زینب سلام الله علیها در بیرون از خیمه
09 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
راوی می گوید : چون بر اثر کثرت زخمها ، ضعف بر حسین (ع ) غلبه کرد و تیرهای دشمن در بدنش مانند خارهای بدن خارپشت نمایان گردید ، صالح بن وهب مزنی ، نیزه ای بر پهلوی او زد که از اسب بر زمین افتاد و نیمه طرف راست صورتش روی زمین قرار گرفت . در آن حال می گفت ، ((بسم الله و بالله و علی مله رسول الله )) .
پس از آن از روی زمین برخاست .
در این موقع حضرت زینب کبری (س ) از در خیمه بیرون آمد و با صدای بلند قریاد می زد : ((برادرم ! سرورم ! سرپرست خانواده ام ! ))
و می گفت : ((ای کاش آسمان بر سر زمین خراب می شد وای کاش کوها از هم می پاشید و بر روی زمین می ریخت . ))
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص73