• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

خطابه زينب (سلام الله علیها) در مجلس يزيد

17 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

زينب (س ) پس از ورود به شام و حضور در مجلس يزيد، با سخنان علي گونه اش چنان يزيد را رسوا كرد و او را به گريه واداشت كه توان پاسخ گويي از او سلب شد.

زينب در مجلس شام خطاب به يزيد كرده و فرمود:

((افسوس كه ناچار به گفت و گو با تو هستم ، و گرنه من تو را كوچك تر و حقيرتر از اين مي دانم كه با تو سخن گويم …قسم به خدا كه جز از خدا ترسي ندارم و جز به او نزد كسي شكايت نمي برم …هر مكر و خدعه اي داري به كارگير و هر تلاشي داري بكن و هر چه مي تواني با ما دشمني نما؛ ولي بدان ، به خدا سوگند نمي تواني ياد ما را محو كني و ذكر اهل بيت را از بين ببري .))

آن گاه سخناني كوتاه رد و بدل مي شود و پس از اين كه تمام حاضران با شگفتي و تعجب ، اين همه شجاعت را ملاحظه مي كنند، حضرت زينب (س ) خطبه اش را شروع مي كند كه بخش هايي از آن را نقل مي كنيم :

((اي يزيد! آيا پنداشتي كه چون بر ماس سخت گرفتي و اطراف زمين و آفاق آسمان را بر ما تنگ نمودي و ما را مانند اسيران به اين طرف و آن طرف كشاندي ، اكنون ما در نزد خدا خوار گشته ايم و يا تو را در نزد او قرب و منزلتي است ؟!…

بدان كه اگر خدا به تو مهلتي داده است ، براي اين است كه مي فرمايد: ((و لا يحسبن الّذين كفروا انّما نملي لهم خير الانفسهم ، انما نملي لهم ليزدادوا اثما و لهم عذاب مهين ))(1) كافران هرگز نپندارند كه اگر به آنها مهلتي داديم به سود آنان است ، چرا كه ما به آنها مهلت مي دهيم تا بيشتر گناه كنند و آن پس عذابي خوار كننده بر ايشان خواهد بود.

((آيا اين از عدالت است ، اي فرزند آزاد شدگان ! كه دختران و كنيزانت را در پس پرده نگه داري و دختران رسول خدا را مانند اسيران به هرسو بگرداني ؟!

((آيا باز آرزو مي كني كه اي كاش پيرمردان ، كه در بدر كشته شدند، امروز را شاهد بودند؟! بي آنكه خود را گنه كار بشماري يا گناهت را سنگين بداني …

((اي يزيد! به خدا قسم تو جز پوست خود نشكافتي و جز گوشت بدن خود قطع نكردي و خواه ناخواه به زودي نزد رسول خدا (ص ) باز خواهي گشت و اهل بيت (ع ) و پاره هاي تنش را نزد او در ((حظيرة القدس )) خواهي يافت ؛ همان روز كه خداوند پراكندگي آنان را به اجتماع مبدل گرداند. ((و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند رهم يرزقون ))(2)؛ هرگز نپنداريد آنان كه در راه خدا كشته شده اند مردگانند، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي يابند.

((و به زودي تو، و آن كس كه تو را به اين مقام رسانيد و بر گردن مؤ منان مسلط كرد، خواهيد دانست كدام يك از ما بدكارتر و از نظر نيرو، ضعيف تريم ؛ در آن روزي كه داور خداست و دشمن طرف مقابل تو، جد ماست و اعضاي بدنت عليه تو گواهي خواهند داد…در آن هنگام كه تو جز به اعمالي كه از پيش فرستاده اي دسترسي نخواهي داشت ، به پسر مرجانه پناه مي بري و او نيز به تو پناه مي برد، در حالي كه ناتواني و پريشاني خود و همكاران و يارانت را در برابر ميزان عدل الهي خواهي ديد. آن گاه در مي يابي كه بهترين توشه اي كه براي خود اندوخته اي ، كشتن ذريه محمد (صلي الله عليه و آله و سلم ) مي باشد!!))

يزيد از شنيدن اين سخنان ، كه چون نيزه اي بر قلبش وارد شده بود، از وحشت و تاءثر بر خود مي لرزيد و توانايي پاسخ گفتن نداشت . ناچار روي را از زينب (س ) بگردانيد.

پس از چندي كه حضرت سجاد (ع ) نيز سخناني به او فرمود، شروع كرد به ناسزا و لعنت بر ابن مرجانه فرستادن ، تا اينكه شايد خودش را از آن مهلكه نجات دهد! سپس دستور داد تا اهل بيت را با كمال احترام !به مدينه برگردانند.(3)

متن عربی خطبه

(1)سوره آل عمران ، آيه 187
(2)سوره آل عمران آيه 169
(3)ره توشه راهيان نور، ص 267 - 269.

