بدعت در اصطلاح
بدعت عبارت است از زیاد کردن یا کم کردن از دین با نسبت دادن به دین ،در تعریف بدعت نظرات متفاوتی وجود دارد ،برخی هر پدیده بعد از زمان رسول خدا را بدعت میدانند،که در این صورت کلیه نوآوریهای زندگی بشری از پس از رسول خدا بدعت خواهد بود .غلط بودن این نظر کاملا مشخص است ،گروه دیگر با همین دید ،بدعت را به شایسته وناشایست تقسیم کرده اند ،در باره این نظر وتوجیه بودن آن در تائید کلام عمر نیز، سخن به میان خواهد آمد ،اقوال ونظرات دیگری در باب بدعت وجود دارد که شاید بهترین آن تعریفی است که برای بدعت دو ویژگی قرار میدهد ،اول اینکه اصل واساسی درشریعت نداشته باشد ودوم به عنوان طریق شرعی وانمود گردد.ودر همین رابطه آن را دارای سه رکن میدانند.
1.افزودن یا کاستن از احکام دینی و به عبارت دیگر هر گونه تصرف در دین که در آن دگرگونی ایجاد کند در حالیکه آن را به خداوند نسبت میدهد.البته باید در نظر گرفت که هر گونه نو آوری بدعت نخواهد بود چون تصرف در دین نیست وعمل انجام شده به خداوند ورسولش نسبت داده نشده است.
2.اشاعه بدعت در میان مردم .هر چند این شرط در تعاریف بدعت وارد نشده ولی در حقیقت بدعت نهفته است وقرائن زیادی بر آن دلالت دارد مثل روایاتی که در آن از لزوم مبارزه با بدعت وبدعت گذار سخن به میان آمده است و این امر بی گمان نشان از اشاعه بدعت توسط افراد بدعت گذار دارد.مثل کلام پیامبر که فرمودند:کسی که در دین بدعت بگذارد ؛گناه گمرا ه شدگان بر عهده اوست .این روایت حاکی از آن است که اندیشه تصرف تا زمانیکه جنبه عملی به خود نگیرد واز خود انسان تجاوز نکند ؛حرام است ولی بدعت به حساب نمی آید.
۳.نبودن دلیل عام یا خاص بر مشروعیتش ،چون اگر دلیل شرعی در منابع برای آن نوآوری وجود داشته باشد ،دیگر تصرف در دین نخواهد بود ،بلکه تجسم بخشیدن به اصلی است که از آن غفلت شده است وفرد نوآور آن را کشف کرده است وبه ظهور رسانده است، پس بسیاری از نو آوری های امروز در زندگی ما بدعت نیست هر چند آن را به دین نسبت دهیم چرا که ریشه در دین داردومیتوان شرعی بودنش را به طور خاص یا عام از کتاب وسنت استفاده کرد .[1]
[1]علامه شیخ جعفر سبحانی ، البدعة وآثارها الموبقه، قم ، 1415ه.ق ، ص40
قسمتي از پايان نامه خانم سميه حسيني (طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني نرجس خاتون سلام الله عليها)