موضوع علم ايمني
موضوع علم انسان شناسي «انسان» است. امّا موضوع علم ايمني «انسان موجود ناشناخته» است.
خودكشي يكي از مسائل روان شناسي و در سطح ديگر يكي از مسائل جامعه شناسي است اما خودكشي درعلم ايمني «خودكشي به عنوان ديگران كشي» نيز مطرح است. دانشمند ايمني با كساني مخاطبه دارد كه ميخواهند زنده و سالم بمانند و او كاري با خودكشي كه تنها جان يك فردي كه نميخواهد زنده و سالم بماند را از بين ميبرد، ندارد. براي او جان دهها و صدها فرد مطرح است كه با خودكشي انفجاري يك فرد ميميرند كه نميخواهندبميرند.
آن بمب اتمي كه با حركت يك انگشت ميتواند جهاني را به تباهي بكشد تا آن باروت كه در خانه شكارچي است، آن اجاق گاز آشپزخانه، آن اسيدي كه در آزمايشگاه و آن خودرو و آن قيچي و… (كه همگي رهآورد علوم ديگرند) موضوع علم ايمني است و هر چه توسعه صنعتي و اجتماعي بيشتر همانقدر مسئوليت دانش ايمني بيشتر ميشود.
اينكه گفتم ايمني نوباوه است و هنوز درعمل به عنوان يك علم بالغ شناخته نميشود يكي از ادلّه ملموس اين گفتار«احساس خودكفايي مردم، سازمانها و حتي سازمانهاي دولتي از مراكز علوم ايمني» است.
در زماني كه طب (به هر دليل) صورت و ماهيت كامل علمي و تخصصي به خودنگرفته بود هر ننه خانم دهاتي نيز طبيب بود و در طول تاريخ مردم با هر علم و دانش چنين رفتاري داشتهاند و دارند.
تنها جامعههاي به اصطلاح جهان سوم نيستند كه اين«احساس خودكفايي» غير دانشورانه را نسبت به ايمني دارند، ايمني در مقايسه با ساير علوم و تخصصها در جوامع اروپايي نيز با اين بيتوجهي عامّه روبهروست.
آن روز كه مراكز علمي ايمني بتواند مانند آب لوله كشي شده شهرها به همه جا و به هر نقطه از جامعه سرويس دهد آن وقت ميتوان گفت: ايمني يك علم بالغ، شده است.
منبع: كتاب دانش ايمني در اسلام،نويسنده:مرتضي رضوي،پاييز 1379،ص8