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص134

 نظر دهید »

آيينه عفاف در مجلس ابن زياد

17 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

اسيران آل پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) را به مجلس ‍ پسر زياد وارد كردند. در ميان اسيران ، زينب كبري يا آيينه عفت و پاكدامني و فصاحت علي (ع ) كه سخت اندوهناك بود و كهنه ترين جامه ها را پوشيده بود، به طور ناشناس در يك طرف مجلس قرار گرفت و كنيزان اطرافش را احاطه كردند.

ابن زياد پرسيد: اين زدن كه از برابر ما گذشت بو در يك طرف مجلس قرار گرفت و زنان اطراف او را گرفتند كيست ؟

زينب (س ) پاسخ او را نداد.

پسر زياد بار ديگر همان سؤ ال را مكرر كرد. يكي از كنيزان او را معرفي كرده و گفت : اين زن ، يادگار زهرا دختر رسول خداست .

ابن زاد كه او را شناخته ، مخاطب ساخته و گفت : ستايش خدا را كه شما را رسوا كرد و از دم تيغ گذرانيد و دروغ شما را آشكار نمود.

زينب (س )، در اين جا طاقت نياورده و فرمود: ستايش خدا را كه ما را به بركت پيمبر بزرگوارش گرامي داشته و از پليدي پاك و پاكيزه نموده و همانا آدم بدكار رسوا مي شد و دروغ مي گويد و او هم غير از ماست .

پسر زياد پرسيد: چگونه يافتي كاري كه خدا با خاندان تو به انجام آورد؟

زينب (س ) فرمود: خداي متعال كشتن در راه خودش را براي آنان مقدر فرموده بود و آنها به طوري كه او اراده كرده بود كشته شدند و به آرامگاههاي هميشگي خود رهسپار شدند و به زودي خدا ميان تو و ايشان گرد خواهد آورد و در پيشگاه داد او حجت خواهند كرد و با شما دشمني خواهند نمود.

از اين سخنان كه بر خلاف انتظار پسر زياد بود و نمي خواست در چنان محفلي با اين گونه سخنان رو به رو شود، آتش خشمش شعله ور شد و خواست او را سياست كند.

عمروبن حرث به شفاعت برخاسته ، اظهار داشت : اي پسر زياد، گوينده اين سخنان زن است و زن را نمي توان در برابر گفته هايش ‍ مؤ اخذه كرد و از او خرده گيري نمود.

نمي شايد زنان را سخت گفتن

به بد گفتن جزاي بد شنفتن

پسر زياد كه پاسخ صحيحي نداشت ، دهان نحس خود را گشوده و گفت : خداي متعال دل مرا از كشتن سركشان و عاصيان خاندان تو شفا داد.

زينب (س ) از شنيدن اين گفته سخت ناراحت شد، چنان كه سراپاي او را آتش زد و شروع كرد به گريستن و فرمود:

اي بي حيا! به جان خودم سوگند، بزرگ مرا شهيد كردي و پرده عزت و آرزوي مرا دريدي و شاخه بارور مرا جدا نمودي و اصل مرا از بن برانداختي و هر گاه از چنين امر خيري كه اساس آسمان و زمين را به لرزه در آورد شفا پيدا كردي ، چنان است كه مي گويي شفا يافته .

پسر زياد كه اين بار هم با سخنان درشت و در عين حال اندوه آور رو به رو شد، گفت : اين زن سخن پرداز است و پدر او هم سراينده سخن پردازي بود.

زينب (س ) فرمود: زن را با سخن پردازي چه مناسبت ! من علاوه بر اين ماءموريت ، كار ديگري دارم كه بايد به انجام آن بپردازم :

زنان با با سخن سنجي چه كار است

مرا اين سان سخن گفتن شعار است

ليكن بي حيايي و خونريزي تو كار مرا به جايي رسانيد كه بايد آتش دروني خود را بدين وسيله خاموش بسازم .(1)

(1) كتاب الارشاد، ص 472.

