تعریف لغوی عقد
عقد متضاد حل است .[1] و نیز در معنای عقد آمده ؛ عقد بستن یعنی گره زدن ، ازدواج کردن ، اجرای صیغه نکاح.[2] لذا عقد به معنای پناه بردن به کسی ( عقدعنقه الیه :به اوپناه برد )و نیز در مقابل حل و گشودن است.حل و عقد:گشودن و بستن و آن کنایه از انجام دادن امور است. اهل حل و عقد ؛ یعنی کسی که مورد اعتماد مردمان باشد.عقد همچنین به معنای شمار کردن ، حساب کردن و ستبر شدن مایع ( عقد الرب : انگبین ستبر شد ). و نیز به معنای پیمان ، زینهار ، رای و فکراست.[3]
قسمتی از پایان نامه خانم باقری(طلبه ی مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
[1] - محمدبن مکرم ، ابن منظور، لسان العرب ، ج3 ، چ اول، بیروت: دار احياء التراث العربي، 1405ق ،ص296.
[2] - علی اکبر ،نفیسی ، فرهنگ نفیسی ، ج4 ، تهران ، انتشارات امیر کبیر،1375،ص2383.
3- علی اکبر ، دهخدا ، لغت نامه ، ج 20 ، چ دوم از دوره جديد، تهران: دانشگاه تهران، 1377،ص356.