خاطراتی از دفاع مقدس "آرامش بعد از عملیات"
28 مرداد 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
خاطراتی از دفاع مقدس “آرامش بعد از عملیات”
بغض کرده بود. می گفتند: بچه است اگر زخمی بشه، آه و ناله می کنه و عملیات را لو میده. شاید هم حق داشتند، نه اروند با کسی شوخی داشت نه عراقی ها. اگر عملیات لو می رفت، غوّاص ها که فقط یک چاقو داشتند، قتل عام می شدند. فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد.
… شب عملیات توی گِل و لای کنار اروند تو ساحل فاو خیلی آروم و بی صدا کنار بقیه شهدا دراز کشیده بود. جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند بهشت، کوسه ها برده بودند، دهانش را هم پِر از گِل کرده بود که عملیات را لو ندهد!…
هفته نامه تخصصی حیات طیبه/جمعه22دی ماه1391