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص133

 1 نظر

دفاع از امام سجاد (علیه السلام) در مجلس ابن زياد

17 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

امام سجاد(ع ) را در برابر ابن زياد آوردند. پرسيد: تو كيستي ؟ فرمود: من علي بن الحسينم . گفت : علي بن الحسين كه در پيكار با ما كشته شد و خدا او را از پاي در آورد. فرمود: آن شير بيشه شجاعت كه شربت شهادت نوشيد برادر من علي (ع ) بود كه او را بر خلاف انتظار تو مردم شهيد كردند نه خدا. پسر زياد گفت : چنان نيست كه مي گويي ، بلكه خدا او را كشت . امام سجاد (ع ) اين آيه را تلاوت فرمود كه مردمان را در هنگام فرا رسيدن مرگشان مي ميراند. پسر زياد خشمگين شده و گفت : شگفتا هنوز آن جراءت و توانايي در تو باقي مانده كه پاسخ مرا بدهي و گفته مرا زير پا اندازي . اينك بياييد او را برده و گردن بزنيد.

زينب (س ) بي تاب شده خود را به دامن سيد سجاد انداخته ، پسر مرجانه را مخاطب قرار داد و فرمود: آن همه خونها كه از نما ريختي ، هنوز كاسه انتقام تو را لبريز نكرده و آرام نگرفته كه باز هم مي خواهي گرگ وار خون ما را بياشامي ؟

آن گاه دست به گردن سيد سجاد درآورده فرمود: سوگند به خدا دست از يادگار برادر بر نمي دارم و از او جدا نمي شوم و اگر مي خواهي او را به قتل آوري مرا هم با او بكش .

مرا با او بكش تا هر دو باهم

شويم آسوده از اين محنت و غم

پسر زياد، نگاه عجيبي به عمه و برادرزاده نموده و گفت : شگفت از خويشاوندي و مهر پيوندي ! سوگند به خدا خيال مي كنم زينب دوست مي دارد هر گاه قرار شود برادرزاده او را بكشم ، او را هم با وي به قتل برسانم . آن گاه دستور داد دست از او برداريد و بيماري و ناتواني براي بيچارگي او كافي است .(1)

(1)كتاب الارشاد ص 473.

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص132

 نظر دهید »

خطابه زينب (س ) در دار الاماره ابن زياد

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

زينب كبري (س ) نه تنها با مردم كوفه سخن گفت و آنان را بر كار زشتي كه مرتكب شده بودند ملامت و عتاب كرد، كه در دارالاماره ((ابن زياد)) نيز چنان نيرومندانه ايستاد و سخن پرخاشگرانه گفت و آن پليد را كه سرمست پيروزي (پنداري ) بود، حقير و كوچك شمرد كه توان سخن گفتن را از او گرفت .

ابن زياد براي اينكه زينب كبري (س ) را كوچك بشمارد، رو به آن حضرت كرده و گفت : خداي را شكر، كه شما را رسوا نمود و مردان شما را كشت و وحي و اخبارتان را دروغ گردانيد!!

زينب (س )، اين مرد آفرين روزگار، بي آنكه هيبت مجلس در روح بلندش كوچك ترين تاءثيري گذارد، با نگاهي تحقيرآميز، در پاسخ فرمود:

((الحمد لله الذي كرمنا بنبيه و طهرنا من الرجس تطهيرا. انما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر و هو غيرنا. ثكلتك امك يا ابن مرجانة ))؛ حمد و سپاس خدا را كه ما را به وسيله پيامبرش گرامي داشت و از هر پليدي و آلودگي پاك و مبرا ساخت و همانا شخص ‍ تبه كار رسوا مي شود و بدكار دروغ مي گويد و او غير از ماست مادرت به عزايت بنشيند، اي فرزند مرجانه !))

عبيدالله در حالي كه از خشم ، رگ هاي گردنش پر از خون شده بود، با مسخره گفت : چگونه ديدي كار خدا را درباره برادرت و خاندانت ؟

زينب (س ) با همان بي اعتنايي فرمود:

((ما راءيت الا جميلا اولئك قوم كتب الله عليهم القتل فبرزو و الي مضاجعهم و سيجمع الله بينك و بينهم فتختصمون عنده فانظر لمن الفلج يابن مرجانة ))؛ هر چه ديدم (چون در راه خدا بود) زيبايي و خير بوده است .

آنان گروهي بودند كه خداوند كشته شدن را بر آنها نوشته بود و از اين روي (مردانه ) به قتلگاه خويش شتافتند و زود است كه خداوند تو و آنها را در يك جا جمع كند و در پيشگاه او محاكمه شويد، تا معلوم شود حق با كيست اي پسر مرجانه !))(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص131

(1)ره توشه راهيان نور، ص 266 و 267.

 2 نظر

خطابه زينب (سلام الله علیها ) در كوفه

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

پس از شهادت امام حسين (ع )، بلافاصله امانت بزرگ پي گيري راهش ، به دوش زينب كبري (س ) گذارده شد و او با سخنان آتشين خود، خفتگان را بيدار و ياغيان و سركشان را رسوا مي كرد.

