بدعت و تشریع
بسیاری از بزرگان فقهی بدعت و تشریع را یک چیز میدانند و تفاوتی بین آن دو قائل نیستند ولی در این میان برخی آن دو را متفاوت می دانند.
در کلمات بسیاری از بزرگان عناوین سه گانه ی بدعت ، تشریع و کلام بدون علم یافت می شود که برخی آن هارا از یکدیگرجدا میکنند چه در معنای لغوی و چه در معنای اصطلاحی از جمله اینکه بدعت را در لغت نو آوردن و ایجاد کردن دردین بعد از کامل شدن دین [1]بیان کرده و در اصطلاح هر چیزی که بدون مثال قبلی ایجاد شده، فرقی نمی کند که نیکو باشد یا مورد مذمت و بدعت را به دو دسته تقسیم کرده و آن را بدعت هدایت و بدعت گمراهی می دانند [2]. و روایاتی از رسول خدا درتائید کلام خویش می آورند و اما برای تشریع دو تعریف ذکر می کنند . اول داخل کردن آن چه بدانند که از دین نیست و در دین وارد کنند و خارج کردن چیزی که می دانند جزء دین است از دین و میتوانید بگویید تغییر دادن قوانین الهی و احکام شرعی به وارد کردن آنچه در دین نیست و خارج کردن آنچه از دین است و تعریف دوم داخل کردن چیزی است که نمی داند در دین است یا نه . نه فقط آن چه را که می داند از دین نیست و بنابراین تشریع با هر دو معنایش اخص از بدعت است و رابطه بین آن دو عموم و خصوص مطلق می شود نه حالت تساوی و اگر خواستید بگوئید تشریع در همه ی مواردش حرام است برخلاف بدعت که به خوب و بد تقسیم شده است و شاید مقصود از بدعت در روایت که میگوید « هر بدعتی گمراهی است» همان تشریع باشد [3].
قسمتي از پايان نامه خانم سميه حسيني (طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني نرجس خاتون سلام الله عليها)
[1]ابوالفضل ،جمال الدین ، محمدبن مکرم ،ابن منظور ،همان، ج 8 ، ص6
[2]طریحی ،فخرالدین ،همان، ج 4 ، ص 299
[3]سبحانی ،جعفر ، الرسائل الأربع (للسبحانی) ،موسسه امام صادق ،4جلد ،چاپ اول،1415 ه.ق ،ج4 ، ص60