بركات حضور امام رضا (ع) در ايران
حضور امام رضا(ع) در ايران موجب رشد و گسترش تشيع گرديد. مناظرات علمي ايشان از يكسو و تشكيل كلاسهاي درس در منزل خود و همچنين مسجد مرو از سوي دوم، و احاديث و سخنان ارزنده ايشان در زمينههاي مختلف علوم و معارف اسلامي، از سوي ديگر موجب رشد و گسترش تشيع گرديد.
از جمله پيامدها و تأثيرات حضور امام رضا(ع) در ايران را ميتوان به شرح زير برشمرد:
1ـ رشد حوزه هاي علمي و گسترش تشيع:
از جمله مسئوليتهاي مهم ائمه اطهار(ع) به ويژه امام رضا(ع)، از يك سو، ارشاد و هدايت آحاد مردم و سوق دادن آنها به قرآن و سيره پيامبر اعظم(ص) و از ديگر سو، تعليم و تربيت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع نادانيها، جهالتها و شبهات و سرانجام تربيت شاگردان، عالمان و انديشمندان بوده است، كساني كه هر يك در اعتلا و گسترش فرهنگ و مباني تفكرات شيعي سهم بسزايي داشته اند.
2ـ ايجاد فضاهاي زيارتي و عبادي:
پس از شهادت مظلومانه عليبن موسيالرضا(ع) دوستان و شيعيان متوجه زيارت آن حضرت شدند. بقعه رضويه، نخست محوطه كوچكي بود كه در ميان باغ بزرگي قرار داشت. روضه مطهره رضويه از همان روز نخست خادم داشته و شخصي كليددار حرم مطهر بوده است. پس از مدتي در كنار قبر آن حضرت مسجدي ساخته و در اختيار زائران قرار ميگيرد. به موازات ساختن مساجد رباطهايي نيز جهت سكونت زائران امام(ع) ساخته و متصديان در آنجا به فعاليت ميپرداختند و براي رفاه و آسايش زائران كوشش ميكردند.[1]
ظاهراً نخستين گروهي كه در كنار قبر مطهر سكونت اختيار ميكنند، خادمان روضه مباركه، كسبه و اصناف بودهاند، از اين تاريخ كه زمان آن مشخص نيست، مشهد امام علي بن موسيالرضا(ع) محل مسكوني ميشود و اندك اندك در آنجا سكونت مييابند و بعد از مدتي حالت يك قصبه را به خود ميگيرد و به “مشهدرضا ” معروف ميگردد.[2]
3ـ ايجاد موقوفات:
آستان قدس رضوي يكي از مؤسسات مذهبي است كه داراي موقوفات بسيار است. در ادوار تاريخ و قرون، از ميان دوستان و شيعيان و شيفتگان عليبن موسيالرضا(ع) هر كس به قدر استعداد و توانايي خود مقداري از ما يملك خود را براي آن بارگاه ملكوتي وقف كرده است تا زائران و نيازمندان از حاصل آن بهرهمند گردند. بر طبق اسناد موجود، قديميترين سندهاي وقفي مربوط به قرن دهم هستند. قديميترين سند وقف غيرمنقول نيز مربوط به وقفنامه “عتيق علي طوسي ” است كه سال 931 هجري تنظيم شد. و پس از آن وقفنامه سيدعلي حسيني گنابادي است كه در سال 957 هجري ملكي را در قريه زيبد گناباد وقف آستان قدس كرده است.[3]
4ـ شفاخانه يا دارالشفاء:
با استناد به برخي از متون تاريخي در مييابيم كه در جوار بارگاه ملكوتي حضرت عليبن موسيالرضا(ع) از قديم شفاخانه و يا دارالشفاء وجود داشته و مردماني مستضعف از آن بهره ميبردهاند. در كنار قبر مطهر آن امام بزرگ حكيمان و طبيباني بودهاند كه در شفاخانه مباركه، بيماران را معالجه ميكردهاند. از عصر صفوي نام طبيب و حكيمي كه در آستان قدس رضوي بيماران را معالجه ميكرده است. اسكندر بيك تركمان در كتاب “تاريخ عالم آراي عباسي ” مينويسد: “حكيم عمادالدين محمود كه در علم و حكمت و دانشوري و حذاقت مشهور آفاق بوده، رسالات مرغوب و نسخههاي غريب از او در علم طب و تربيت معاجين و معالجه امراض مزمنه و مواد حاره خصوصاً جرب صغير و كبير، كه بينالجمهور به آتشك مشهور است، معتمد عليه اطباست. ” تا آنجا كه ميگويد: “چون شاه جنت مكان در رواج و رونق آستانه مقدسه حضرت امام الجن و الانس به اقصي الغايه توجه مرعي داشته، از هر طبقه آنچه بهتر بود به خدمات آن سركار تعين ميفرمودند، او نيز به طبابت سركار فيض آثار مأمور گشته، مدتها در مشهد مقدس معلي به معالجه مرضي مشغولي داشت و الحق جامع صفات و كمال و زبده اصحاب گزيده و ارباب افضال بود. [4]
5ـ مهاجرت سادات به ايران در آستانه ورود امام رضا(ع) به خراسان:
يكي از دلايل عمده نفوذ تشيع در ايران، ورود سادات علوي به اين منطقه بوده است.
[1] ـ عطاردي، تاريخ آستان قدس، ج 2، ص 628.
[2] ـ همان، 629.
[3] ـ همان، ص 554.
[4] ـ اسكندر بيگ، تاريخ عالم آراي عباسي، ج 1، ص 265.