مناظره استاد شهیدی با فرزند شهیدش
23دی ماه سالروز درگذشت دکتر سید جعفر شهیدی
روایتی از مناظره استاد سید جعفر شهیدی با فرزند شهیدش
اوایل جنگ بود و سید احسان علاقه داشت به جبهه برود و پدر، هم به خاطر علاقه پدر و فرزندی و هم به دلیل اینکه ظرفیت های بالای یادگیری در ایشان دیده بود؛ خیلی علاقه نداشت که ایشان به این جریان ملحق شود. از آن جایی که فضای تربیتی و تعامل ما با مرحوم پدر در چنین مواردی بیشتر شبیه به یک فضای گفت وشنود علمی بود تا یک محیط عاطفی خانوادگی، کار به مباحثه کشید و پدر چون مجتهد بودند فرمودند: «این حرفی که میزنم از باب تشخیص فقهی است و شما نباید به جبهه بروی!»
جوابی که برادرم داد این بود:
« اولا در این یک مورد ، امام خمینی رضایت والدین را شرط وجوب تکلیف نمی دانند و دوم این من مقلد امام هستم و نخستین مسأله از باب دفاع در رساله ی ایشان می گوید که اگر دشمن بر بلاد مسلمانان و سرحدات آن هجوم نماید، واجب است بر جمیع مسلمانان دفاع از آن… و در این امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست .به عنوان یک طلبه با همه احترامی که برای شما قائلم اکنون چنین اتفاقی افتاده و من هم مقلد آیة اللّه العظمی خمینی هستم و به موجب این حکم مکلفم که به جبهه بروم! و حتی با برداشت بنده ، ظاهرا این حکم شامل حال شما هم می شود! حالا شما در مورد استنباط بنده چه میفرمایید؟»
پدر تأملی کردند و گفتند: « من استنباطم از لفظ بلد، محدوده شهر تهران است؛ اگر شهر تهران در معرض چنین هجمهای قرار گیرد، من هم به دفاع بر میخیزم… به اعتقاد من این مرزبندی ها تقسیمات موجهی نیستند و قدرت های جهانی بعد از جنگ ها بنا به مصالح خودشان این مرزها را ترسیم کرده اند.»
بعد از این مناظره بود که برادر ما به جبهه رفت و در نهایت هم به شهادت رسید.