هنگامي كه كاروان اسيران ، در آن جو پر از ظلم و خفقان به كوفه رسيد، زنان و مردان و كودكان كوفه در دو طرف مسير صف كشيده بودند و نظاره مي كردند. برخي ناراحت و برخي بهت زده و گروهي نيز از شدت تاءثر اشك مي ريختند. حضرت زينب نگاهي به مردم افكند و با اشاره خواست همه سكوت كنند. آن گاه با شجاعتي بي نظير و علي وار به سخنراني ايستاد:

((هان ، اي مردم كوفه ! اي اهل نيرنگ و فريب ! گريه مي كنيد؟!اي كاش هيچ گاه اشك چشم هايتان تمام نشود و هرگز ناله هايتان خاموش نگردد. همانا مثل شما مثل زني است كه رشته خويش را پس از خوب بافتن ،

پنبه نمايد. شما سوگندهاي خود را دست آويز فساد، در ميان خويش قرار داديد.

((هان ! آگاه باشيد! چه بد است آن بار گناهي كه بر دوش ‍ گرفته ايد.

و عار شديد ننگي كه هيچ گاه لكه آن از دامن خود نتوانيد شست و چگونه مي توانيد اين ننگ را بشوييد كه نواده خاتم پيامبران و معدن رسالت را كشتيد، در حالي كه او مرجع رفع اختلافها و راهنماي زندگي تان بود و سرور و سالار جوانان اهل بهشت . گناهي بس ‍ بزرگ و كاري بسيار شوم مرتكب شده ايد.

((آيا تعجب مي كنيد اگر آسمان خون ببارد؟ آگاه باشيد كه چه بد و زشت بود آنچه نفستان به شما فرمان داد كه هم خدا را بر شما خشمگين نمود و هم در عذاب جاودانه خواهيد بود.

((آيا مي دانيد كه كدام جگري را شكافتيد؟ و چه خوني را ريختيد؟ و كدام پرده نشيناني را از پرده بيرون كشيديد؟ كاري بس ‍ زشت و منكر مرتكب شديد كه نزديك است آسمان ها از هول آن فرو ريزند و زمين بشكافد و كوه ها از هم متلاشي گردند.))(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص130

(1)ره توشه راهيان نور، ص 265 - 266.

 2 نظر

گشودن چشم به چهره مبارك امام حسين علیه السلام

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

حضرت آيت الله مرعشي (ره ) فرمودند: وقتي كه حضرت فاطمه (س ) قنداقه حضرت زينب (س ) را به محضر رسول الله (ص ) برد؛ اين نوزاد عزيز فاطمه (س ) چشم مبارك را براي هيچ كدام از اهل بيت باز نكرد و تنها وقتي قنداقه در بغل امام حسين (ع ) قرار گرفت ، چشم مباركش را گشود!

و افزودند: در مجلس يزيد - عليه اللعنة و العذاب - نيز سر مبارك آقا از فراز نيزه به تمام اسرا نگاه كرد، ولي وقتي كه مقابل حضرت زينب كبري (ع ) رسيد، چشمها را روي هم گذاشت و از گوشه هاي چشم مباركش اشك جاري شد. گويي مي خواست فرموده باشد كه : خواهر عزيز، از اينكه اين همه محبت به يتيمانم كرده ايد، ممنون شما هستم ، و بيش از اين مرا خجل مكن .(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص127

(1)چهره درخشان قمر بني هاشم ص 87و88

 1 نظر

توجه به سر برادر

13 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

حضرت زینب کبری (س ) توجه به سر برادر نمود ، حضرت به او فرمود : ((یا اختاه اصبری فان الله معنا))؛ خواهر جان ، صبر کن که خدا با ماست .

در سرالاسرار (ص 306) ، و نیز منهاج الدموع (ص 385) و کتاب عوالم (ص 169) آمده که منهال گفت : سوگند به خدا ، دیدم سر امام حسین (ع ) در شهر شام بالای نیزه مکرر می فرمود : ((لا حول و لاقوه الا بالله )) .

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص104

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 26

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • دستاوردهای حماسه ی ماندگار ۹ دی (5.00)
  • پرتوى از فضايل حضرت زهرا(س) (5.00)
  • ​تقصیر ماست (5.00)
  • ​آثار بخشندگی (5.00)
  • تغییر قبله (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 323
  • دیروز: 841
  • 7 روز قبل: 4322
  • 1 ماه قبل: 19677
  • کل بازدیدها: 877654

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس