشت:
(1). فیلسوفى كه چنین كتابى نوشته بوده، پسر اسحاق كندى به نام
«یعقوب» بوده است و نه خود اسحاق، و بنا به نوشته «محمد لطفى
جمعه»، «اسحاق» حاكم كوفه در زمان سه نفر
از خلفاى عباسى یعنى مهدى و هادى و هارون بوده است (تاریخ
فلاسفه الاسلام فى المشرق و المغرب، المكتبه العلمیه، ص 1). گویا
نام پدر و پسر با هم اشتباه شده و یا در موقع نقل
و استنساخ، نام پسر از قلم افتاده است.
(2). الأن جئت بالحق و ما كان ليخرج مثل هذا إِلّا من ذلك البيت.
(3). این قضیه را ابن شهر اشوب در كتاب «مناقب» (ج‏4، ص
424) از كتاب «التبدیل» نوشته ابوالقاسم كوفى نقل كرده است
برخى از دانشمندان معاصر، در صحت این قضیه
ابراز تردید نموده و نوشته‏ اند: این قضیه نشان مى‏ دهد كه كندى در
یك بى ثباتى فكرى به سر مى‏ برده و به اسلام عقیده نداشته است، و
این موضوع گرچه امكان‏پذیر است، اما چون
تنها در كتاب ابوالقاسم كوفى آن هم به صورت مرسل (بدون سند)
آمده و ابن شهر اشوب نیز از او نقل كرده است، نمى‏ توان براى اثبات
قضیه تاریخى به آن اكتفا كرد (محمد الصدر،
تاریخ الغیبه الصغرى ، ص‏ 196).
اما با توجه به گوشه هایى از تفكر كندى كه در كتب مربوط به تاریخ
فلاسفه اسلامى آمده، چنین قضیه اى بعید به نظر نمى‏ رسد. چنانكه
«حنا الفاخورى » و «خلیل الجر» ضمن تحلیل
مبانى فكرى و فلسفى وى نوشته‏ اند: «…اما گاه شود كه میان تعلیمات
فلسفه و آیات قرآن تناقضى مشهود شود، و این تناقض است كه پاره
اى را به مخالفت با فلسفه واداشته است.
كندى حل این مشكل را در تأویل آیات یافته است. او مى‏ گوید: كلمات
عربى را یك معنى حقیقى است و یك معنى مجازى، و بدین طریق
متفكر مى‏ تواند از منطوق برخى آیات،
معانى مجازى آنها را از راه تأویل دریابد…» (تاریخ فلسفه در جهان
اسلامى، ترجمه عبد المحمد آیتى، تهران، چاپ دوم، كتاب زمان،
1358 ه . ش، ج‏ 2، ص‏ 380).
(4). گردآوري از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 628

 نظر دهید »

رهبر انقلاب در دیدار دست اندرکاران همایش ملّی «فقه هنر»

26 دی 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست اندرکاران همایش ملّی «فقه هنر» که در تاریخ 21 دی 1394 برگزار شده بود، صبح امروز در مرکز همایشهای غدیر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، منتشر شد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به اهمیت موضوع هنر و اظهار خرسندی از ورود حوزه علمیه به مقوله فقه هنر، گفتند: هنر، امری مبارک و انسانی، زاییده‌ی تخیل قوی و ذوق وافی و جزء زندگی انسان است و در میان فقها و در حوزه‌های علمیه نیز همواره هنرمندان برجسته‌ای در شاخه شعر و ادب وجود داشته‌اند.
رهبر انقلاب، «تحقیق، عمق‌یابی و تبیین فقه هنر برای جامعه» را کاری مبارک و لازم خواندند و خاطرنشان کردند: فقه، متکفّل همه امور زندگی بشر است و هنر نیز یکی از همین امور است که باید فقه به آن بپردازد.
ایشان لازمه استنباط احکام و اظهارنظر فقهی در خصوص مقولات هنری را آشنایی فقیه با هنر و حد و مرزهای آن دانستند و افزودند: اسلام نه تنها هنر را قبول دارد بلکه به آن تشویق نیز می‌کند و نمونه‌های تاریخی آن، نشاندهنده همین توجه و تشویق است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به آمیخته بودن هنر با جوامع بشری امروز و آثار مستقیم آن در فکر، روح و سبک زندگی انسان، گفتند: در خصوص برخی فتاوای معروف در مسائل هنری با دقت و عمق‌یابی می‌توان به حرفهای تازه و نویی رسید.
رهبر انقلاب در خصوص الزامات نوآوری در فقه هنر تأکید کردند: باید مسأله «انضباط فقهی» به‌طور جدی مورد توجه باشد و بدون تأثیر گرفتن از جوّ عمومی، و با استفاده از اصول و روش استنباط فقهای شیعه در مراجعه به کتاب و سنّت، در خصوص فقه هنر نیز به نتایجی رسید.
ایشان همچنین با تقدیر از پایه‌گذاری سنت حسنه تفقه در هنر و برگزاری همایش فقه هنر، خطاب به دست اندرکاران این همایش تأکید کردند: این کار باید خیلی زودتر از اینها انجام می‌گرفت و اکنون که آغاز شده است، باید آن را بدون توقف دنبال کنید.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

