بي نياز از جراحي
آقای فهیمی فرمودند : با زحمت فراوان پاسپورت و ویزای عراق گرفته بودیم كه به عتبات مشرف بشویم ، همسرم مریض بود و كم كم از پا افتاد و دیگر قدرت حركت نداشت .
در قم و تهران پزشكان ، متّفق القول شدند كه بیماری او < فیستول مزمن > است و باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد .
تصمیم گرفتیم كه در قم بستری كنیم ، آقای دكتر بنی فاطمی تخت او را مشخّص كرد كه ببریم و بستری كنیم .
شب به حرم مطهر مشرف شدم و به محضر حضرت معصومه علیها السلام عرض كردم : بی بی جان ! من خدمتگذار شما هستم ، پدرم نیز یك عمر خدمتگذار این آستان بود ، شما خانم هستید و مشكل ما را لمس می كنید ، من راضی نیستم همسرم برای چنین عملی زیر دست مرد نامحرمی قرار بگیرد ، شما هم راضی نباشید. خیلی التماس كردم و به خانه برگشتم .
صبح یكی از صبیه ها آمده بود كه برای بردن مادرش ما را همراهی كند ، چون مهیای رفتن شدیم ، همسرم گفت : من امروز حالم بهتر است ، امروز نمی رویم . گفتم : در بیمارستان اطاق و تخت رزرو شده . جالب نیست ؟ گفت : به آقای دكتر بنی فاطمی تلفن بزن ، بگو : انشاءالله فردا می آییم .
به دكتر تلفن كردم ، گفت : بهتر شدن معنی ندارد ، باید عمل شود ، گفتم : اجازه بدهید امروز نیائیم ، چون نمی خواهم بر خلاف میل مریض رفتار شود ، گفت: مانعی ندارد .
فردا كه خواستیم برویم ، گفت : امروز حالم خیلی بهتر است . آن روز هم نرفتیم ، روز سوم دیدم بلند شده در اتاق راه می رود ، با اینكه مدتها بود قدرت نشستن و برخاستن نداشت .
گفت : من دیگر احتیاج به عمل ندارم ، شما بروید مقدمات سفر را فراهم كنید ، عازم كربلا بشویم .
ده روز گذشت و از ناراحتی او هیچ اثری نبود و ما مهیای عتبات شدیم به عتبات عالیات رفتیم و برگشتیم و پس از گذشت این مدت از عنایات حضرت معصومه _ سلام الله علیها _ هیچ ناراحتی از این ناحیه پیدا نشد .
دیده شده توسط سلیمانی(نویسنده وبلاگ) در کتاب كرامات معصوميه،ص43