تعریف صلح
صلح به معنای ضد فساد و مشتقات آن صالح و مصلح و تصالح و غیره می باشد.
صلح اختصاص به از بین بردن نفرت میان مردم دارد. و به معنای خلاف فاسد به کار رفته است. صلح اسم و از مصالحه اشتقاق یافته و در مذكّر و مؤنّث یکسان به کارمي رود و «وقع الصّلح و وقعت الصّلح»صحیح است و صلاح به معنای شايسته شدن، خوب شدن.1 و در قرآن گاهى مقابل فساد آمده و گاهى با سيّئه مثل«وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها …»2, الفيّومي: صلح را به معنای موافقت گرفته است 3صلح به آشتی میان قوم نیز تعبیر شده ومترادف آن سلم و مشتقات آن اصْطَلَحُوا و صالحوا و اصَّلَحُوا و تَصالحوا و اصَّالحوا و أَصْلَح الصِّلاحُ می باشد و مصدرآن مصالَحه است.4 و همچنین از بین بردن خصومت و حالت جنگ در معانی صلح ذکر شده است. 5وبه چیزی که از فساد سالم می ماند صلح گویند6 و صلاح به كسر صاد نيز به همان معنا است و هر دو مصدر باب مفاعله هستند.
و صلح بضمّ صاد، اسم مصدر و به معنى سلم نيز آمده كه به معنى آشتى می باشد .7
صلح در اصطلاح عقدي است مشروع و براى قطع نزاع ميان مردمان وضع گردیده و از عامترين عقدهاى مشروع است و ميان مسلمانان و كافران و اهل حق و ظلم و زن و شوهر و ميان کسانیکه دعوى و خصومت با يكديگر داشته باشند جاری می گردد. ازاين جهت آن را سيد الاحكام می گويند.8
کسی که مالی را به عنوان عقد صلح به دیگری می دهد مصالح و طرف دیگر که انشا را قبول می کند، متصالح گویند.صلح در ابتدا برا ی حل اختلاف مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج برای انجام معاملات و نقل و انتقالات اموال استفاده گردید.9
برگرفته از پایان نامه خانم اعظم خطیری(طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها و استاد مدارس علمیه)
1.ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم، ابن منظور،همان کتاب، جلد دوم، چاپ سوم، ص516
2.سوره اعراف(7)/85
3.احمد بن محمد مقرى،فيومى، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، جلددوم، چاپ اول، منشورات دار الرضي، قم - ايران، اول، ص 345
4.محمد مرتضى، حسينى واسطى، زبيدى، حنفى، همان ،جلد پنجم، ص 115
5.محمد ،بندر ریگی، ترجمه معجم الوسیط ، 1371،جلد اول،ص1106
6.ابن منظور ،هما ن، ج2، ص: 516
7.مرتضی محمد امین ،دزفولی، محقق محمد یوسف استر آبادی انصارى، ،صيغ العقود و الإيقاعات، چاپ اول ،مجمع انديشه اسلامى، قم - ايران، 1421 ه ق ،ص101
8.محمد تقى، اصفهانى، مجلسى يك دوره فقه كامل فارسى،چاپ اول ، مؤسسه و انتشارات فراهانى، تهران - ايران، اول، 1400 ه ق،ص103
9.مهدی شهیدی، عقود معین ،انتشارات مجد ، چاپ سوم ،1384،ص126