تربیت در لغت
از گفتههای زبانشناسان و فرهنگ واژهها چنین برمیآید که «تربیت» مصدر باب «تفعیل» و دارای سه ریشه است :
1-ربأ،یربؤ(= فعل مهموز)2- ربی ، یربی(= فعل ناقص)3- رب ، یرب (= فعل مضاعف)
تربیت چون از «ربا ، یربو» باشد ، رشد کردن و برآمدن و قد کشیدن و بالیدن را میرساند. ابن منظور در لسان العرب میگوید : «رَبا الشیءُ یَرْبُو رُبُوّاً و رِباءً : زاد و نما.» ، بیروت، یعنی چیزی رشد کرد و افزوده شد.
اگر تربیت برگرفته از «ربی، یربی» باشد، معنایش افزودن، پروراندن، برکشیدن، برآوردن، رویانیدن و تغذیه کودک است.
تربیت از ریشه «رب ، یرب» در معانی زیر آمده است : پروردن ، سرپرستی و رهبری کردن ، رساندن به فرجام ، نیکو کردن ، به تعالی و کمال رساندن ، ارزنده ساختن ، از افراط و تفریط درآوردن ، به اعتدال بردن ، استوار و متین کردن. گویا با لحاظ همین ریشه و معنای تربیت بوده که در اقرب الموارد آورده است :
« رباه یربی تربیه : جعله یربو و غذاه و هذبه» او را تربیت کرد؛ یعنی غذا داد و پیراستهاش کرد .
از میان سه معنای پیش گفته ، بیشتر زبانشناسان تربیت را با عنایت به ریشه «رب ، یرب» تعریف کردهاند. از باب نمونه راغب اصفهانی بر آن است که : «تربیت ، دگرگون کردن گام به گام و پیوسته هر چیز است تا آنگاه که به انجامی که آن را سزد برسد.» و بیضاوی ، تربیت را «به کمال رساندن و ارزنده ساختن اندک اندک هر چیز» دانسته است .
قسمتی از پایان نامه خانم ناصری(طلبه ی مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)