درد دل بچه ها با زینب (سلام الله علیها )
09 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
حضرت زینب (س ) بانوان و کودکان پراکنده را جمع آوری کرد ، با هر کدام از آنها سخنی می گفت و گریه می کرد . یکی از پدر می پرسید ، دیگری از عمو سؤ ال می کرد ، سومی از اصغر تشنه کام یاد می کرد ، چهارمی از اکبر و قاسم و عون و مسلم و . . .
یکی می گفت : ای عمه جان ! سیلی خورده ام ، دیگری می گفت : گوشم می سوزد ، زیرا گوشم را به طمع گوشواره ، دریده اند ، سومی می گفت : تازیانه خورده ام ، زینب (س ) در برابر دهها حوادث جانسوز قرار گرفته که به قول شاعر از زبان زینب (ع ) :
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی ؟
منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص74