تعریف سلامت
سلامت: دانشمندان تعاریف گوناگونی از سلامت ارائه داده اند، در این تعاریف به جنبه های خاصی توجه شده است. مثلا بقراط سلامت را تعادل میان اخلاط چهار گانه صفرا، سودا، بلغم و ح.ن می دانست. و برخی سلامت را تعادل اثرات ویژگی های آن اخلاظ یعنی سردی گرمی تری وخشکی قلمداد کرده اند. ابن سینا این تعریف را تکامل بخشیده وسلامت راتعادل کار اعضا واندام های مختلف بدن تعریف می کند. [1]
معمولاً کسی را که بیماری جسمی نداشته باشد سالم می نامند در حالیکه تعریف سلامتی وسیع تر و جامع تر است. سازمان جهانی بهداشت در تعریف سلامتی در ماده 2 اساسنامه خود مصوب 1984می گوید :
سلامت عبارت است از تامین رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی ، نه فقط عضو به این ترتیب کسی را که بیماری جسمی نداشته باشد ، نمی توان فرد سالمی دانست ، بلکه شخص سالم کسی است که از سلامت روح نیز برخوردار و از جهت اجتماعی نیز در آسایش باشد، زیرا پژوهشهای علمی نشان داده است که ممکن است ریشه و علت بسیاری از ناتواناییهای جسمی ، نابسامانی های فکری و عاطفی باشد مثلا امروزه معتقدند که دلهره ها و بسیاری از احساسات عاطفی انسان می تواند عامل مهمی در ایجاد زخم معده باشد.[2]
اما با در نظر گرفتن هدف پروردگار از آفرینش می توان آن تعریف را در محدوده هماهنگ با نظام اقعصادی محصور کنیم که با حرکت تکاملی انسان همسو باشد . در این صورت پیروی از های نفس ،حسد ، کینه توزی ومانند آن بیماری پنداشت .
در تعریف سلامت باید بگوییم جنبه روانی آن در کنار جنبه های جسمی و اجتماعی مطرح شده و به عبارت دیگر سلامت بدون دستیابی به مراتبی از رفاه روانی و نبودن بیماری های روانی و معلولیت های روانی تأمین نمی شود.
قسمتی از پایان نامه ی خانم ریحانه سلیمانی
[1] اصفهانی، محمد مهدی، آیین تندرستی، تهران: تندیس، 1383،ص12
[2] همان ص14