 نظر دهید »

خاطرات رهبری از شهید نواب صفوی

26 دی 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

27دی ماه سالروز شهادت نواب صفوی



خاطرات رهبری از شهید نواب صفوی

اولین دیدار با شهید نواب

نواب یك سفر آمد مشهد . برای اولین بار نواب را آنجا شناختیم و فكر می كنم كه سال 31 یا 32 بود . ما شنیدیم كه نواب صفوی و فداییان اسلام آمده اند مشهد و در مهدیه عابدزاده از آنان دعوت كرده بودند . یك جاذبه پنهانی مرا به طرف نواب می كشاند و بسیار علاقه مند شدم كه نواب را ببینم . خواستم بروم مهدیه ولی نتوانستم بروم چون مهدیه را بلد نبودم . یك روز خبر دادند كه نواب می خواهد بیاید بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان كه ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم. ما آن روز مدرسه را آب و جارو و مرتب كردیم . یادم نمی رود كه آن روز جزو روزهای فرا موش نشدنی زندگی من بود.

مرحوم نواب آمد . یك عده هم از فداییان اسلام با او بودند كه با كلاهشان مشخص می شدند. كلاههای پوستی بلندی سرشان می گذاشتند و با آن مشخص می شدند . اینها هم دور و برش را گرفته بودند و همراه با جمعیتی وارد مدرسه سلیمان خان شدند . راهنماییشان كردیم و آمدند در مدرس مدرسه كه جای كوچكی بود نشستند . طلاب مدرسه هم جمع شدند . هوا هم گرم بود . تابستان بود ظاهراً یا پاییز ، درست یادم نیست . آفتاب گرمی بود . ایشان هم شروع به سخنرانی كردند .

سخنرانی نواب در مدرسه سلیمان خان

سخنرانی نواب یك سخنرانی عادی نبود . بلند می شد و می ایستاد و با شعار كوبنده و با شعاری شروع به صحبت می كرد . من محو نواب شده بودم . خودم را از لابلای جمعیت به نزدیكش رسانده و جلوی نواب نشسته بودم . تمام وجودم مجذوب این مرد بود و به سخنانش گوش می دادم و او هم بنا كرد به شاه و به دستگاههای انگلیس و اینها بدگویی كردن . اساس سخنانش این بود كه اسلام باید زنده شود . اسلام باید حكومت كند واین كسانی كه در راس كار هستند اینها دروغ می گویند . اینها مسلمان نیستند و من برای اولین بار این حرفها را از نوا ب صفوی شنیدم و آنچنان این حرفها درون من نفوذ كرد و جای گرفت كه احساس می كردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم . این احساس را واقعا داشتم كه دوست دارم همیشه با او باشم .

شربت شهادت

چنان كه گفتم آن روز هوا خیلی گرم بود . عده ای كه با خود نواب بودند شربت آبلیمو درست كردند و یك ظرف بزرگ ، یك قدحی شربت آبلیمو درست كردند و آوردند كه ایشان و هر كس نشسته هست بخورد . یكی از اطرافیان ایشان لیوان دستش گرفته بود وذره ذره از آن شربت به همه می داد و هر كس اطراف نواب بود ( شاید 100 نفر آدم آن دوروبرها بودند ) با یك شور و هیجانی به همه شربت می داد . اواخرشربت كم شد ، با قاشق به دهان هر كسی می گذاشتند . وقتی كه به من می داد ، گفت : بخور ان شاء ا… هر كس این شربت را بخورد شهید می شود .

