«ابرار»
مصاحبت و دوستى با «ابرار»
داشتن دوست، نعمتى است بزرگ،
و دوستى با ابرار، نيكان و صالحان، موهبتى است بزرگتر.
به فرموده امام على عليه السلام:
«عاجزترين مردم، كسى است كه از دوست يابى عاجز باشد، و ناتوان تر از او، كسى است كه دوستانِ بدست آورده را از دست بدهد»[1]
دوستى با «نيكان»، انسان را به «نيكى» مى كشد و معاشرت با «صالحان» انسان را به «عمل صالح» وامى دارد. همنشينى با «متّقين»، روح «تقوا» و خداترسى را در انسان مى دمد.
رفت و آمد با خوبان، آدمى را «خوب» مى كند.
رفاقت با بندگان مطيع خدا، انسان را به ياد خدا مى اندازد و چه نعمتى از اين بالاتر؟! اين خير و موهبت بزرگ الهى است كه به تو دوستى صالح و همنشينى مؤمن عنايت كند كه لحظه لحظه حياتش، درس باشد و نگاهش، عبرت بياموزد و از سخنش، حكمت ببارد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است:
«خداوند به هر كس كه بخواهد خيرى دهد، به او دوستى صالح و شايسته روزى مى كند، كه اگر از ياد خدا غافل شود، خدا را به يادش مى آورد. و اگر در ياد خدا باشد، در اين مسير، ياريش مى نمايد».[2]
پس، براى گريز از جاذبه دوستى هاى دنيايى، رهايى از دام رفاقت هاى مادّى، نجات از همنشين هاى بد، كه وقت را تباه مى كنند و عمر را برباد مى دهند و سرمايه را به تاراج مى برند، بايد از خداوند توفيق خواست.
بايد دوستى براى مصاحبت و همنشينى برگزيد كه زندگيش، براى انسان آموزنده باشد، سخنش، سراسر پند باشد، نگاهش، عبرت آموزد، نگاه به او، انسان را به ياد خدا بيندازد، همنشينى با او، كمال انسان را بيفزايد،
همنشين تو، از تو، به بايد
تا تو را «عقل» و «دين» بيفزايد.
ازنيكان وخوبان باشد و بتوانى به او بگويى: «خوب».
اين را، اى خداى متعال، از تو مى خواهيم و از يارى تو، مدد مى جوييم.
تو كه نور چشم مسكينانى و فريادرس مظلومان.
اميد دلهاى اميدوارى و فروغ چشمهاى بيدار.
و مگر مى توان خدا را شناخت و دوست نداشت؟ و آيا «محبّت» بى «معرفت» چه اندازه سودمند است؟
جوينده تو، همچو تو فردى بايد
آزاده زهر علّت و دردى بايد
[1] ـ أعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَن اكتِسابِ الإخوان، وَ اَعجَزُ مِنهُ مَن ضَيَّعَ مَنْ ظَفَرَ بِهِ مِنهُم نهج البلاغه، حكمت 12.
[2] ـ بحارالأنوار، ج 74 ص 164.