شهید محمد تقی بشارت
شهید محمد تقی بشارت
تولّد و تحصیل
محمدتقی بشارت در سال 1324 ه’ .ش. در بخش «دهاقان» شهرستان «سمیرم» استان اصفهان به دنیا آمد. پدرش، حاجی بابا از راه عطّاری امرار معاش می كرد. محمدتقی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در دهاقان گذراند. او كه فرزند بزرگ خانواده سیزده نفری اش بود، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی پدرش، مجبور شد در كنار تحصیل، در یكی از مغازه های خوار و بارفروشی دهاقان كار كند و اندكی از هزینه خانواده اش را تأمین نماید. محمدتقی، تحصیلات دوره راهنمایی را در گچساران گذراند. فقر مالی سبب شد تا در سال سوم راهنمایی، تحصیل را رها سازد و روانه بازار كار شود.
او در خانواده ای مذهبی رشد كرده بود و علاقه ای شدید به معارف اسلامی داشت. از این رو، در هفده سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. سال بعد، به حوزه علمیه مشهد رفت و در مدرسه میرزا جعفر، ادامه تحصیل داد. او پس از سه سال تحصیل در آن حوزه، برای ادامه تحصیل راهی قم گردید.
شهید بشارت درس های ادبیات عرب را در حوزه های علمیه اصفهان و مشهد، و دروس فقه، اصول، فلسفه، كلام و تفسیر را در حوزه علمیه قم فراگرفت. وی هفده سال از عمر خویش را به فراگیری علوم اسلامی گذراند و به زبان عربی تسلّط یافت.
حجةالاسلام بشارت، علاقه وافری به ائمّه(علیهم السلام) داشت. او اهل توسّل به ائمّه اطهار(علیهم السلام) بود. روزی دو - سه بار دعای فرج امام زمان (عجّ) را می خواند. اهل دعا و نماز شب بود. هرگاه اسم حضرت زهرا(سلام الله علیها) را می شنید، اشك هایش جاری می شد. در روزهای تعطیل، همراه اعضای خانواده اش به جمكران می رفت و به امام زمان(عجّ) متوسل می شد.
شهید بشارت به فرزندان خود، خصوصاً به دخترانش علاقه بسیاری داشت. رفتارش با فرزندان خیلی خوب بود. سعی می كرد به خانواده اش سخت نگذرد. معمولاً در كارهای خانه، به همسرش كمك می كرد. بیشتر اوقات هنگام بازگشت از سفر، هدیه ای برای اعضای خانواده می خرید.
ساده زیستی از ویژگی های شهید بشارت بود. او حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی كه سمت نمایندگی مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، ریاست بنیاد شهید و… را بر عهده داشت، ساده زیستی را رها نساخت. خانه اش در محلّه ای قدیمی، در محلّه حاج زینل (هفت تیر) میدان سعیدی قم، قرار داشت. او از نمایندگی مجلس و ریاست بنیادها، ثروتی برای خویش نیندوخت و به همان خانه ای كه قبل از انقلاب خریده بود، قناعت كرد. او با اینكه نماینده مردم سمیرم در مجلس شورای اسلامی بود ولی خانه اش محلّ رفت و آمد مردم قم و حلّ مشكلات آنان بود. وی پناهگاه مردم به شمار می رفت. او دوبار به سفر حجّ مشرّف شد.
مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی
حجةالاسلام بشارت از نزدیك با مشكلات مردم آشنا بود و در سفرهای تبلیغی اش در ماه های رمضان و محرّم، با مردم گفت و گو می كرد و از نزدیك درد دل های آنان را می شنید. از ظلم و ستم خوانین، كه با حمایت مسئولان ادارات رژیم پهلوی همراه بود، آگاهی داشت و می دانست كه مردم در چه مشكلاتی به سر می برند. فقر، بیكاری، كمبود پزشك و امكانات بهداشتی، تبعیض، مهاجرت روستاییان به شهرها، بی حجابی، فساد و فحشا، ظلم و ستم مسئولان ادارات، خفقان سیاسی
موجود و ناهنجاری های دیگر، همه جای كشور را فراگرفته بود. شهید بشارت منشأ همه بدبختی ها را، در هرم قدرت كشور می دید، و شاه را عامل اصلی عقب ماندگی كشور می دانست. از این رو، در سال 1348 ش. در 24 سالگی فعالیت های سیاسی خود را علیه دستگاه طاغوت آغاز كرد. وی بارها - از جمله در سال 1350 ش. پس از سخنرانی در بروجرد - به وسیله ساوك دستگیر و زندانی شد، ولی دست از افشاگری علیه رژیم پهلوی برنداشت.
