علم ايمني
ايمني علمي آسان و سهل است زيرا سه اصل مهم وداراي كاربرد نيرومند در اختيار اين دانش است:
1ـ غريزه حفظ جان در خدمت ايمني است.
2ـ انسان در امور همسو و همجهت با غريزه آموزش پذيرتر است.
3ـ علوم ديگر درخدمت ايمني است ـ بيش از تعامل و داد و ستدي كه ميان علوم است.
اما با اين همه در همين جا نيز با يك مشكل بزرگ روبه رو هستيم: در عرصة ساير علوم، انسان اشرف مخلوقات وقابل اعتمادترين موجود است ليكن در عرصه علم ايمني همين انسان نا مطمئنترين و غيرقابل اعتمادترين موجود است.
يك عمل جراحي كه روي يك انسان انجام مييابد محاسبات پزشك جراح، پزشك بيهوشي، و… همه درست ازآب درميآيد مگر موارد نادر زيرا پزشك سروكارش با اندام جسمي و سلولهاي انسان است. در مهندسي تخلّف محاسبات كمتر از طب است و همچنين در فيزيك به معني عام و رياضيات به معني عام تقريباً به صفر ميرسد.
در حالي كه قاعدة القواعد رياضي اين است «قواعد رياضي تخلف ناپذير هستند»: هر مثلث داراي سه زاويه و سه ضلع است، هر مربع داراي چهار زاويه و چهار ضلع، هر دايره سيصد و شصت درجه است و بالاخره دو دو تا مساوي چهار تا. در علوم انساني قاعدة القواعد عبارت است از «همه قواعد علوم انساني استثناپذير هستند».به جز يك قاعده آنهم خود همين قاعده است.
وقتي كه از مرحله نظر به مرحله عمل واز «عالم ذهن» به «عالم عين» ميرسيم همين قواعد استثناپذبر، استثناپذيرتر و غيرقابل اعتمادتر ميشوند. رفتار انسان ـ اعم از رفتارهاي آگاهانة ارادي و رفتارهاي ناخودآگاه ـ غيرقابل پيش بيني ميشود و اگر همه علوم و همه امكانات بشر در خدمت ايمني استخدام شوند با زممكن است يك كارگر در فلان مركز حساس با يك حركت عمدي جان عده زيادي را بگيرد، و همينطور با يك رفتار ناخودآگاه.
دانش ايمني با يك صخره سنگ يا بتون يا درخت و يا سلول و گلبول سر وكار ندارد بل با موجودي سيال، متحرك داراي خصايل تعمّد، غفلت، خطا، لغزش و… و داراي انگيزههاي گوناگون و درعين حال پيچيده و ناشناخته است كه خودش «موجود نا شناخته» نام گرفته و درعين حال درصدد شناختن همه چيز است.
منبع: كتاب دانش ايمني در اسلام،نويسنده:مرتضي رضوي،پاييز 1379،ص8