فرمان به محمد بن ابی بکر
سالروز ورود محمدبن ابی بکر به مصر به عنوان استاندار از طرف امیر المؤمنین علیه السلام
ورود محمّد بن ابی بکر به مصر
محمد بن ابىبکر در روز 25 ذیقعده سال دهم هجرى، در سفر حجةالوداع، میان راه مکه و مدینه، در مکانى به نام ذوالحلیفه، محل احرام بستن اهل مدینه به دنیا آمد. پس از ولادتش، نام محمد و کنیه ابوالقاسم را بر او نهادند. پدرش ابوبکر، خلیفه اول و مادرش اسماء دختر عُمیس است که نخست همسر جعفر بن ابىطالب بود و پس از شهادت وى به عقد ابوبکر در آمد. او پس از درگذشت ابوبکر، همسر امام على علیهالسلام شد.
به این ترتیب، محمد بن ابىبکر در خانه امام على علیهالسلام پرورش یافت و به یکى از یاران وفادار حضرت تبدیل شد. محمد بن ابیبکر از ناحیه پدری، برادر عایشه میباشد. و از طرف مادری، برادر عبد الله و عون و محمد از فرزندان جعفر طیار، همچنین برادر یحیى فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام میباشد.
فرمان به محمد بن ابی بکر
بسم الله الرحمن الرحیم
جوانا! برخیز و بجانب مصر بسیج کن و دنیای فراعنه را مطابق قوانین مقدس اسلام آباد و منظم فرمای.
ای محمد بموجب این فرمان که خود برنامه حکمرانی مصر است بفرمانداری مصر مفتخر شدی و نباید فراموش کنی آنچنان که حکومت در کشوری مایه مباهات و سر افرازی است عدل و داد موجب رضای خدا و آسایش مردم است این افتخار اخیر که تا پایان جهان زینت بخش تاریخ است بمراقبت و احتیاط سزاوارتر خواهد بود.
ای پسر ابوبکر! چون به مصر قدم گذاشتی نخست امور فرمانداری را بنظام کن و سپس باحوال مردم آن سامان پرداز.
با مصریان ملایم و مهربان باش و همواره دیدار کنندگان را با قیافه باز و لبان خندان دیدار کن.
الا ای محمد! ما پیروان صمیم و ثابت قدم حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه واله) پیشوای محبوب اسلام و علمدار مساوات و آزادی بشریم بنابر این سزاوار اینست که پیش از همه چیز اصول مقدس مساوات را نصب العین قرار دهیم. مصریان چه سیاه و چه سفید چه توانگر و چه تهیدست همه با هم برادر و برابرند. چنین است اسلام زشت و زیبا نمیشناسد و بطبقات موهوم اشراف احتزام نمیگذارند. ما مسلمانان ناگزیریم که بهر چه غیر از آزادی و مساوات است پشت پا زنیم و همگان را با همه همسر و هموزن دانیم.
آنچنان میان مردم عدل و داد کن که اشراف چشم طمع بر نفوذ حکومت ندوزند و تیره بختان از دستگیری اولیای مملکت نومید نگردند.
الا ای حکومتها چه غفلت زده و آسوده نشسته اید؟!
خداوند بیمانند را چشمانی بیدار است که بر بارگاههای سلطنت و کاخهای حکومت همواره مراقبت مینماید.
نه پرده سیاه شب دیده بان آسمان را از دیده بانی من باز میدارد و نه محرمان دربار میتوانند از بازرسان دربار رازی نهان کنند.
ای پسر ابوبکر ! هیچ میدانی که هوشیاران زیرک چه کرده اند ؟ آنان از لذائذ دنیا حد اعلا را بر داشتند و برستاخیز هم در بهشت جاوید جای گزیده اند آنان برای خویشتن افتخار تاریخ و نام نامی باز گذاشته و بنام پر افتخارتری در آن سرای دست یافته اند. در همین دنیا که قرنها بر آن گذشته و خیرگان کنونی و آینده را بخود مغرور ساخته توانستند بنوشند و بنوشانند بپوشند و بپوشانند همچون پادشاهان مقتدر بودند ولی غم درویشان می خوردند.
توان داشتند و یاد ناتوانان میکردند بهنگامی که از این جهان رخت بر میبستند پروانگان سبکبالی بودند که از باغی بباغ دیگر می خرامند و از این چمن بدان چمن میروند. نه همچون ریاکاران دامن از تنعمات دنیا میپیچیدند و نه مانند ستمکاران بیباک دین و وجدان را فدای شهوات پست خویش میداشتند. الا ای کاخ نشینان مصر الا ای کاخ نشینان دنیا. در هر لذتی که بسر میبرید و با هر جامه ای که خود همی آرایید دمی هم به آخرین لحظه عمر بپردازید و روز بسیج از این جهان را از نظر بدور مدارید.
من هم میدانم که پروردگار را رحمتی بی پایان و شفقتی پدرانه است ولی با آه ستمدیدگان چونید؟
الا ای محمد! فراموش مکن که خداوند بزرگ ستم را هر چه کوچک باشد بزرگ می داند و هر بیداد که خرد بنظر آید کلان کیفر کند. ای پسر ابی بکر من اکنون که ترا بفرمانداری مصر بر میگزینم نخبه ارتش اسلام را در اختیار فرمان تو میگذارم و تو هر که باشی باید بدانی که سرباز در چشم من بسیار عزیز و محترم است. تو انسانی و انسان خودخواه است تو جوانی و عجیب نیست اگر خویشتن دوست بداری و بیش از دیگران باحوال خود پردازی.
وظیفه تو آنست که هر آنگاه میل سپاهی رشید من با تمایلات مقام حکومت تو تماس یابد پای بر هوس خویش گذاری و بدرد سرباز بپردازی .
ای محمد ! تا آخرین لحظه زندگی با حقایق حق قیام کن و آن دقیقه عزیز از عمر را نیز براه عدالت و دادگری قربان فرمای زیرا در دولت ما هیچ چیز از عدل و داد عزیزتر نیست.
ای محمد! از مردم ریاکار و دودل سخت بپرهیز و فراموش مکن که این طایفه نانجیب از همه طبقات توده بویرانی اصول مملکت قویتر و خیره ترند. شما کودک بودید که پیغمبر نازنین چنین فرمود:
من در آنهنگام که از جهان میروم برامت خویش از هیچکس نگران نیستم مگر از مردم منافق که دو دل و دو زبانند دو گویند و دو کنند و هرگز مورد اعتماد و وثیقه اطمینان نباشند. ای محمد! شوون دینی و مراسم مذهبی خود را در کشور مصر بدقت رعایت کن. نماز بهنگام گزار و آداب اسلام بموقع ایفا کن .
در محضر عدالت بی پیرایه بنشین و سخن از نیازمندان صمیمانه بشنو بجانب مصر کوچ کن که خداوند مهربان نگهبان تو باد.