نواب در مدرسه نواب

بعد گفتند كه فردا هم نواب به مدرسه نواب می رود . من هم رفتم مدرسه نواب برای اینكه بار دیگر نواب را ببینم . مدرسه نواب مدرسه بزرگی است . برعكس مدرسه سلیمان خان كه كوچك است ، مدرسه نواب جا و فضای وسیعی دارد . آن روز همه آن مدرسه را فرش كرده بودند و منتظر نواب بودند . گفتند كه از مهدیه راه افتاده اند به این طرف . من راه افتادم و به استقبالش رفتم كه هر چه زودتر او را ببینم . یك وقت دیدم از دور دارد می آید . یك نیم دایره ای در پیاده رو درست شده بود كه وسط آن نیم دایره نواب قرار گرفته بود و دو طرفش همین طور صف مردمی بود كه از پشت سر فشار می آوردند و می خواستند او را ببینند و پشت سرش جمعیت زیادی حركت می كرد.من هم وارد شدم . باز رفتم نزدیك نواب قرار گرفتم . جذب حركات او شده بودم . نواب همین طوری كه می رفت شعار هم می داد . نه این كه خیال كنید همین طور عادی راه می رفت ، یك منبر در راه شروع كرده بود : ما باید اسلام را حاكم كنیم . برادر مسلمان ! برادر غیرتمند ! اسلام باید حكومت كند .از این گونه حرفها و مرتبا در راه با صدای بلند شعار می داد . به افراد كراواتی كه می رسید می گفت : این بند را اجانب به گردن ما انداخته اند، برادر بازكن . به كسانی كه كلاه شاپو سرشان بود می گفت: این كلاه را اجانب سر ما گذاشته اند برادر بردار . و من دیدم كسانی را كه به نواب می رسیدند و در شعاع صدای او و اشاره دست او قرار می گرفتند ، كلاه شاپو را بر می داشتند و مچاله می كردند در جیبشان می گذاشتند . اینقدر سخنش و كلامش نافذ بود. من واقعا به نفوذ نواب در مدت عمرم كمتر كسی را دیده ام . خیلی مرد عجیبی بود یك پارچه حرارت بود ، یك تكه آتش بود.

با همین حالت رسیدیم به مدرسه نواب و وارد مدرسه شدیم . جمعیت زیادی هم پشت سرش آمدند . البته مدرسه پر نشد ، اما حدود مسجد مدرسه جمعیت زیادی جمع شده بودند . باز من رفتم همان جلو نشستم و چهار چشمی نواب را می پاییدم . شروع به سخنرانی كرد . با همه وجودش حرف می زد . یعنی این جور نبود كه فقط زبان و سر و دست كار كند ، بلكه زبان و سر و دست و پا و بدن و همه وجودش همینطور حركت می كرد و حرف می زد و شعار می داد و مطلب می گفت . بعد هم كه سخنرانیش تمام شد ظهر شده بود و پیشنهاد كردند كه نماز جماعت بخوانیم . قبول كرد و اذان گفتتند . ایستاد جلو و یك نماز جماعت حسابی هم ما پشت سر نواب خواندیم .

خبر شهادت نواب

بعد نواب رفت و دیگر ما بی خبر بودیم و اطلاعی از نواب نداشتیم تا خبر شهادتش به مشهد رسید ، بعد از حدود تقریبا دو سال كه از سفر نواب به مشهد می گذشت .خبر شهادتش كه رسید ما در مدرسه نواب بودیم یادم هست كه یك جمع طلبه آن چنان خشمگین و منقلب به شاه دشنام می دادیم و خشم خودمان را به این صورت اظهار می كردیم و اینجا جای دارد كه بگویم مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی  روی همان آزادگی و بزرگ دلی كه داشت تنها روحانی مشهد بود كه در مقابل شهادت نواب عكس العمل نشان داد و آن عكس العمل در درس بود سردرس به یك مناسبت حرف را به نواب صفوی و یارانش برگرداند و انتقاد شدیدی از دستگاه كرد و تاثر شدیدی ابراز كرد و این جمله یادم است كه فرمود: وضعیت مملكت ما به جایی رسیده كه حالا فرزند پیغمبر را به جرم گفتن حقایق می كشند. این را از محروم حاج شیخ هاشم قزوینی من به یاد دارم هیچ كس دیگر متاسفانه عكس العمل نشان نداد و اظهار نظری نكرد. باید گفت كه اولین جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب در من به وجود آمد و هیچ شكی ندارم كه اولین آتش را در دل ما نواب روشن كرد.

