روزها فكر من اين است و همه شب سخنم
كـــه چرا غافل از احـــوال دل خويشـتنم
و در آستانه ي تغيير و تحول سال و زمان؛ دعوتي احوال ما را دگرگون نمود؛
تا بار ديگر سرخي خون شهدا متذكر راه و منش زندگيمان باشد. پروردگارا سپاسگزارم كه ما با راهيان سفر «راهيان نور» همراه كردي تا غبار و زنگار سرگرمي هاي مادي، خودخواهي ها و سود طلبي هاي اين دنيا، با بالاترين سطح فداكاري براي آرمان هاي بشري؛ يعني شهادت زدوده شود و نور رستگاري چشمان بي فروغمان را روشنايي بخشد.
هميشه شنيده و گفته ايم كه: «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند…» اما امروز مي خواهم يادآوري كنم؛ ما آماده ايم تا آبروي كوفه را احيا كنيم. آماده ايم كه پاي پياده تا كوفه رفته و در آباداني آن براي همراهي و ياوري «علي زمان» از هيچ خدمتي دريغ نكنيم.
پس سرور و مولاي من به حق آن دل هايي كه با نور ايمان و توكل بر تو محكم شده بودند و همه ي سلاح هاي زر و زور را ناكار امد و بي اثر كرده بودند؛ ما را نيز مزين به «روحيه ولايي، رفتار انقلابي و غيرتي شهدايي» كن تا بتوانيم در ياري امام عصر و زمانمان تا آخر ايستاده و سربلند باشيم؛ آن گونه كه امصار و اعصار نظيرمان را در مردانگي و ولايت پذيري به خود نديده باشند براي ساختن تمدن اسلامي_الهي وعده داده شده از سوي ذات غيور و مهربانت.
انشاءلله
دل نوشته ه. انجمني(طلبه مركز تخصصي و استاد حوزه)در اردوي راهيان نور