او به شهرهای مختلف مسافرت می كرد و مردم را با ظلم و ستم رژیم پهلوی آشنا می ساخت.
او چند بار در شهرهای بروجن، شهركرد و گچساران به دلیل سخنرانی سیاسی علیه رژیم پهلوی، به وسیله ساوك دستگیر و زندانی شد.
برادرش رحمت الله بشارت، در سال 1357 ش. در تظاهرات علیه رژیم، به شهادت رسید. ساوك، حجةالاسلام بشارت را تهدید كرد كه برای برادرش مجلس ختم نگیرد؛ ولی او مجلس باشكوهی برگزار كرد و در اعلامیه ای تند، علیه رژیم به افشاگری پرداخت و بدین خاطر، دو روز بعد دستگیر شد. او یك بار دیگر نیز به وسیله ساوك قم دستگیر شد.
حجةالاسلام بشارت در سال 1352 ش. از سوی ساوك گچساران دستگیر و به مدت پنج سال در سراسر ایران ممنوع المنبر شد. او در دوران مبارزه، از شناسنامه های جعلی به نام های محمود دهاقانی، محمد موسوی و احمد عظیمی استفاده می كرد تا ساوك نتواند او را شناسایی كند. او حدّاقل 12-10 اسم مستعار داشت و حتی در برخی سفرهای تبلیغی، عمامه مشكی به سر می گذاشت. وی در بیشتر سفرهای تبلیغی با لباس شخصی رفت و آمد می كرد تا گرفتار مأموران امنیتی رژیم پهلوی نشود. او یك بار در یكی از مساجد زنجان، در حال سخنرانی علیه رژیم پهلوی بود كه مأموران ساوك مسجد را محاصره كردند و او با لباس شخصی توانست از چنگ مأموران بگریزد.
او در سال های 1356 و 1357 ش. مبارزات سیاسی خویش را گسترش داد و در برپایی تظاهرات و راهپیمایی ها در استان كهكیلویه و بویراحمد و نیز راهپیمایی ها و تظاهرات مردم قم نقش بسیار ارزنده ای داشت و برادرش، شهید رحمت الله بشارت، در 23 سالگی، در تاریخ 1357/8/20، در تظاهرات عید قربان در مقابل منزل امام خمینی در محلّه یخچال قاضی قم، به دست مأموران رژیم پهلوی به شهادت رسید و در قبرستان شیخان قم به خك سپرده شد.
حجةالاسلام بشارت بارها از سوی جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم مأموریت یافت براساس رهنمودهای امام خمینی به شهرهای مختلف مسافرت كند و راهنمایی ها و تظاهرات شهرستان ها را هدایت كند.
شهادت
شركت فعّال حجةالاسلام بشارت در جلسات حزب جمهوری اسلامی ایران، تلاش او برای تصویب طرح عدم كفایت سیاسی بنی صدر در مجلس شورای اسلامی، كه منجر به عزل بنی صدر از ریاست جمهوری شد، مسؤولیت های نمایندگی امام خمینی در گچساران و دوگنبدان، سرپرستی بنیاد شهید و كمیته انقلاب اسلامی سمیرم، نقش فعّال او در تأسیس كمیته های انقلاب اسلامی و در یك كلام، تبعیت محض او از «ولایت فقیه» باعث شد تا منافقان طرح ترور او را در دستور كار خود قرار دهند. خداوند چنین رقم زده بود كه حجةالاسلام بشارت در جلسه هفتم تیر حزب جمهوری اسلامی شركت نكند، با این كه او در بیشتر جلسات هفتگی، كه با حضور برخی نمایندگان و مسؤولان در حزب جمهوری اسلامی برگزار می شد، حضور داشت. اما سرانجام شهادت نصیب او شد و بعد از ظهر روز دو شنبه در تاریخ 1360/10/7، در ساعت 13/30 كه وی با اتومبیل خود در حال عبور از خیابان صبای جنوبی تهران بود، به وسیله یك اتومبیل پژوی قرمز رنگ، كه سرنشینان آن را یك مرد و زن تشكیل می دادند، متوقف می شود و از سوی دیگر خیابان، منافق دیگری كه با پوشش فروشنده پسته در كمین او بود، با اسلحه یوزی او را هدف قرار داد و به شهادت رساند.