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی


 نظر دهید »

شهادت نواب صفوي و یارانش

26 دی 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

 

27 دی ماه سالروز شهادت سید نواب صفوی



سيد مجتبي تهراني معروف به نواب صفوي، در سال 1303 شمسي در خانواده اي روحاني و اصيل در خانه محقري در خاني آباد تهران قدم به عرصه ي وجود گذاشت. وي با علاقه و عشقي وصف ناشدني به روحانيت و به قصد ادامه راه آبا و اجداد خود، در اواخر سال 1320، پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه، رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد. شهيد از طرف مادر به سادات دُرچه اصفهان منتسب و از طرف پدر ميرلوحي است. شهيد عنوان نواب صفوي را از خاندان مادر به ارث برده است. شهيد پس از ورود به نجف اشرف، بدون کوچکترين درنگي به فراگيري مقدمات پرداخت و روابط تنگاتنگي با علماي دلسوز و بيدار و مبارز از جمله صاحب کتاب جهاني و کم نظير الغدير، آيت الله علامه اميني قدس سره برقرار کرد. آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب درباره ي شهيد مي فرمايند:(1) بايد گفت که اولين جرقه هاي انگيزش انقلابي اسلامي به وسيله ي نواب در من به وجود آمد و هيچ شکي ندارم که اولين آتش را در دل ما نواب روشن کرد. اعدام انقلابي کسروي و اعلام موجوديت فداييان اسلام بعد از شهريور 1320 و فراگير شدن جنگ جهاني دوم، ايران نيز گرفتار شرايط دشواري شد، از يک طرف مورد تجاوز متفقين قرار گرفت، و از طرف ديگر سود جوياني قلم به مزد و اجير، از آزادي سوء استفاده مي کردند و از طريق ترويج فرهنگ غربي به جان مسلمانان افتاده بودند و درصدد بودند تا آنچه رضاخان از طريق زور قلدري نتوانسته بود انجام دهد، از طريق قلم و نگارش با مخدوش نمودن تاريخ اسلام انجام دهند. «احمد کسروي» از جمله افرادي بود که خط معارض و مهاجم عليه اسلام تشيع را دنبال مي کرد. او نه تنها در کتاب «شيعي گري» به روحانيت، مقدسات اسلامي، پيشوايان مذهب تشيع و امامان بحق و معصوم عليهم السلام حمله مي کرد، بلکه در کتاب هاي صوفي گري، بهاييگري، مادي گري و حتي تاريخ مشروطيت، مقدسات ديني و روحانيت را مورد حمله قرار داد. نواب با کتاب هاي کسروي در نجف آشنا شد و موجي از احساسات مذهبي و ديني وجودش را فرا گرفت. کتاب ها را نزد علما برد و از آن ها نظر خواست. همه حکم به مهدور الدم بودن نويسنده ي کتاب ها دادند. سيد در اواخر 1323، وارد تهران شد و بدون درنگ به خانه ي کسروي رفت و او را از گفتن و نوشتن سخنان توهين آميز به اسلام و ائمه ي شيعه عليهم السلام و روحانيت برحذر داشت و وقتي مطمئن گرديد که وي اصلاح پذير نيست، آماده ي اجراي حکم الهي شد. شهيد نواب در هشتم ارديبهشت 1324، در سر چهارراه حشمت الدوله به کسروي حمله کرد ولي توسط پليس دستگير و زنداني شد. بعد از آزادي از زندان، موجوديت فداييان اسلام را طي يک اعلاميه ي رسمي با جمله ي هوالعزيز و تيتر « دين و انتقام» اعلام کرد و اعدام کسروي را پيگيري نمود نواب صفوي به تدريج با جاذبه ي خود، جواناني چون شهيد سيد حسين امامي را جذب نمود و امامي در 20 اسفند 1324، بر کسروي يورش برد و او را زير ضربات اسلحه ي سرد و گرم قرار داد و چون فرشته ي قهر جانش را گرفت. فداييان اسلام و مجريان حکم الهي دستگير شدند و خبر اعدام انقلابي کسروي در همه جا منتشر شد و مردم مسلمان را غرق در شادي و سرور نمود. بعد از سال 1327، که جنبش ملي شدن صنعت نفت به اوج خود رسيد و فعاليت گروه هاي مخالف رژيم علني شد و اقليت موجود در مجلس مانع تصويب قرار داد «گس گلشاييان» گرديد، رژيم استبدادي شاه براي اين که حتي اقليت مخالفي نيز وارد مجلس نشود، توسط «هژير» دست به تقلب در انتخابات زد و به بهانه ي ترور شاه و دست داشتن آيت الله کاشاني در اين ترور، ايشان را بازداشت و به لبنان تبعيد کرد. فداييان اسلام «هژير» را اعدام انقلابي کردند و با نامزد نمودن آيت الله کاشاني و مصدق، گروه اقليت دوباره به مجلس راه يافت. با وجود اين که نواب ميانه ي خوبي با ملي گراها نداشت، اما با توجه به رهبريت آيت الله کاشاني و به منظور وحدت مبارزات اسلامي و ملي، از همگامي و همراهي با آن ها دريغ نورزيد. اعدام انقلابي رزم آرا رزم آرا نخست وزير رژيم پهلوي و دست نشانده ي انگلستان، با ملي شدن صنعت نفت به شدت مخالفت مي کرد و مي گفت که ملت ايران توانايي و لياقت اداره ي اين صنعت عظيم را ندارد و به عناوين مختلف در تصويب اين قانون در مجلس شوراي ملي کارشکني مي کرد. در روز 16 اسفند 1329 زماني که اتومبيل رزم آرا جلوي مسجد امام (شاه سابق) توقف کرد و نخست وزير جهت شرکت در ختم آيت الله فيض قصد ورود به صحن مسجد را داشت، خليل طهماسبي بي درنگ از پشت سر با شليلک سه گلوله او را از پاي درآورد و خود نيز توسط مأموران دستگير شد. او در بازجويي مي گويد: من نمي گويم سمندر باش يا پروانه باش چون به فکر سوختن افتاده اي مردانه باش بلي من طهماسبي هستم و باکي از کشته شدن ندارم، براي اين که خداي متعال مي فرمايد: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوُا في سَبيلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ پس شما اين را مسلم بدانيد کسي که شخصيتي را تشخيص داد خائن به دين و مملکت است ترس از کشته شدن ندارد. آن ها زنده اند. ما معتقد به اين حقايق هستيم.» قتل رزم آرا در دل رژيم چنان وحشتي انداخت که دولت بعدي (حسين علاء) نتوانست با ملي شدن صنعت نفت مخالفتي نمايد و مجبور به استعفا گرديد و مجلس، مصدق را به نخست وزيري انتخاب کرد. آيت الله کاشاني در مصاحبه اي در رابطه با قتل رزم آرا چنين اظهار نظر کرد: «اين عمل (هلاکت رزم آرا) به نفع ملت ايران بود و آن گلوله و ضربه عاليترين و مفيدترين ضربه اي بود که به پيکر استعمار و دشمنان ملت ايران وارد آمد» و در مصاحبه اي ديگر اظهار مي دارد: «… نخست وزير مقتول در زمان حيات خود از منافع شرکت نفت جنوب و سياست استعماري انگلستان به شدت حمايت مي کرد. چون عموم طبقات مردم ايران با تصميم قطعي و خلل ناپذيري براي کوتاه کردن دست طمع سياست استعماري نفت جنوب قيام کرده بودند، پافشاري رزم آرا براي مقاوت در مقابل افکار عمومي ملت ايران و حمايت از شرکت نفت باعث خشم شديد و عمومي مردم ايران گرديد و جواني غيور، وطن پرست و متدين از ميان مردم ايران برخاست و نخست وزير بيگانه پرست را به جزاي اعمال خود رسانيد…(2) در مرداد 1331، ماده ي واحدي به تصويب مجلس رسيد که چون خيانت حاجي علي رزم آرا بر ملت ايران ثابت گرديده، هر گاه قاتل او استاد خليل طهماسبي باشد به موجب اين قانون مورد عفو قرار مي گيرد. بدين ترتيب در 23 آبان همان سال، طهماسبي پس از دو سال و اندي از زندان آزاد گرديد.(3) آيت الله کاشاني در پي آزادي شهيد طهماسبي او را به عنوان «شمشير برّان اسلام» و «مجري اراده و افکار ملت ايران» مورد ستايش قرار داد.(4) پايان کار فداييان اسلام فداييان اسلام از راه تشکيل جلسات تفسير قرآن و اسلام شناسي بر اساس مکتب تشيع، به فعاليت خود ادامه مي دادند و پرچم سبز و سفيد خود را با کلمات زيباي «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علي ولي الله» آراسته بودند. در آن موقع در دولت حسين علاء پيوستن ايران به پيمان بغداد مطرح بود که در حقيقت ايران يکي از اقمار منطقه ي انگليس و امريکا مي شد.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

فرار بی بازگشت

26 دی 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


گسترش موج اعتصابات، کشور را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید. تا جایی که شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و مشورت، پاسخ ردّ داد تا اینکه شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت.

شاه پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصاب ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان های گارد شاهنشاهی بود. در ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.

به استراحت احتیاج دارم!
شاه در مصاحبه کوتاهی به خبرنگاران گفت: «مدتی است احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود.»

در آخرین روزها همسر شاه یعنی فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به او، طبق قانون اساسی جلب نماید. اما شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد. سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را بر قرار ترجیح داد. از اعضای خانواده ی سلطنتی تنها فرح مانده بود که او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد.

 نظر دهید »

عظمت علمی حضرت عبد العظیم علیه السلام

24 دی 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام کافی است که بدانیم امام معصوم ، مردم را برای حلّ مشکلات دینی و یافتن پرسش های اعتقادی و عملی شان ، به ایشان ارجاع داده است.

صاحب بن عَبّاد در رساله ای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نوشته ، [1] در توصیف علمی ایشان آورده : ابو تراب رویانی ، روایت کرد که شنیدم ابوحمّاد رازی می گفت : خدمت امام هادی علیه السّلام درسامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم . امام به پرسش های من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خدا حافظی کنم به من فرمود :

یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ .

ای ابو حماد ! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقه ات برای تو مشکل شد ، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان .[2]

این تعبیر، به روشنی نشان می دهد که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در عصر خود ، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت علیهم السّلام در اختیار داشته ، می توانسته دیدگاه های اسلام ناب را در زمینه های مختلف اعتقادی و عملی ، استخراج کند و به پرسش های مردم پاسخ گوید.

بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل بیت علیهم السّلام نبوده است ؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان ، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمی اش مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السّلام قرارگرفته است .


[1] . این رساله در سال 516 ق ، به خط یکی از بنی بابویه نگارش یافته است ( ر.ک. خاتمه مستدرک الوسائل : ج 4 ص404ش 173)
[2] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و سهرری /مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص 23 ( رساله « رساله فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام » صاحب بن هباد)

 5 نظر

اللهم عجل لولیک الفرج

23 دی 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 467
  • 468
  • 469
  • ...
  • 470
  • ...
  • 471
  • 472
  • 473
  • ...
  • 474
  • ...
  • 475
  • 476
  • 477
  • ...
  • 501

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • ۲خاطره کوتاه از شهید احمد کشوری (5.00)
  • مقام علمی فاطمه(علیهاالسلام) (5.00)
  • دوست شناسی (5.00)
  • ميرزا محمد حسين ناييني (5.00)
  • ​من قاسم سلیمانیم (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 466
  • دیروز: 1603
  • 7 روز قبل: 10907
  • 1 ماه قبل: 25757
  • کل بازدیدها: 887009

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس